نتانیاهو که به دلیل جنایتهای آشکار در جنگ اخیر غزه، یکی از نامناسبترین موقعیتهای دیپلماتیک تاریخ رژیم صهیونیستی را رقم زده، در سخنان اخیر خود تلاش کرد تا با تهاجمیترین لحن ممکن علیه کشورمان اظهارنظر کند. لحنی که حتی گاهی بیشتر به طنز میمانست تا یک نطق دیپلماتیک!
حسن روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل از پروژه ایران هراسی گفت و حالا گویی شاهد سخنان رئیسجمهور کشورمان از تلآویو رسیده(!) چراکه نتانیاهو در نطق خود با تاکید بر اینکه «ایران خطرناکترین نظام جهان است»، عملا اظهارات روحانی را تائید کرد.
رئیسجمهور همچنین در گفتوگوهای خود در حاشیه سفر به نیویورک از اسلامهراسی گفته بود و نتانیاهو هم در این نطق جنجالی، با بیان اینکه «هدف ایران صدور انقلاب به جهان است تا... صدای لاالهالاالله در همه جهان طنینانداز شود»، به اثبات واقعی بودن این پروژه پرداخت.
رئیسجمهور ایران در نیویورک از تندروهایی که میخواهند توان هستهای ایران را از بین ببرند سخن به میان آورد و نطق نتانیاهو و تاکید او بر اینکه «باید توان هستهای ایران از بین برود»، اثباتی بر این مدعا بود.
اظهارات نتانیاهو درباره مسائلی چون صلح خاورمیانه، تهدید تسلیحات هستهای، تروریسم و مسائلی دیگر از این دست نیز چنان دچار تضاد درونی و برخلاف منطق بود که موقعیت رژیم صهیونیستی را متزلزلتر از پیش کرد و بهجای آنکه نخستوزیر این رژیم را به هدف خود، یعنی آشکار شدن آنچه او «چهره واقعی ایران» مینامد، برساند، عملا باعث شد تا مواضع ایران برای افکارعمومی جهان ملموستر شود.
روشن است که ایران در جهانی که از یکسو با خطر افراطیگری و تروریسم مواجه است و از سوی دیگر یک رژیم اشغالگر و جنگطلب بهطور مرتب کشورمان را تهدید میکند، نمیتواند حفظ امنیت و خودکفاییاش را به دست فراموشی بسپارد.
دیپلماتهای 5+1 که در جریان مذاکرات هستهای تهران را دعوت به نرمش بیشتر میکنند، اگر حتی یک بار نطق نتانیاهو را بشنوند، متوجه ضرورت بسیاری از محورهایی که ایران در گفتوگوها بر آن پای میفشارد، میشوند.
با این همه، اظهارات صریح و سرشار از عصبیت بنیامین نتانیاهو بهترین فرصت برای اثبات چهره صلحطلب ایران بود تا همگان دریابند، جهان امروز بیش از آنکه نیاز به چهرههایی چون نتانیاهو داشته باشد - که دندان برهم میفشارند و با وجود انبارهای هستهای خود، دیگران را متهم به ساخت سلاح اتمی میکنند - به نخبگانی نیاز دارد که از جهان عاری از خشونت و افراطیگری میگویند و نه فقط در کلام که در عمل، پایبندی خود را بر ساختن چنین جهانی به نمایش میگذارند.
نطق نخستوزیر رژیم صهیونیستی تکرار اظهارات سالهای پیش او بود. وی پیش از این نیز تهران را متهم به ساخت سلاح هستهای و جنگآفرینی کرد و همزمان حسن روحانی طرح جهان عاری از خشونت و افراطیگری را ارائه کرد. نتیجه عملی این دو نطق را تا به امروز نگاه کنید.
در یکسو ایران قرار دارد که همسو با سیاستهای اعلامی جمهوری اسلامی، نه تنها هیچ جنگی علیه دیگران به راه نینداخت، بلکه به سوریه، عراق و برخی دیگر از کشورها کمک کرد تا با تروریسم مقابله کنند و خود نیز در چارچوب منطق گفتوگو، برای رفع چالشهای جهانی تلاش کرد.
با وجود این در سوی دیگر ماجرا، تلآویو نه تنها در مسیر صلح جهانی سنگاندازی کرد و مبارزه با تروریسم یا دستیابی به توافق با ایران را به تاخیر انداخت، بلکه آغازگر جنگی بیرحمانه شد که دستکم جان 2000 غیرنظامی فلسطینی را گرفت.
امسال نیز بار دیگر روحانی از صلح گفت و نتانیاهو سپهر سیاست را آلوده به بذر کینه کرد. ناظران بینالمللی تا سال آینده میتوانند بار دیگر میزان پایبندی عملی ایران و رژیم صهیونیستی به صلح جهانی را به تماشا بنشینند و افکارعمومی قضاوت کند، آیا جهان باید دیپلماسی لبخند روحانی را جدی بگیرد یا منطق جنگ نتانیاهو را؟
مصطفی انتظاری هروی - گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد