سیاست روز : چالش لولهنگ آب یخ
راپورت نمره یک – وزارت بلاد فرنگ – طهران
از بلاد کفر چنین راپورت رسیده که تنی چند از لشوش و اشخاص ناراحت و نابهنجار در ایام ماضی مبادرت به اعمال سخیف و قلتش مآبانه نموده به اقسامی که در معابر عمومی و کوی و برزن با آفتابه، لولهنگ و ایضا سطل بر روی امثال خود (کذا در متن) آب سرد پاشیده و خود را مضحکه خاص و عام مینمایند.
فلذا توصیه میگردد به نظمیه امر شده تا اجزای پلیس نسبت به تنبیه جماعت مزبور اقدام نموده و بساط آنان را جمع نمایند.
از قرار معلوم این قبیل اشخاص دو هدف عمده را دنبال نموده که به این شرح است.
اولا در قحطی آب، قصد کردهاند که با هدر دادن آب، عوامالناس را به خشم آورده و در کوی و برزن بشورانند و بر علیه ما بشورانند. ثانیا این عمل ریختن آب بر روی سر خلقالله یک نوع عمل مذبوحانه است و در اعصار و قرون گذشته همین آب را در آسیاب خصم ریخته و توطئه میمودند.
راپورت نمره دو – بلدیه طهران
از برخی عوام راپورت رسیده که گویا ماموران بلدیه طهران، شخص دورهگردی را دنبال نموده و وی را به ضرب "دگنگ" و شیئی مجهول با نام مستعار "پنجه بوکس" به قتل رساندهاند و هفت سر عائله وی را سفیل و سرگردان نماییده (کذا در متن) است.
فلذا مستدعی است منبعد به جمیع اجزای بلدیه فرمان داده که شهروندان شریف را با ضرب یک گلوله (الی دو گلوله) به طرزی خلاص نموده که چندان احساس درد ننمایند و در کسری از ثانیه جان به جانآفرین تسلیم کنند.
شرق : جنبش آبکی، جنبش بیهزینه
چپوراست دارند ما را دعوت میکنند به جنبش آب سرد. همین الان بیسیم آمبولانس صدا داد و بیسیمچی گفت: «آمبولانسچی آب نریختی سرت؟»
قبل از اینکه بنده آب بریزم سرم، باید بگویم انواع جنبش در دنیا چیست. یک جنبش داریم که آدم باید به خاطرش بجنبد و کفش و کلاه کند. بعد از مدتی آدم خسته میشود و از مرحله کوچه به مرحله پسکوچه میرسد.
این حالت دقیقا موقعی به وجود میآید که آدم کاری از دستش برنمیآید برای همین کاری میکند که فکر کند کاری کرده است حالا خودش میداند کاری دارد نمیکند اما یک کاری میکند که انگار دارد کاری میکند که فردا اگر بچهاش پرسید تو چیکار کردی؟ بگوید خیلی کارها کردم. اگر پرسید مثلا چیکار؟ بگوید یک کار زیرپوستی.
این از این. حالا بیاییم سر جنبش آب سرد. این جنبش آبکیترین جنبش در سراسر تاریخ است. البته چون ما به قوانین کپیرایت کاری نداریم و حق مولف فرنگی را نمیپردازیم، در جنبش آب سرد هم دست به جیب نمیبریم. توی خارج الان یک سطل آب سرد میریزد صددلار هم میریزد به حساب بیماران. منتها چون ما اعتقادی به پرداخت نداریم فقط بخش آبکی ماجرا را خوشمان میآید و با بخش پولکی قصه کاری نداریم.
از طرفی ما مطمئن هستیم که چون تابستان است و از طرفی آبپاشی دچار مشکل شده بود، الان توی ایران خیلیها خوششان آمده و روی سرشان آب میریزند. وگرنه اگر زمستان بود الان همه نظریه صادر میکردند که کجا با ریختن آب روی سرمان میتوانیم از بیماران حمایت کنیم؟
اصلا حمایت کنیم. الان دقیقا داریم از کی حمایت میکنیم؟ مشکل بومی است؟ یا داریم جهانی نگاه میکنیم؟ به نظر ما اگر نیاز به حمایت بود، آنموقع که ارز دارو تبدیل به احسن و پورشه شد و بهجای آن داروهای بلامصرف آرژانتینی وارد بازار ایران شد و بهدلیل استفاده از داروهای بیهوشی مشکلدار، آدمها یکییکی پسمیافتادند باید از بیماران حمایت میشد.
البته در حمایت از این جنبش آبکی من کلی ایده آبدار به ذهنم رسیده که 99درصدش را نمیتوانم بنویسم. البته از خیر یکدرصدش هم میگذرم.
کیهان : سوسه !(گفت و شنود)
گفت: تعدادی از مدعیان اصلاحات به آقای دکتر روحانی پیشنهاد کردهاند به خاطر استیضاح وزیر علوم در مقابل مجلس موضع بگیرد!
گفتم: ولی ایشان اعلام کرده است که دولت به رأی نمایندگان مردم احترام میگذارد.
گفت: مدعیان اصلاحات از همین موضع رئیسجمهور دلخور شده و ایشان را به موضعگیری علیه مجلس ترغیب کردهاند!
گفتم: این جماعت با آن سابقه وطنفروشی در فتنه 88، تا دولت آقای روحانی را با دردسرهای جدی روبرو نکنند دستبردار نیستند.
گفت: ولی به نظر نمیرسد که رئیس جمهور به وسوسههای آنان اهمیتی بدهد.
گفتم: آدم پرحرفی بعد از یکساعت چانه کشیدن و حرافی به طرف مقابل گفت؛ ببخشید که وقت شما را گرفتم و طرف مقابل جواب داد؛ نه! اختیار دارید! من حواسم جای دیگری است. شما به فرمایشات خود ادامه بدهید!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد