طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۲۲۴۷۹
فرمان هایی برای تلف کردن عمر

سیاست روز : سبک و سنگین کردن پیشنهادات

تا حالا وسط حرف یک معاون رئیس‌جمهور سابق تک مضراب نزده بودیم و دقیقا نمی‌دانستیم چه حالی می‌دهد.فی‌الواقع اول زدیم و بعد دیدیم که حس و حال خوبی دارد. فلذا بخوانید و خودتان قضاوت کنید.
برادر میرتاج‌الدینی: با توجه به سابقه کاری که در مجلس و دولت داشتم عملکرد یکسال را برای ارزیابی کافی نمی‌دانم.
ننجون: چه کار به عملکرد دولت دارید.یک کلام بگویید مملکت را نابود کردند و خلاص! شما که بلدید استاد!
تا اندازه‌ای جهت‌گیری‌ها و رویکردهای دولت در این یکسال مشخص شده است.
ننجون: عرض نکردم؟
دولت آقای روحانی به نوعی می‌خواستند همه آنچه را که دولت قبلی انجام داده بود را زیر تیغ نقد خودشان قرار دهند.
ننجون: حالا خوب است یک سال برای قضاوت درباره عملکرد دولت کافی نیست وگرنه حکم اعدامشان را هم تا حالا صادر کرده بودید.
در کارهای بزرگ، اشتباهاتی هم رخ می‌دهد و نواقصی هم پیش می‌آید.
ننجون: نواقصی در حد سه هزار میلیارد تومان یا بیشتر؟
دولتی که چهار دوره کل کشور را بگردد و کل کابینه را بردارد، ببرد به مناطق دور و نزدیک استانی، کار آسانی نبود.
ننجون: کاراکاس را از قلم انداختید دکتر جان!
من خودم به عنوان معاون پارلمانی آن دولت، از نزدیک شاهد بودم که پیشنهادات را سبک و سنگین می‌کردند.
ننجون: بعد هم احتمالا سنگین‌ها را برای خودشان بر می‌داشتند و سبک‌ها را می‌دادند به ملت!
مردم مرتب از آقای احمدی‌نژاد می‌خواهند دوباره رئیس‌جمهور شود.
ننجون: احتمالا مرتب هم پاشنه در خانه‌تان را از جا در می‌آورند که شما هم معاون پارلمانی ایشان بشوید.
در سفر اخیر آقای روحانی به مشهد در خبرها شنیدم ۱۹۰ تصمیم درباره استان خراسان گرفتند، این فله‌ای نیست؟
ننجون: حق با شماست. واقعا فله‌ای است. یاد آن سال‌ها بخیر که شما بودید و اجازه نمی‌دادید کسی کار فله‌ای بکند. مثلا پنج میلیون نامه به رئیس‌جمهور بنویسند و ...هی! یادش بخیر

شرق : فرمان هایی برای تلف‌کردن عمر

- 12سال بروید مدرسه تا نفهمید چطوری بزرگ شدید. پشت کنکور، جلو کنکور و وسط کنکور بمانید تا تلف شوید.
- عاشق شوید و خواستگاری کنید تا دوسال طول بکشد و دوسالش هم اینطوری بگذرد. یک‌سال افسردگی قبل ازدواج و یک‌سال افسردگی بعد از ازدواج بگیرید.
- اگر ازدواج نکردید شبانه‌روزی بروید کافه تا عمر بگذرد.
- اگر ازدواج خوبی داشتید و افسردگی نگرفتید پراید بخرید تا شب‌ها بروید مسافرکشی که چرخ زندگی‌تان بچرخد و بعد افسردگی بگیرید.
- چندسال وقت بگذارید وام بگیرید.
- چندسال تلف کنید وام را پس بدهید.
-90درصد باقیمانده را در ترافیک تهران بریزید دور.
-60درصد دیگر را در ترافیک جاده شمال خرج کنید.
- خیلی سخت دنبال پول بدوید و دق کنید تا پیر شوید.
- دودستی پولتان را بچسبید تا ورثه را دق‌مرگ کنید.

اعتماد :خودکنترل کنی

ای بابا... اینکه نشد: یک بار خیر امواتم خواستم با برادران غیور هم افق شوم و با ارباب قدرت همسخنی کنم و از جمع روزنامه نگاران ناراضی ببرم و به دلواپسان راضی بپیوندم و آرام و کم هزینه و غیر خشن، جناح عوض کنم و به سمت فلاح و رستگاری متمایل شوم و جلوی این قرطی بازی های مجازی و این گوشی های لمسی بایستم، لیکن چه چاره با بخت گمراه؟

اگر بخت من بخت بود که سر 40سالگی نمی رفتم تعلیم یورتمه. محافظه کاری من هم به درد صحرای محشر می خورد. تا آمدم موافقتم را با فیلترینگ اعلام کنم، کل قضیه سالبه به انتفاع موضوع شد.
رفیقی گفت سریعا از پارازیت ماهواره ها هم دفاع کن، بلکه از خیر آن هم بگذرند و همچنان که توی این ماجرا از ملت همیشه «خود کنترل کن» خواستند که از خود بی خود نشوند و دست و پای شان را به قدر وسع و در مواقع لزوم جمع کنند، آنجا هم همین خواهش را داشته باشند و بخواهند که چشمان شان را احتیاطا ببندند و اگر نه هر دو را -لااقل یکی را- ببندند و خود را کنترل کنند و با عذاب وجدان و ناراحتی و ندامت به بعضی صحنه ها و تصاویر نگاه کنند.

ضمن اینکه می شود هم روی گوشی ها و هم روی رسیورها - بلکه روی خود مردم- نرم افزاری نصب کنند تا افراد ناباب «خود کنترل نکن» را شناسایی کند و در جا و در ملاعام به سزای اعمال ننگین شان برساند تا عبرت سایرین و نظم و نسق برقرار شود. شنیدم که یکی از این برندهای ورزشی برای فوتبالیست ها کفشی اختراع کرده که به محض ورود به منطقه آفساید به طور ممتد بوق می زند و قبل از سوت داور روسیاه شان می کند.

یادم هست زمان بچگی هم توی استخر یک مایع هوشمند می ریختند تا اگر کسی عمدا یا سهوا بخواهد وسط آب سرقدم برود دورش زرد شود و سیه روی شود هر که در او غش باشد. خدا را شکر علم الان خیلی پیشرفت کرده و می شود عین این دوربین ها که سر چهارراه ها و میادین کار گذاشته اند، روی بقیه چیزها و جاها هم کار بگذارند و جلوی ضرر را از ابتدا بگیرند و هر توطئه یی را در نطفه خفه کنند. اتفاقا برادران چینی در این کار استاد هستند و هر سفارشی را در اسرع وقت اختراع می کنند. چیزی که عرض می کنم به لحاظ اقتصادی هم خیلی مفید است و به شدت باعث صرفه جویی و انباشت ارز می شود و دلواپسی و نگرانی عزیزان مان را هم –به طور قابل ملاحظه- کم می کند.

مثلابه جای این همه کنترل محسوس و نامحسوس می شود روی ماشین ها، به خصوص روی مدل های کوپه و هاچ بک و دو در و سه در و شاسی بلند یک نرم افزار نصب کرد که به محض اینکه راننده هوس اتو زدن به سرش بزند، با نخستین بوق نابجا در برابر بعضی اشخاص دانشجونما، اتوماتیک مان به اداره مبارزه با منکرات متصل شود و نزدیک ترین گشتی را به محل جرم دعوت کند.

حتی می تواند از این هم پیشرفته تر باشد و به جای اتصال به پلیس بیرون، به وجدان، این پلیس محترم درون وصل شود و مجرم را از طرف جمعیت مجازی مورد هو قرار دهد و وارونه سوار الاغ دیجیتالی اش کند و یک آفتابه حقیقی هم به گردنش بیندازد و در شهر به گردشش در آورد. نرم افزار می تواند دو سویه باشد و مجرم و مجرم عنه هر دو را خوار و خفیف کند که کلااغلب معاصی دو سویه اند و همیشه و در هر جرمی حد اقل پای یک پارتنر روسیاه هم وسط است.

بحث منکرات و بی عفتی و بی اخلاقی خیلی کار سختی نیست و واقعا شاید در همین داخل هم بتوانیم نرم افزارش را بسازیم. اگرچه تخصص ما در داخل بیشتر سخت افزار است و اینقدری که ما در ساخت انواع سخت افزار تسلط داریم، دیگران ندارند. شاید بهتر این است که سخت افزارش را خودمان بسازیم، نرم افزارش را با چینی ها تهاتر کنیم. تا یادم نرفته می شود برای روزنامه نگاران هم فکر کرد و با تعبیه نرم افزار و سخت افزار روی لب تاپ شان جلوی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی را گرفت و با یک برنامه پنج ماهه کلهم اجمعین شان را به راه راست هدایت کرد و اختیارات بیشتری به پلیس درون شان داد و کاری کرد که در مواقع حساس، زور پلیس درون تصاعدی بالابرود و نویسنده به محض ورود به منهیات دستش قلم شود و قلمش قلم تر.

نرم افزار مورد بحث برای تماشای بی درد سر والیبال هم خیلی خوب است. این دفعه که گذشت، دفعه دیگر باید عمل چشمپوشی و ندیدن بعضی مشوقین اوکراینی و لهستانی و فرانسوی و آلمانی و ایتالیایی را به گیرنده ها واگذار کنیم و جلوی این همه فحش و نفرین پراکنده در فضای برودکستینگ را بگیریم. البته باید مراقب بعضی تماشاگرنماها که از پرچم ایران سوءاستفاده می کنند باشیم. اینجا قضیه یک کم پیچیده است... و اما نکته آخر اینکه بالاخره جنس چینی و ایرانی گاهی خراب می شوند و آش نخورده و دهان سوخته برای آدم بی گناه مساله درست می کنند. سلامت وجدان مال بی زوری و بی قدرتی اوست. اگر زور و قدرتش تصاعدی بالابرود چه بسا بزند خوار سر راه مان شود.

کیهان : ماکارونی (گفت و شنود)

گفت: رسانه‌های آمریکایی از اینکه ایران و 5+1 در چالش هسته‌ای به توافق برسند ابراز ناامیدی کرده‌اند.
گفتم: به بیان دیگر، از این که ایران به باج‌خواهی آمریکا و متحدانش تن بدهد قطع امید کرده‌اند.
گفت: «دویچه وله» نوشته است: دیپلمات‌های غربی معتقدند که ایران برای رسیدن به توافق جامع باید نرمش بیشتری نشان بدهد!
گفتم: ولی آقای روحانی در مصاحبه با سی.ان‌.ان اعلام کرد که تاکنون هم بیش از اندازه نرمش به خرج داده‌ایم و حاضر به نرمش بیشتر نیستیم.
گفت: همین رسانه آلمانی نوشته است؛ مذاکرات نیویورک، خوابی که آمریکا برای برنامه هسته‌ای ایران دیده بود را آشفته کرده است.
گفتم: به جهنم!... یارو خواب دید که دارد بزرگترین ماکارونی دنیا را می‌خورد و از خواب که پرید، متوجه شد نصف کش شلوارش را جویده و قورت داده!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها