روزنامه خندان

تجاهل فرهنگی و نوشابه اضافه

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۱۹۳۰۳
تجاهل فرهنگی و نوشابه اضافه

سیاست روز : تجاهل فرهنگی و نوشابه اضافه

جمله زیر از کیست؟
اندازه سیصد سال سختی کشیدم.
الف) کلاغ دم سیاه قار قارو سر کن
ب) آقای همساده
ج) امیر قلعه‌نویی
د) هر سه گزینه فوق صحیح است.
مصطفی کواکبیان: این حالت‌ها دیگر امروز خریداری ندارد. یک دوره‌ای این ناز را می‌خریدند، اما امروز آن رفتارها دیگر فایده ندارد.
عبارت فوق یادآور کدام یک از گزینه‌های زیر است؟
الف) ناز نکن / ناز تو دیگه خریدار نداره / این همه اطوار و ادا گرمی بازار نداره
ب) کسی که ناز مرا می‌کشید مادر بود
ج) حالا ناز ناز ناز ناز، نازتو بنازم
د) نازکش داری ناز کن اگر نداری دست و پات رو دراز کن
جراید: مسئول تدارکات تیم‌ملی فوتبال امید ایران در شهر اینچئون کره‌جنوبی دادگاهی خواهد شد.
به نظر شما تخلف مسئول تدارکات تیم فوتبال امید ایران کدام یک از گزینه‌های زیر است؟
الف) تفاوت فرهنگی و سس اضافه
ب) تجاهل فرهنگی و نوشابه اضافه
ج) تغافل فرهنگی و نون اضافه
د) تجاوز فرهنگی و غلط اضافه

شرق:جامعه طبقاتی یا جامعه همکف؟

واقعا ما با پول‌داشتن کسی مشکل نداریم، مگر اینکه پولش را انحرافی و رانتی و آقازادگی به دست آورده باشد. مدرسه خصوصی و دولتی هم به‌هرحال وجود دارد. اما یک‌بام‌ودوهوا نمی‌شود. نمی‌شود که یک مدرسه زد که نصفش پولداری باشد، نصفش بی‌پولی. چطوری؟ اینطوری که به گزارش ایلنا، یک مدرسه در تهران بچه‌ها را از لحاظ طبقاتی دسته‌بندی و از لحاظ مالی بسته‌بندی کرده. چطوری؟ اینطوری که مدیر مدرسه گفته ما هزینه کردیم و نصف مدرسه ما هوشمند است، نصف دیگرش هم لابد بی‌هوش است.

حالا بچه‌ها را جای اینکه بر اساس هوش تقسیم کند، بر اساس پول تقسیم کرده. ممکن است باهوش‌ها الان رفته باشند قاطی باقالی‌ها، چون بی‌پول بوده‌اند. به همین مناسبت ما آمبولانس را پارک کردیم و رفتیم تا گزارش واقعی به شما بدهیم؛ در بخش هوشمند این مدرسه عجیب در منطقه 5 تهران، همه‌چیز کامپیوتری شده. کلاس‌ها، تخته سیاه‌ها، راهروها، پنجره‌ها، دستشویی‌ها و آبخوری‌ها. چطوری؟

اینطوری که بچه‌پولدارها با فشار یک دکمه درس یاد می‌گیرند. در حالی که در بخش بی‌پول‌ها، بچه‌ها تنها دکمه‌ای که می‌توانند دست بزنند، دکمه کاپشنشان است که آن‌هم فشاری نیست و بازوبسته‌کردنی است. همچنین مراسم صبحگاه دو قسمت است.

در قسمت اول پرسنل مدرسه صبح‌به‌صبح صف می‌کشند و به پدر و مادر پولدارها ادای احترام می‌کنند. بعد ولی‌نعمتان اولیای مدرسه که رفتند، بچه‌بی‌پول‌ها را به صف می‌کنند و بشین پاشو می‌دهندشان. دستشویی بخش هوشمند هم اینطوری است که به‌صورت هوشمند وقتی بچه وارد شد همه‌چیز اتوماتیک و خودبه‌خود پیش می‌رود و بچه مردم دست به سیاه‌وسفید نمی‌زند.

اما در بخش بی‌هوش بچه‌ها باید به شیوه سنتی و غیراتوماتیک، دست‌به‌کار شوند.والا زمان ما، اینقدر اخلاقیات مهم بود که مصرف برخی میوه‌ها هم ممنوع بود. بچه نمی‌توانست موز ببرد مدرسه که یکی دلش بخواهد. الان چرا اینطوری شده و مدیر این مدرسه چه بچگی سختی داشته که الان دارد به بچه‌ها سخت می‌گیرد!

همچنین مدیر این مدرسه گفته خرج کرده و الان بخش هوشمند تاچی شده. یعنی بچه‌ها می‌توانند به‌راحتی انگشت بزنند و با فشار انگشت علم بیاموزند. اما همین اتفاق اگر در بخش دیگر مدرسه بیفتد زنگ می‌زنند به اولیا.ولی فکر می‌کنم جناب مدیر اگر تالار عروسی هم راه بیندازد، اگر کسی هدیه تپل داد اجازه می‌دهد مراسم عروسی را تاچ کند.

تا دیروز مساله طبقاتی‌بودن جامعه بود. الان مساله این است که طبقه بالا و پایین جامعه را می‌خواهند بکنند همکف که به نظر امکان‌پذیر نیست و صددرصد یک جاییش می‌زند بیرون.

کیهان :اعتماد (گفت و شنود)

گفت: از مذاکرات هسته‌ای نیویورک چه خبر؟!
گفتم: از محتوای اصلی مذاکرات که هنوز خبری نیست و طرفین در این باره کلی‌گویی می‌کنند ولی آقای ظریف در مصاحبه با شبکه «پی.بی.اس» گفته است؛ اگر اوباما قول بدهد به قول او اعتماد می‌کنیم!
گفت: ولی اوباما طی یک سال گذشته ده‌ها بار زیر قولش زده و تیم هسته‌ای کشورمان نیز بارها به این عهدشکنی اعتراض کرده‌اند.
گفتم: به گفته خود مسئولان مذاکره‌کننده کشورمان، اوباما، توافقنامه ژنو را نقض کرده، تحریم‌های جدید وضع کرده، مفاد معاهده NPT را تحریف کرده، قوانین بین‌المللی را نادیده گرفته، پی‌ در پی گزینه نظامی را به رخ کشیده و...
گفت: پس چرا آقای ظریف می‌گوید به قول اوباما اعتماد خواهیم کرد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! می‌گویند در گذشته‌‌ای دور، قاضی دادگاه دستور داد شخصی را که از تعداد زیادی قرض گرفته و پول آنها را پس نداده بود سوار الاغی کرده و در شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم بی‌تعهدی است و کسی به او قرض ندهد و همین کار را کردند. و در پایان روز، صاحب الاغ از وی کرایه الاغ را مطالبه کرد. یارو با تعجب گفت؛ مرد حسابی! مگر خودت از صبح تا حالا جار نمی‌زدی که هیچکس به من اعتماد نکند؟! پس حالا چه انتظاری داری که کرایه الاغت را بدهم؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
سارا
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
۰
۰
به كجا چنین شتابان با این مدارس مثلا هوشمند؟؟؟؟؟؟؟ گزارش تاسف باری بود.

نیازمندی ها