در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یادآوری روزهای به یاد ماندنی برای راضی کردن بزرگترها برای رفتن به جبهه، اصرار برای شرکت در عملیاتهای مختلف و... یوسفزاده را به ذکر خاطرات عملیات بیتالمقدس میرساند و در نهایت نوینسده با فصلی با عنوان «اولین سیلی اسارت»، به اصلیترین بخش کتاب میرسد. نویسنده در این بخش از اثر تا انتها به ذکر روزهایی میپردازد که با حضور اسرای دیگر، تلاش در ثبت ایستادگی خود بر دیوارهای بلند اسارتگاه داشتند.
«آن بیست و سه نفر» نثری روایی و داستانی شیرینی دارد که البته بیتأثیر از حرفه روزنامهنگاری نویسنده نیست. این جزء معدود کتابهایی است که به تفصیل به ذکر جزئیات و توصیف روزهای اسارت پرداخته و از این جهت یکی از آثار نوشته شده در حوزه ادبیات اسارتگاهی محسوب میشود. اجبار 23 نوجوان 15 ساله، که البته یوسفزاده نیز یکی از آنها بود، به بیان اعترافاتی مبنی بر ورود اجباری آنها به جبهه در کاخ صدام، یکی از بخشهای خواندنی این اثر است. در بخشهایی از این اثر میخوانیم:
هرچه به پایان هشدار ابووقاص نزدیکتر میشدیم، ضربان قلبهایمان بالاتر میرفت. نیم ساعت تمام شد. ابووقاص آمد داخل. نگاهی کرد به ظرف دستنخورده صبحانه و به چهره یکایک ما. پک محکمی زد و سیگارش را انداخت روی پتو و با پا لهش کرد و گفت: «نمیخورید؟» گفتیم: «نه».
حکایت خاطرات «آن بیست و سه نفر» از سوی انتشارات سوره مهر در دو هزار و 500 نسخه به روانه بازار کتاب شده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد