شهرام اتهام قتل همکارش را انکار می‌کند

جنون یا خصومت؟

بیماری روانی یا درگیری قدیمی؟ کدام‌ باعث شد دست شهرام به خون دوستش آلوده ‌شود؟ او متهم است با ضربات چاقو، یکی از همکارانش را در کارخانه به قتل رسانده ‌است. حالا بیشتر از یک‌سال است خانواده مقتول داغدارند.
کد خبر: ۷۲۱۰۲۶
جنون یا خصومت؟
شهرام قتل را انکار می‌کند و می‌گوید درگیری آنها فقط با زد و خورد همراه بود و ضربه چاقویی که گفته می‌شود بر بدن مقتول وارد شده، کار او نیست. شهرام که دو هفته قبل در شعبه 113دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه شده از جزئیاتی می‌گوید که به درگیری‌های شخصی خودش مربوط است و ربط چندانی به قتل ندارد. همین پراکنده‌گویی‌هاست که فرصت ادعای بیمار روانی بودن او را برای وکیلش فراهم می‌کند.صادقی، نماینده دادستان تهران درباره این پرونده می‌گوید: «متهم یک سال قبل در جریان نزاعی که در کارخانه‌ای اتفاق افتاد، با حمله به یکی از همکارانش به نام یوسف او را به قتل رساند. متهم ابتدا مقتول را با ضربات میله مجروح کرده و سپس با ضربه چاقو به سینه مقتول، او را به قتل رسانده است. زمانی که یوسف زخمی ‌بود، به بیمارستان منتقل شد. او که هنوز می‌توانست صحبت کند مدعی ‌شد ضارب شهرام است و بدون هیچ ‌دلیلی به او حمله کرده‌ است. یوسف مدتی کوتاه بعد از این گفته‌ها در بیمارستان جان خود را از دست داد و ماموران شهرام را به اتهام قتل بازداشت و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل کردند. در این مرحله از تحقیقات نیز جرم شهرام بر اساس گفته‌های شاهدان تائید شد. شاهدان مدعی‌ هستند یوسف را در حالی که روی زمین افتاده و شهرام نیز با چاقویی روی سینه او نشسته‌ بود، دیده و بعد هم چاقو را از دست شهرام گرفته و آن را به پلیس تحویل داده‌اند. گفته‌های مقتول قبل از مرگش و اظهارات شاهدان پرونده همگی نشان از آن دارد که مدارک علیه متهم کافی است و او مرتکب قتل شده ‌است.»

وی درباره این‌که آیا ممکن است متهم به بیماری روانی مبتلا باشد، توضیح می‌دهد: «این سوال از متهم مطرج شد و وی بصراحت پاسخ داد مشکل روانی ندارد. ضمن این‌که او بر کارها و رفتار خودش مسلط است و نظریه پزشکی قانونی هم نشان می‌دهد او سالم است. با این حال اگر تردیدی در این زمینه برای قضات وجود داشته‌ باشد طبق قانون، متهم به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی خواهد شد. با این حال از نظر دادسرا همه چیز کامل و مجرم بودن شهرام مسلم است. به همین دلیل هم کیفرخواست صادر شده و ما درخواست داریم مطابق قانون به این پرونده رسیدگی شود.»

قاتل نیستم

با توجه به گفته‌های مادر مقتول، شهرام شرایط سختی برای جلب رضایت خواهد داشت، هرچند خودش اتهام قتل را قبول ندارد. او می‌گوید: «من مرتکب قتل نشدم، فقط یوسف را کتک زدم. آن روز او به جای قرص سرماخوردگی به من قرص روانگردان داد. پس از آن که قرص را خوردم، یوسف گفت این قرص روانگردان بود. دشمنت از بیرون کارخانه این قرص را به من داد و گفت آن را به شهرام بده. هرچه گفتم چه کسی قرص را به تو داده، جوابم را نداد و من هم با یوسف در اتاق نگهبانی درگیر شدم و با میلگرد دو ضربه بر بدن او زدم که زخمی شد، اما چاقویی به او نزدم. مرگ او ربطی به من ندارد.»

شهرام مدعی‌ است برایش پرونده‌سازی شده و شاهدان برای این‌که حقش را بخورند، او را قاتل معرفی کرده‌اند. او می‌گوید: «چرا حق و حقوق من کارگر را نمی‌دهند؟ من می‌دانم سرکارگرها برای این‌که بدهی‌شان را به من ندهند و حقوقم را بالا بکشند، به کارگرها گفته‌اند علیه من شهادت بدهند. یکی نیست به من بگوید، چرا صاحب‌کارها بدهی ما کارگرها را نمی‌دهند؟ آنها علیه من شهادت دادند چون حقم را خوردند و مرا بیمه نکردند. من سه ماه برایشان کار کردم.»

شهرام درباره چاقویی که در محل جرم پیدا شد، می‌گوید: «من یادم نمی‌آید چاقویی داشته ‌باشم. برفرض هم داشته‌ باشم، مگر معنایش این است که از آن استفاده کرده‌ام؟ این حرف‌ها چیست که در مورد من می‌زنید؟ من کاری نکردم. قتل کار من نبود. اینها همه دسیسه‌ است. بعد هم می‌گویند تو دیوانه‌ای. من اصلا دیوانه نیستم. خیلی هم حالم خوب است. فقط سه بار در عمرم سرما خورده‌ام. من مریض نیستم و حق ندارند این حرف را در مورد من بزنند.»

درخواست قصاص

مادر مقتول به عنوان قیم نوه کوچکش و همچنین از طرف خودش به عنوان ولی‌دم در دادگاه حاضر شده است. او می‌گوید برای متهم درخواستی بجز قصاص ندارد: «پسرم مرد بسیار خوبی بود. او فقط به خانواده‌اش فکر می‌کرد و زحمت می‌کشید یک لقمه نان حلال برای بچه‌هایش بیاورد.در تمام سال‌های زندگی‌اش با کسی درگیر نشد و همکارانش هم تائید می‌کنند او آدم بسیار خوبی بود؛ بنابراین متهم بی‌دلیل با او درگیر شده ‌است و من حاضر نیستم از خون او بگذرم و همان‌طور که بچه‌ام را کشت و دلم را خون کرد، باید بمیرد و دل خانواده‌اش خون شود. من از طرف خودم و نوه کوچکم درخواست قصاص دارم و مراحل قانونی را که باید در این ارتباط طی شود، می‌پذیرم. ضمن این‌که نوه بزرگم در دادگاه درخواست قصاص کرد و حرف من هم با او یکی است.»

ادعای جنون

حرف‌های متهم در دادگاه باعث شد وکیل متهم ادعا کند موکلش بیمار روانی است.او می‌گوید: «موکل من بنابر شهادت خانواده‌اش سال‌هاست دچار تشویش و ناراحتی روانی است و به همین دلیل خانواده‌اش حاضر نشدند برای او همسری انتخاب کنند. آنها به دلیل فقر و نداری، هیچ‌وقت فرزندشان را به بیمارستان یا نزد پزشک نبرده‌اند و در این خصوص پرونده پزشکی وجود ندارد، اما متهم در محیط کار و حتی در خانه دچار هذیان‌گویی‌هایی بود که نمونه آن را در دادگاه هم شنیدید. او بشدت عصبی است و با توجه به بیماری حادی که دارد، به نظر می‌رسد حتی حضورش در زندان برای زندانیان دیگر خطرناک باشد.

در زندان هم برای درمان همکاری نمی‌کند و پزشکانش می‌گویند نگهداری از او کار سختی است؛ بنابراین درخواست دارم با توجه به این‌که متهم وضع روحی مناسبی ندارد و ما نیز باید کمک کنیم عدالت برقرار شود، برای رسیدن به واقعیت او به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی شود، چرا که بی‌قراری متهم در ماندن سر کار و ترک کار درگذشته از سوی او نشان از بیماری وی دارد.»

وکیل متهم می‌گوید: «البته نکات دیگری هم هست که باید به آن توجه کرد و آن هم شرایط وقوع قتل است. من دو نکته در این ارتباط باید بگویم اول این‌که موکل مدعی‌ است چاقویی در دست نداشته در طول بازجویی نیز به‌کرات گفته چاقویی نداشت ضمن این‌که کارگران که شاهدان پرونده‌ هستند، چاقویی را به پلیس تحویل داده و مدعی ‌شده‌اند متعلق به شهرام ‌است، در حالی که نه خونی روی آن بود که نشان دهد همان چاقویی است که مقتول با آن کشته شده و نه انگشت‌نگاری شده که اثر انگشت موکل روی آن پیدا شود؛ بنابراین امکان استناد به آن وجود ندارد و من از قضات درخواست دارم آن را از دایره مدارک خارج کنند. البته به عنوان یک شهروند و وکیل شهرام با اولیای‌دم همدردی می‌کنم و به خاطر اتفاقی که افتاده به آنها تسلیت می‌گویم، اما یادآور می‌شوم خانواده متهم با این‌که بسیار فقیر هستند، اما حاضرند خانه پدری‌شان را که تنها دارایی‌آنهاست، بفروشند و به اولیای‌دم بدهند.» (ضمیمه تپش)

مرجان لقایی

newsQrCode
برچسب ها: جنایت خصومت
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها