روایت «بزرگراه» در فضایی زنانه

زیبایی همیشه با پیچیدگی همراه نیست، گاه داستانی ساده آن‌قدر می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند، که یک داستان پر از تکنیک نمی‌تواند دست مخاطب را بگیرد و سطر به سطر و صفحه به صفحه او را دنبال خود بکشاند.
کد خبر: ۷۱۶۱۸۸
روایت «بزرگراه» در فضایی زنانه

این نکته کوچک ممکن است درباره داستان‌ها و رمان‌های بسیاری صدق کند؛ کتاب‌هایی که نمی‌خواهند ادای هیچ چیز را دربیاورند و نویسنده آنها تنها قصد دارد جریانی منطقی از اتفاقات یا سلسله‌ای از اتفاقات را برای مخاطب بیان کند.

یکی از این مجموعه‌ها «بزرگراه» نام دارد که چندی پیش از سوی نشر گمان روانه بازار کتاب شده است. نویسنده این مجموعه داستان کوتاه طیبه گوهری است که پیش از این هم با انتشار مجموعه داستان کوتاه «و حالا عصر است» توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود.

گوهری در «بزرگراه» 12 داستان را روایت می‌کند؛ داستان‌هایی که هر یک برشی کوتاه از زندگی محسوب می‌شوند و اغلب آنها می‌تواند به تجربه‌های مخاطب نزدیک باشد. تا وقتش برسد، دلتای روشن، بگو که نگفتی، دست‌های چسبناک، پاگیر، ماکت ارگ، قرار بی‌قراری، نشانی، هم‌دیگر، همسایه‌های ساحلی، رستاخیز و در بزرگراه عنوان این داستان‌هاست که هر یک در شیوه‌ای و شکلی راوی اتفاقی می‌شوند.

نثر موفق کتاب

این روزها نثر سالم و خوب در کتاب‌های داستان کم شده است. بسیاری از نویسنده‌ها تصور می‌کنند باید از لغات سخت و دشوار استفاده کنند یا اصطلاحات خاصی را وارد داستان کنند. همین موضوع موجب شده مطالعه بسیاری از کتاب‌های داستان چندان لذت‌بخش نباشد.

اولین نکته‌ای که می‌تواند مخاطب را به «بزرگراه» جلب کند، نثر سالم و ساده نویسنده است. گوهری در ظاهر نثری ساده را برای بیان خود به کار گرفته است، اما در پس این نثر ساده با توصیف‌های زیبا و بسترسازی‌های مناسب و استعاره‌های ظریف، دست به شخصیت‌پردازی و فضاسازی در داستان‌هایش زده تا مخاطب در نثر ساده و موجز او از دنبال کردن داستان‌ها دلزده نشود و قدم به قدم با راوی به دل داستان‌ها برود.

روایت‌های زنانه موفق

ادبیات زنانه، داستان‌های زنانه و شیوه‌های روایی زنانه از جمله موضوعاتی است که همواره با واکنش‌های متفاوتی از برخی نویسنده‌های زن روبه‌رو بوده است. اما فارغ از این بحث‌ها باید پذیرفت ادبیات زنانه و شیوه‌های روایی یک زن می‌تواند بسیار لطیف و زیبا باشد و شاید تعقیب نکردن این شیوه، شرایط را به این سمت و سو برده که برخی با اطمینان کامل از این حرف بزنند که نویسندگان مرد در ادبیات همیشه جایگاهی بالاتر از زنان دارند.

برخی داستان‌های «بزرگراه» نشان از آن دارند که گوهری در روایت کردن احساسات یک زن هرگز تسلیم نگاه‌های منفی نشده و همذات‌پنداری کاملی با شخصیت زن ماجرا دارد، از این‌رو این شخصیت‌ها را درک کرده و توصیف دقیقی از عواطف، احساسات و اندیشه آنها ارائه کرده که قابل باور، ملموس و دوست‌داشتنی‌اند.

یکی از این داستان‌ها «تا وقتش برسد» نام دارد. این داستان که برنده جایزه ادبی بوشهر در سال 1390 هم بوده، روایتی بسیار زیبا از زنی است که چند سال پیش در زاینده‌رود غرق شده است و حالا از عواطف یک زن، نگاه او به زندگی و لحظه‌های عاشقانه‌اش حرف می‌زند. «دلتای روشن» و «دست‌های چسبناک» هم جزو همین داستان‌های زنانه قوی هستند که قابل باور و درک هستند. «قرار بی‌قراری» هم در زمره همین داستان‌ها جا می‌گیرد.

نگاه اجتماعی نویسنده

گوهری در «بزرگراه» بیشتر سراغ سوژه‌های اجتماعی رفته و همان‌طور که پیش از این گفتیم داستان‌هایش ملموس و تاثیرگذار هستند. او البته یک تجربه سوررئال هم در این کتاب دارد که به نظر موفق نمی‌آید. «رستاخیز» داستان سوررئال اوست که چنان که باید و شاید به قول معروف درنیامده و برای مخاطب جذاب نیست. شاید خیلی از خوانندگان بخواهند هر چه زودتر صفحات این داستان را که هر چند موضوع جذابی هم دارد ورق بزنند و آن را به پایان برسانند. به همین دلیل به نظر می‌رسد گوهری دو راه دارد؛ یا نوشتن داستان‌هایی رئال با درونمایه اجتماعی را ادامه دهد یا اگر مصر است که در فضای سوررئال اثری خلق کند نیاز به بازنگری بیشتر برای نوشتن این نوع داستان دارد.

«بزرگراه» در کل اثر موفقی محسوب می‌شود، اما می‌توان گفت نویسنده اثر نیاز به جسارت بیشتر در داستان‌نویسی دارد تا به دور از محافظه‌کاری، فضاهای گسترده‌تری را تجربه کند و بتواند یک گام رو به جلو بردارد.

زینب مرتضایی‌فرد ‌/ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها