مرد جوان قصد داشت پسر 2 ساله‌اش را همراه همسرش دفن کند

نجات کودک در سحرگاه برفی

انتقامگیری کور، انگیزه قتل کودک 7 ساله

عقربه‌های ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه شامگاه بیست و پنجم مهر امسال را نشان می‌داد که صدای شلیک‌های پی در پی گلوله در یکی از محله‌های شهرستان عنبرآباد سکوت شبانه را شکست. اهالی محل سراسیمه از خانه‌هایشان خارج شده و با پیکر غرق در خون پسر بچه‌ای رو به رو شدند که هدف گلوله قرار گرفته بود.
کد خبر: ۷۳۳۲۷۱

به گزارش جام‌جم، والدین کودک که به میان جمعیت آمدند با مشاهده فرزندشان او را به بیمارستان منتقل کردند، اما ابوالفضل کوچولو به دلیل شدت خونریزی جان باخت.

با مرگ کودک و انتقال جسد وی به پزشکی قانونی تحقیق از دایی وی که تنها شاهد حادثه بود، آغاز شد. این مرد به افسر بازجو گفت: شب حادثه وقتی زنگ خانه‌ام به صدا درآمد به خیابان آمدم، اما هر چه جستجو کردم کسی را ندیدم. خواستم بازگردم که مردی از پشت سر صدایم کرد. سرم را که چرخاندم، مرد مسلحی را دیدم که به صورتش نقابی زده بود. او با دیدن من شروع به فحاشی و شلیک گلوله کرد. وقتی تعادلم را از دست دادم و به زمین افتادم او به گمان این‌که من زخمی شده‌ام، سوار موتورسیکلتی شد و فرار کرد. وقتی از جایم بلند شدم صدای ناله‌های خواهرزاده هفت ساله‌ام را شنیدم که تیر خورده بود.

با تشکیل پرونده و به دستور قضایی، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی عنبرآباد با اعزام به محل حادثه به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند که مشخص شد آنها نمی دانند متهم فراری چه کسی است.

کارآگاهان احتمال دادند عامل جنایت ممکن است با اعضای این خانواده اختلاف داشته و همین موضوع باعث شده او دست به این کینه‌توزی مرگبار بزند. بنابراین تحقیقاتشان را روی این موضوع متمرکز کردند که مشخص شد دایی مقتول که خانواده ابوالفضل شب حادثه مهمانشان بودند، از یک سال قبل با مردی اختلاف دارد.

همزمان با افشای این موضوع تحقیقات روی این فرد متمرکز شد و متهم بیست و چهار ساله که فراری شده بود دو روز قبل از سوی پلیس دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شد. سرهنگ محمد بیدمشکی، فرمانده انتظامی شهرستان عنبرآباد در این باره به خبرنگار ما گفت: با دستگیری متهم و انتقال وی به پلیس آگاهی عامل جنایت به قتل کودک هفت ساله اعتراف کرده و گفت، نمی‌خواسته ابوالفضل را به قتل برساند.وی درباره انگیزه‌اش گفت: از یک سال و نیم پیش به دلیل درگیری‌هایی که با دایی‌های مقتول داشتم از سوی آنها تحقیر می‌شدم. به دنبال راهی برای انتقام بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم با سلاح به مقابل خانه او روم و با شلیک‌های کور قدرت خود را نشان دهم. زمانی که تیراندازی می‌کردم متوجه پسر هفت ساله نشدم و وقتی از مرگ او باخبر شدم، از شهر گریختم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها