نگاهی به جوایز نوبل 2014

دانستنی‌های جذاب از جایزه نوبل

کمیته اهداکننده جایزه نوبل ادبیات دوست دارد برندگان خود را با الفاظ و جملاتی توصیف کند که به اندازه اغلب انتخاب‌های این کمیته، غیرقابل درک به نظر می‌رسد! گویا کمیته نوبل می‌خواهد برای ستایش دستاورد‌های نویسنده مورد تکریم خود، به اوج‌های شاعرانه دست یابد! و ما خوانندگان معمولی، مثل زائرانی که برای مشورت نزد کاهنی در شهر «دِلفی» رفته‌ایم، اعلامیه کمیته نوبل را با دقت زیر و رو می‌کنیم و چیزی جز یک‌سری الفاظ مغشوش و نامفهوم گیرمان نمی‌آید!
کد خبر: ۷۲۷۹۶۵
دنیای پاتریک مودیانو
برای مثال، «جی. ام. جی. لو کلوزیو» (برنده سال 2008) با این الفاظ مورد ستایش قرار گرفته بود: «مولف عزیمت‌های جدید، ماجرا‌های شاعرانه و خلسه جسمانی، کاوشگر انسانیتی فرا‌تر و فرو‌تر از تمدن حاکم»؛ «جی.‌ام.کوتسی (برنده سال 2003): «در پوشش‌های بی‌شمار، حضور شگفت‌انگیز بیگانه را به تصویر می‌کشد»؛ «هرولد پینتر» (برنده سال 2005): «پرتگاه‌هایی را که در پس حرف‌های بی‌اهمیت روزمره پنهان شده‌، آشکار می‌کند و به زور وارد اتاق‌های دربسته ظلم می‌شود.» (البته سال گذشته خدا به ما رحم کرد که در توصیف «آلیس مونرو» فقط گفتند: «استاد داستان کوتاه معاصر!)

امسال هم جایزه نوبل ادبیات به پاتریک مودیانو، رمان‌نویس فرانسوی، رسید. علتش هم این بود: «به خاطر هنر خاطره که او به وسیله آن دست‌نیافتنی‌ترین سرنوشت‌های انسانی را قابل دسترس کرده و زندگی و دنیای دوران اشغالگری نازی‌ها را آشکار کرده.»

مودیانو که شصت و نه ساله است و از 1968 تاکنون بی‌وقفه رمان منتشر کرده (جدید‌ترین رمانش به نام «تا در محله‌ات گم نشوی» هفته گذشته منتشر شد)، در فرانسه نویسنده مشهوری است، ولی خارج از فرانسه در واقع کسی اسم او را نشنیده! انتشارات دانشگاه ییل سه تا از رمان‌های کوتاه او را منتشر کرده، ولی حجم گسترده‌ای از آثارش به زبان انگلیسی موجود نیست.

این نویسنده کیست، و این سرنوشت‌های انسانی دست‌نیافتنی که او آشکار کرده، چیست؟ مودیانو در ماه جولای سال 1945 در نزدیکی پاریس از پدری فرانسوی و مادری بلژیکی به دنیا آمد. او توانست به دانشگاه درجه یک فرانسه راه پیدا کند، ولی تحصیلات رسمی​اش در هفده سالگی به پایان رسید.

مودیانو در گفت‌وگویی با یک نشریه فرانسوی در سال 2012 گفت: پنج سال بعدی، موتور محرکه رمان‌نویسی‌ام بود. او که با خانواده‌اش قهر کرده بود، در اطراف شهر پاریس پرسه می‌زد و کتاب می‌فروخت تا از این راه پول دربیاورد؛ کپی‌برداری از دستخط نویسندگان معروف مثل «پل والری» و «آلن رب گریه» را یاد گرفت و با دستخط تقلب شده آنها در صفحه عنوان کتاب‌ها اهدائیه می‌نوشت! مودیانو در این مورد گفته است: دوره عجیب و غریب و درهم ریخته‌ای بود.

جنگ فجیع الجزایرـ فرانسه که نزدیک به یک دهه طول کشید، بتازگی به پایان رسیده بود. این دوره برای مودیانو دوره رویارویی‌های عجیب با آدم‌های مسن‌تر بود، کسانی که حس یک خطر دائم در وجودش القا کردند.

اروپایی‌هایی که در سال 1945 به دنیا آمده‌اند، به لحاظ آستانه تحمل در شرایط خاصی قرار دارند. آنها در آن مقطع از تهدید جنگ گریختند ولی پلشتی جنگ رهایشان نکرد. آنها در شرایط آزادی به دنیا آمدند ولی نطفه‌شان در شرایط اغتشاش و پریشانی بسته شد؛ آنها سال‌های رشدشان را در حالی سپری کردند که همیشه از فراز شانه، پشت سرشان را نگاه می‌کردند. «آنزلیم کیفِر» [نقاش و مجسمه‌ساز آلمانی] که دو ماه قبل از مودیانو به دنیا آمده بود، در سال 1969 یک مجموعه عکس با عنوان «اشغالگری‌ها» منتشر کرد؛ او در این عکس‌ها در مکان‌هایی در ایتالیا و سوئیس و فرانسه در حالی که دست خود را مثل هیتلر به شکل ترسناکی بالا برده، حضور دارد.

کیفِر که یک آلمانی است، در پوشش یک جنایتکار از صحنه‌های جنایت داشت دیدن می‌کرد. او همان‌طور که خودش گفت، در پی این نبود که کشف کند که آیا یک نازی بوده یا نه، بلکه آیا اگر به خودش بوده نازی می‌شده یا نه؟ اولین رمان مودیانو که یک سال قبل از «اشغالگری‌ها» منتشر شده بود، متضمن شکل مشابهی از فرافکنی به گذشته‌ای بود که با خوش‌شانسی از آن جان سالم به در برده بودند. این کتاب «میدان اتوال» نام دارد و داستان آن در سال 1942 در یک فرانسه تخیلی رخ می‌دهد و شخصیت‌های مشهوری چون پروست و فروید و هیتلر و درافوس همگی در آن ظاهر می‌شوند.

«میدان اتوال» در زمانی منتشر شد که اصول اولیه هویت فرانسه در دوران مابعد جنگ (افسانه فرانسه به عنوان ملتی مقاوم)، در آستانه فروپاشی بود. این کتاب در ماه می 1968 منتشر شد؛ همان ماهی که اعتراضات معروف دانشجویی در پاریس شروع شد؛ ژنرال دوگل، رئیس‌جمهور فرانسه و نماد زنده دلاوری فرانسوی‌ها در دوران جنگ، به یک پایگاه نظامی در آلمان گریخت و منتظر پایان یافتن اعتراضات ماند.

کلمنس بولوک نویسنده فرانسوی می‌گوید مودیانو در تمام آثارش مدام درباره یک موضوع نوشته است: فشار گذشته، تهدید ناپدید شدن، ابهام در مرز‌های اخلاقی، سویه تاریک روح. بولوک می‌گوید مودیانو معتقد است رمان‌نویس به لحاظ اخلاقی وظیفه دارد رد افرادی را که نابود شده‌اند، یا به اجبار نابود شده‌اند، ثبت کند.

بولوک پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد خود را به آثار مودیانو اختصاص داد، و مودیانو هم در پی آن به او کمک کرد که اولین کتاب خود را منتشر کند. بولوک، مودیانو را بزرگ‌ترین نویسنده زنده فرانسه می‌داند. او به من گفت با شنیدن خبر برنده شدن مودیانو از خوشحالی بالا و پایین پریده و اشک شوق ریخته.

واکنش‌ها در فرانسه عمدتا همراه با ابراز خوشحالی و جشن بوده. البته این کشور با جایزه نوبل بیگانه نیست؛ مودیانو پانزدهمین برنده فرانسوی نوبل ادبی است، ولی با توجه به این که لو کلوزیو در سال 2008 برنده این جایزه شده بود، این‌که یک نویسنده فرانسوی به این زودی برنده نوبل شود احتمالی بعید به نظر می‌رسید.

خبرنگار «لوموند» نوشته‌های او را «ظریف و دقیق و موشکافانه» توصیف می‌کند و او را مردی سخاوتمند می‌نامد که برای شهرت ادبی‌اش اهمیتی قائل نیست. به نوشته این خبرنگار، او سمفونی و اپرا اجرا نمی‌کند ولی پیانیست فوق‌العاده‌ای است.

این خبرنگار در عین حال اضافه کرد با این که از برنده شدن مودیانو خرسند است، ولی مثل همیشه خشمگین است از این که می‌بیند بنیاد نوبل «فیلیپ راث» را باز هم فراموش کرده. من هم در اینجا به پاتریک مودیانو تبریک می‌گویم و همچنین به مترجمانی که آثار این نویسنده را به زبان انگلیسی ترجمه می‌کنند.

الکساندر شوارتس ‌/‌ نیویورکر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها