انتهای جاده بیکاری و فقدان منزلت در جامعه کجاست؟

مردمانی با اختلالات روانی زیاد و روابط اجتماعی کم

بیکاری فارغ‌التحصیلان سرچشمه افسردگی جوانان

«تبریک می‌گویم» این جمله‌ای است که بارها ممکن است بعد از فارغ‌التحصیلی‌ از دانشگاه شنیده باشید. حالا وارد دوره‌ای از زندگی شده‌اید که نه از کلاس درس و نه از امتحان پایان ترم خبری است و زمان آن رسیده که همراه اعضای خانواده و دوستان، جشن فارغ‌التحصیلی گرفته و خود را از هرگونه درسی جدا کنید اما در اغلب مواقع این نوع احساس راحتی دوام چندانی ندارد، زیرا افراد بعد از یک دوره کوتاه از بیکاری خسته می‌شوند و باید مسئولیت‌های مربوط به زندگی پس از فارغ‌التحصیلی را بر عهده بگیرند. به عبارتی پایان دوره دبیرستان و دانشگاه زمان هیجان انگیز و استرس‌زایی است.
کد خبر: ۷۱۹۳۳۹
بیکاری فارغ‌التحصیلان سرچشمه افسردگی جوانان

جام جم سرا: بسیاری از جوانان به دنبال فارغ‌التحصیل شدن از مدرسه یا دانشگاه حملات پنیک یا افسردگی را تجربه می‌کنند و به نوعی خود را نزدیک به خط پایان می‌بینند به‌خصوص اگر برنامه اشتغال تنظیم شده‌ای نداشته باشند احساسات ناخوشایندی سراغ شان رفته و افسرده و ناامید می‌شوند. این نوع افسردگی که به <افسردگی فارغ‌التحصیلی> معروف است بر روند زندگی روزمره تأثیر می‌گذارد. بنابراین توجه به سلامت روان بعد از پایان دوره تحصیلی از مسائل حائز اهمیت است.

به گفته «ویکی هیز» مدیر مرکز مشاوره خدمات روانشناختی در دانشگاه میشیگان؛ افسردگی فارغ‌التحصیلی خیلی شایع‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم. به نظر می‌رسد ترک دانشگاه خیلی سخت‌تر از ورود به دانشگاه است و این مرحله دوره‌ای جدید در زندگی است، زیرا بیشتر مردم زندگی بدون وجود ساختار نظام آموزش و پرورش را پیش از این دوره هرگز تجربه نکرده‌اند.
«تیفانی میلر» روانشناس و روان درمانگر در نیویورک می‌گوید: تغییر رفتار از علائم شایع افسردگی در دوره‌گذار است. تغییر در رفتار اجتماعی از جمله گذراندن زمان زیاد در تنهایی یا دوری از ملاقات دوستان نزدیک همگی ناراحتی‌های روحی و روانی ایجاد می‌کند. این نوع تغییر در روابط اجتماعی بستگی به افراد دارد اما در هر حال معمولاً تغییرات بسیار شدید است. توجه به نوع ارتباط و گوش دادن به سخنان فارغ‌التحصیلان ناامیدی واقعی آنها را نشان می‌دهد. به گفته این روان درمانگر دوستان و اعضای خانواده باید به عبارت‌هایی مانند «من نمی‌توانم هیچ چیزی را درست کنم ، من زحمت نکشیدم و من ارزش آن را ندارم» گوش دهند. این عبارات نشان می‌دهد که فرد در معرض خطر است.
علائم افسردگی در این گروه از افراد، شامل تغییر در اشتها و خواب است بنابراین، چنانچه بیکاری پس از فارغ‌التحصیلی در کیفیت زندگی تأثیر بگذارد باید آن را به رسمیت شناخت و علت آن را کشف کرد و بر آن غلبه کرد.

افسردگی فارغ‌التحصیلی از کجا می‌رسد

از دست دادن هویت، یکی از دلایل اصلی افسردگی فارغ‌التحصیلی است. صرف نظر از برنامه‌های مربوط به اشتغال، فارغ‌التحصیلی علامت پایان یک دوره است. این علامت ممکن است پایان دوره کار علمی یا پایان زندگی تحصیلی باشد. در هر صورت فارغ‌التحصیل شدن نشانه تغییر در روال کار و هویت است. اغلب فارغ‌التحصیلان دبیرستانی یا حتی دانشگاهی با خروج از دنیای درس و تحصیل مجبورند هویت شان را دوباره کشف کنند. به گفته میلر، نبود برنامه اشتغال این کشف مجدد را ظاهراً سخت و غیرممکن می‌سازد.
گاهی اوقات شکل‌گیری و استحکام هویت، زمانی اتفاق می‌افتد که فرد در تعریف خود از عباراتی مانند «من یک معلم هستم، من یک کارگر هستم، من یک نقاش یا بنا هستم و...» استفاده می‌کند وقتی از کسی پرسیده می‌شود شما که هستید و چه کار می‌کنید اگر پاسخی برای این سؤال‌ها نداشته باشد نشان دهنده آن است که هنوز بخشی از هویت فرد تشکیل نشده است.
دانشگاه فرصتی برای برنامه‌ریزی اهداف بلند مدت و حرفه‌ای است. گاهی اوقات افراد فارغ‌التحصیل به پدر و مادر و حتی استادان شان می‌گویند فرصت‌های بی‌پایان و بالقوه‌ای دارند اما این نوع انتظارات غیر واقعی از بازار کار و توانایی‌ها فرصت دستیابی به موفقیت را به تعویق می‌اندازد.
به گفته «تیفانی میلر» روانشناس امریکایی در برخی اوقات افسردگی به خاطر انتظارات غیرواقعی از توانایی‌های خویش و رؤیاهای غیرقابل تحقق اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال دانشجویی را در نظر بگیرید که با معدل خوب فارغ‌التحصیل می‌شود و دوره کارآموزی را هم سپری می‌کند اما این موضوع آینده کاری او را تضمین نمی‌کند و به این معنا نیست که بعد از پایان دوره تحصیل با یک شغل رؤیایی مواجه خواهد شد، متأسفانه این مسأله‌ای است که اغلب افراد به سختی آن را درک می‌کنند.
از سوی دیگر، یکی از دلایل اصلی و واضحی که منجر به افسردگی پس از پایان دوره تحصیلی می‌شود گذراندن یک دوره فشار مالی است. اینکه آیا پدر و مادر بعد از پایان دانشگاه به لحاظ مالی آنها را حمایت خواهند کرد یا نه، از جمله افکاری است که ذهن جوانان را درگیر می‌کند چون در ظاهر انتظار می‌رود فرزندان قادر باشند بعد از گرفتن دیپلم یا مدرک دانشگاهی از نظر مالی خودشان را تأمین کنند.
این مسأله فشار عاطفی زیادی را به آنها تحمیل می‌کند و این فشار روانی زمانی بیشتر می‌شود که جوانان از وام‌های دانشجویی استفاده کرده و بعد از پایان دانشگاه توانایی پرداخت آن را نداشته باشند.

هر پدر و مادری بعد از پایان دوره تحصیلی به فرزندش افتخار می‌کند اما درست چند ماه بعد زمانی که آنها در حال برنامه‌ریزی برای اوقات بیکاری‌شان هستند احساس ناامیدی سراغ اعضای خانواده می‌رود بنابراین والدین باید به خاطر داشته باشند که وارد شدن به بازار کار مانند چند دهه پیش نیست. به همین دلیل گاهی ممکن است آنها نتوانند مشکل وارد شدن به بازار کار را درک کنند. اگر والدین از اهداف و تلاش‌های فرزندشان برای ورود به بازار کار و اشتغال آگاه نباشند، فشار بیشتری را به فرزندانشان تحمیل خواهند کرد.

برخورد با افسردگی فارغ‌التحصیلی

راه‌های بسیاری برای غلبه بر علائم این نوع افسردگی و رسیدن به روشنایی در انتهای این تونل تاریک وجود دارد.
یکی از بهترین روش‌ها برای جلوگیری از افسردگی فارغ‌التحصیلی، نگرش واقع بینانه است. جوانان باید درباره مشاغلی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، واقع بین باشند و توجه کنند، انتخاب برخی مشاغل حتی در حد پایین‌تر از تحصیلات دانشگاهی نقطه شروعی برای ورود به بازار کار و کسب تجربه است.
به گفته «میلر»، یکی از نکات کلیدی این است که فارغ‌التحصیلان هم با خود هم با خانواده شان در مورد بازار فعلی و مهارت هایشان صادق باشند، زیرا رسیدن به اهداف حرفه‌ای بلافاصله پس از تمام کردن دانشگاه امری بعید است.
در حالی که برخی افراد احساس می‌کنند دستاوردهایشان نسبت به گذشته وضعیت بهتری پیدا کرده ولی برخی دیگر از فارغ‌التحصیلان احساس دلسردی می‌کنند، زیرا به اعتقاد این گروه موفقیت آنها در درس و تحصیل به جهان واقعی شان ارتباطی نداشته است. این جور افراد به جای تمرکز به‌طور خاص به مدرک تحصیلی یا رزومه کاری، باید برای غلبه بر موانع اشتغال تمرکز و برای کسب موفقیت بهتر راهکارهایی را تدوین کنند برای غلبه بر موانع باید قبول کرد که این هم یکی دیگر از چالش‌های زندگی است و مانند چالش‌های گذشته باید بر آن غلبه کرد.
در این دوره از زندگی، خانواده برای برخی از فارغ‌التحصیلان منبع فشار و برای برخی دیگر منبع حمایت تلقی می‌شود، در هر صورت برقراری ارتباط با خانواده برای غلبه بر علائم افسردگی مفید است اما اگر والدین تلاش‌های فرزندشان را برای یافتن کار درک نکردند، لازم است با آنها صحبت شود تا سرخوردگی فرزندانشان را درک کنند.
صرفه‌جویی در پول و هزینه‌های شخصی یکی دیگر از روش‌های کمک به اقتصاد خانواده است. استفاده از امکانات دوران کودکی و کم کردن میزان توقع از والدین به غلبه بر علائم بحران کمک می‌کند و توصیه می‌شود جوانان به والدین شان نشان دهند که به خاطر حمایت شان سپاسگزار هستند اما لازم است در عین حال حقوق خود را به عنوان یک بزرگسال حفظ کنند.
میلر می‌گوید: برخی از خانواده‌ها این شرایط را کاملاً درک کرده و می‌پذیرند و فکر می‌کنند زمان آن رسیده که فرزندان شان دوباره مانند روزهای کودکی به آغوش خانواده بازگردند و آزادی‌ها و حقوق خاص شان را حفظ می‌کنند. این طرز تلقی والدین با احساس اضطراب در جوانان مبارزه کرده و از بسیاری لحاظ به آنها کمک می‌کند.
در صورت تداوم نشانه‌های افسردگی به منظور بهبود وضعیت باید از یک روانشناس یا روان درمانگر بهره گرفت. گفت‌و‌گوی مناسب و حرفه‌ای در برخورد با این گروه بسیار مهم است.
«تیفانی میلر» روان درمانگری که در این زمینه خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهد، می‌گوید: افسردگی بالینی اغلب توسط عوامل استرس‌زا شروع و هر عامل استرس‌زای بیرونی خوب یا بد باعث ایجاد اضطراب و استرس می‌شود اما افسردگی فارغ‌التحصیلی با عوامل استرس زای بزرگی همراه است. هماهنگ شدن با تغییرات بزرگ زندگی مانند فارغ‌التحصیلی احتیاج به زمان دارد زیرا نه تنها زندگی شغلی در حال تغییر است بلکه هویت فرد نیز در حال تغییر است و او برای نخستین بار در زندگی با مفهوم «خداحافظ دانش‌آموز یا دانشجو» روبه‌رو می‌شود. پذیرش این تغییر سخت‌ترین کاری است که افراد تا آن دوره از زندگی شان انجام می‌دهند. همچنین از دست دادن سیستم پشتیبانی با پایان مدرسه و دانشگاه به معنای پایان سیستم حمایتی دوستان و احتمالاً خانواده است که مقابله با این تغییرات و ایجاد سیستم پشتیبانی جدید شرایط سختی را بوجود می‌آورد. (فریبا خان احمدی/ایران)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۴
دریا
Germany
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
۰
۰
من خودم با یه هزارتا مدرك مجتمع فنی و مدارك بین المللی در ازمون چند بانك قبول شدم اما چون سهمیه نداشتم فرزند شهید و جانباز و ازاده نبودم (به جرم سالم برگشتن پدرم از جنگ) رد شدم ترجیح دادم به جای پول دور ریختن برای ازمونهای استخدامی برم در شركت خصوصی مشغول بهكار بشم
مجید
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۰۹
سلام دریا خانم
حالا شما خوبه توو یه شركت خصوصی كار پیدا كردین. منی كه فوق لیسانس دارم با بهترین رتبه از دانشگاه دولتی همونشم نمیتونم گیر بیارم. والا اونایی كه پول دارن با 9 ماه دوره كمك پرستاری گذروندن استخدام میشن تو بیمارستانا...اونایی هم كه پول ندارن با صرف 6-7 سال از بهترین سالای عمرشون باید بیكار بمونن. واقعا به كجا داریم میریم؟ كشور داره قسمت عمده ای از جمعیتشو كه جوونا هستن افسرده و عقده ای بار میاره...خدا به داد آینده كشور برسه
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۱
۰
۰
چرا باید دانش اموخته ی بهترین دانشگاه كشور،صرف اینكه رشته ای درس خونده كه دیگه خانم ها رو جذب نمیكنند بامدرك فوق لیسانس بیكار باشه؟؟؟شش هفت سال از بهترین روزهای عمرش رو صرف مطالعه رشته ای كنه كه هیچ بهره ای به جز اسم اون رشته ازش نبره؟
عباس
-
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
۰
۰
من دو سه سالی پشت كنكور بودم بعد از این چند سال تصمیم گرفتم برم دانشگاه ازاد وضع مالی هم خوب نبود سال 90رفتم دانشگاه و سال 94فارغ التحصیل شدم الان لیسانس صنایع غذایی دارم الان 25سالمه اما الان بیكارم خانوادم سرزنشم میكنند میگن این رشته ای بود كه رفتی... افسردگی گرفتم به هر كارخونه ای ك زنگ میزنم80درصد میگن باید حداقل یكسال سابقه كاری داشته باشی درصد باقیشم خانم میخوان محل خواب ندارن یا شهرم كه از كارخونه دوره نمی پذیرنم الان تصمیم گرفتم برم شاگردی. تو ایران منتظر شغل نباشید براحتی برین شغل ازاد كنین هم سنتون میره بالا هم توان كاركردن ندارید.من ك دیگه اطلاعات درسیم هم دارم فراموش میكنم 09368450453

نیازمندی ها