کیهان: امتحان (گفت و شنود)
گفت: محمدرضا تاجیک، مشاور خاتمی در دولت اصلاحات میگوید؛ تاکنون اصلاحات تعریف نشده است و برخی اصلاحطلبان را «سبکسر» و «سنگینپا» نامیده است.
گفتم: حرف حساب زده، آقای خاتمی بعد از 8 سال که دم از اصلاحات میزد، تازه در آخرین سال ریاست جمهوری خود گفته بود «باید اصلاحات را تعریف کنیم»!
گفت: تاجیک درباره بازخوانی اصلاحات میگوید؛ اول باید مشخص کنیم چه چیزی را میخواهیم بازخوانی کنیم؟! و آن چیز کجاست؟! و بعد درباره بازخوانی حرف بزنیم. چیزی که وجود ندارد را چگونه میخواهند بازخوانی کنند؟!
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: این نظریهپرداز سابق اصلاحات میگوید از نظر من؛ برخی از اصلاحطلبان، «اصلاحطلب سلفی» هستند.
گفتم: پس دیگر از اصلاحات چه چیزی باقی مانده است؟! یارو رفته بود ماشین بخرد، بنگاهدار ماشین را نشان داد و مشتری برای امتحان سوار شد و یک دوری زد و برگشت و گفت؛ این ماشین که همه جایش صدا میدهد! بنگاهدار گفت؛ ای آقا! چرا کملطفی میکنید! در عوض بوقش اصلاً صدا نمیدهد! امتحان بفرمائید!
سیاست روز: نقش چوب اسکی در افزایش نرخ اشتغال
رییس انجمن صنفی دفاتر خدمات هوایی: بلیت هواپیما ضرورت ... را ندارند اگر مردم از گران بودن نرخ بلیت انتقاد دارند میتوانند بلیت نخرند.
نقطهچین بالا را با یکی از گزینههای مناسب پر کنید.
الف) ارابه مرگ
ب) خروس قندی
ج) ماتیک
د) نان شب
رییس سازمان بازرسی کل کشور: نتیجه بررسی پرونده سقوط هواپیمای آنتونوف ۱۴۰هفته آینده به مراجع ذیربط اعلام میشود.
به نظر شما کدام یک از عوامل زیر در پرونده سقوط هواپیمای فوقالذکر موثرتر بوده است؟
الف) عوامل برونمرزی و ایادی داخلی آنان
ب) گرمای هوای تهران و وزش بادهای موسمی
ج) پرواز مگسهای سفید در تهران
د) برکناری رییس اداره قند و شکر شهرستان کاراکاس
سمینار آموزشی مدیران ستادی و اجرایی وزارت کار به مدت سه روز در هتل دیزین برگزار میشود.
با توجه به این خبر هدف از برپایی این سمینار کدام یک از موارد زیر خواهد بود؟
الف) نقش چوب اسکی در افزایش نرخ اشتغال و تاثیر آن در ترمیم لایه اوزون
ب) تاثیر آب و هوای دیزین بر مقوله کارآفرینی و بهبود وضعیت زنان بدسرپرست
ج) نقش به توپ بستن بیتالمال در افزایش رضایتمندی مدیران ستادی و اجرایی وزارت کار
د) نقش چلوکباب سلطانی در دامنههای دیزین و اثربخشی آن در افزایش بهره وری بنگاههای زودبازده
شرق: مساله فعالیت عمو سبزیفروش
: عمو سبزیفروش!
- بله.
: سبزی آش داری؟
- البته من فکر نمیکنم کسی بهخاطر سبزیفروشی یا فعالیت صیفیجاتی آش شده باشد. ممکن است فردی سبزیفروش باشد و بهخاطر گوجه و خیار، کدو و بادمجان فروخته باشد که باید بداند جنس فروختهشده پس گرفته نمیشود.
: عمو سبزیفروش!
- بله.
: خیارشور داری؟
- البته من فکر نمیکنم کسی بهخاطر شستن خیار یا فعالیت خیاری شور شده باشد. ممکن است فردی شورش را درآورده باشد و بهخاطر خیارشوری، همه شیر آب را هم باز گذاشته باشد، که باید بداند نباید دلش شور بزند.
: عمو سبزیفروش!
- بله.
: سبزی کمفروش!
- بله.
: ببخشید اصلا شما سبزیفروشی؟
- نخیر. بنده سبزیفروش نیستم، ماستبندی دارم.
: خیلیخب. پس من بروم در افق گم بشوم.
- البته من فکر نمیکنم کسی بهخاطر گمشدن در افق یا فعالیت افقی، افقی شده باشد. ممکن است فردی عمودی باشد و بهخاطر چانهزنی، افقی شده باشد که باید بداند بههرحال کسی در افق گم نشده است، مگر اینکه برود از جلو چشم دیگران گم شود.
آرمان: جدیدترین روش سازگاری با هوو به بازار آمد
یکی از مسئولین محترم که ظاهرا چند ساعت نشسته فکر کرده، قدم زده، سرش را میان دستانش گرفته، بالا و پایین پریده و... بالاخره توانسته مشکل ازدواج را ریشهیابی کند، این دانشمند بزرگوار در اظهار نظری کارشناسی، اعلام کرده«شرایطی برای حذف نام همسر از شناسنامه به وجود آمده».
دست مریزاد واقعا، فقط نگران همین مشکل بودیم ، بر این اساس:
الف- احتمالا این فیلسوف بزرگوار بر این باور است که اونی که اولی رو گرفته دومیرو هم میتونه بگیره، دومیرو بگیره سومیکه دیگه روی شاخشه، سومیرو بگیره از چهارمیچه باک؟ (من آنم که یکسره تدبیر ازدواج در قضا و قدر خویش کنم؛ یا یک چیزی در همین مایهها!) چهارمیرو بگیره، دیگه پنجمیخودش میدونه و چهار تا هوویی که دوست عزیزمان پیش رویش گذاشته و... با همین روش شیک مشکل ازدواج سوسک میشود.
ب- گاهی اوقات برخی از بانوان خیلی زیادهخواه میشوند، یعنی یک طوری هم هستند که آدم میخواهد با آنها ازدواج کند، منتهی این بزرگواران نمیتوانند نام همسر دیگر را در شناسنامه شما تحمل کنند و از آنجایی که شما دیگر خیلی میخواهید هرچه سریعتر با ایشان ازدواج کنید، راهی ندارید؛ دارید!؟
ج- سوالی که به ذهن نگارنده در همین لحظه خطور کرده«اون شب شام بهت داد؟!» است. وقتی یک مصاحبهای انجام میدهید و یک چیزی میپرانید، به تبعات آن خوب فکر کنید تا شب گرسنه نخوابید.
د- باور کنید اگر ایکیوسان با همسرش دچار مشکل بشود، عمرا چنین راه حلی به ذهنش برسد! (مقادیری دهن کجی و زبون درازی از جانب نگارنده برای ایکیوسان).
با وجود چنین شیرمردانی، چنین پهلوانانی انصافا آدم به فردا امیدوار میشود، اگر محبت کنند موارد دیگری را هم برای تسهیل و تسریع کردن امر ازدواج اضافه کنند ممنون میشویم، مانند:
الف- شرایط در آزمایشگاهها طوری شود که کریم شیرهای را فرستادیم آن تو(همان تو!) نتیجه آزمایش آرنولد به دست بیاید.
ب- بستن چاخان و خالی بندی، عنوان سازی، مدرک جعلی برای ازدواج فراهم شود، همچنین تمام دادگاهها قبول کنند کبودی زیر چشم خانمها بر اثر برخورد قابلمه با چشم آنها بوده.
ج- بانوان به آقایان شیربها...نه این که نمیشه، نفقه بدهند(خیلی حال میده!).
د- مسئول موردنظر هر روز مصاحبه کند تا میزان میل به زندگی بالا برود و از همین طریق خیلی چیزهای دیگر مانند میزان ازدواج و غیره!
خدا رحمت کند پدربزرگم را، یک ضربالمثلی داشت در مورد ازدواج که همیشه آن را بیان میکرد، منتهی حیف که نمیشود هرچیزی را هرجا بیان کرد، به همین جمله مسئول مورد نظر اکتفا کنید، نام همسر خود را پاک کرده و هفتهای یک بار این کار را تکرار کنید، فقط جهت سهولت انجام کار توقع داریم سازمان ثبت احوال «معاونت پاک کن، چال کن، خاکش کن» را هم به این سازمان اضافه کند، باقی باقیتان!
قدس: مش غضنفر و کاهش قیمت طلا
دیشب رِفته بودُم دَست به آبِ تو حُولی خِنَمایُ مَشغول بودُم که ناسَن شُنُفتُم زنِ هَمسِدَما دِره جِغ مِکیشه.
جینگی تُنبونُم رِ کیشیدُم بالایُ پِرّیدُم تو میلان دَرِ خِنه هَمسِدَمایُ از هَم پوشتِ در داد زدُم چیکار رِفته؟ زن هَمسِدَما هَموجور که جِغ مِزَدُ خودِش رِ پَخول مِکیشید آمَد دَر رِ واز کِردُ گفتِگ شووَرُم مُرد. تا ایره گفتِگ پِرّیدُم تو خِنَشایُ دیدُم راست مِگه؛ شووَرِش عینِ ماقوت کَفِ خِنه پَهنِ یُ لِنگاش سیخ رِفته یُ جُل نِمُخوره.
از عیالِش پرسیدُم ای چیکارِش رِفته؟ غِذایی خورده که بِزِش نَساخته یا برق گیریفتَش یا کُخ کَلَخی نیشِش زِده؟ گفتِگ نه یَره! خدابیامرز چَنوَخت جولوتَرا هرچی پول از عمرِش لوکّه کِرده بود رِ وَرداشت رَفت طِلا خِریدُ گذاشت گوشه خِنه تا وَختی قیمت طِلا مِره بالا ُببُره بُفروشَشایُ پولدار بِرِم ولی الان که اخبار قیمتِ طِلا رِ اعلام کِردُ گفتِگ چِقذَر آرزون رِفته، ایَم ناسَن قلبِش گیریفت هَمینجه افتاد سَقَط رَفت.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ایناها که پولاشایِ وَرمِدِرَن مِرَن طِلایُ سکه یُ دلار مِخِرَنُ گوشه خِنه لوکّه مُکُنَن تا وَختی قیمتِش رَفت بالا بُبُرَن بُفروشَنُ بُدون زحمت ناسَن پولدار بِرَن، نِمِدِنَن که از قِدیم گفتن هَمِّشه دَر رو یَک پاشنه نِمِچِرخه یُ هر بالا رفتنی یَک پایین آمَدَنیَم دِره؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد