وقتی خبر کشته شدن افرادی بیگناه در یک جنگ را میشنویم نیز، اگر ردی از انسانیت در ما موجود باشد، بسیار متاثر میشویم. اما شکل این دو تاثر بسیار متفاوت با تاثر ناشی از خبر سانحه هوایی است زیرا کشته شدن در جنگ، در ساختار ذهنی ما، به شکل سنتی، معنادار است.
عمدتا یک سوی جنگ باطل است، و گاه یکسوی آن، حق است. ناراحتی انسانها برای کشتهشدگان سوی باطل جنگ، از جنس افسوس به حال آنهاست؛ افسوس به حال کسانی که نه راه درستی و اخلاق را طی کردند، و نه بهرهای از جنگطلبی و زیادهخواهی خود بردند، آنها بازندگان بزرگی هستند اما در اینجا به نوعی میتوانیم ناراحتی خود را با متهم کردن آنها در مرگ خودشان، تسکین دهیم.
ناراحتی ما برای کشتههای سویه حق یک جنگ نیز از جنس خاصی است، ما مرگ آنها را ارزشمند و معنادار مییابیم، و بنابراین حس تلخ و عبثی نسبت به مرگ آنها نداریم.
اما خبر مرگ حادثهدیدگان در یک سانحه هوایی بهطور معمول چنین نیست. وقتی خبر یک سانحه هوایی هواپیمای مسافربری را میشنویم پیش از هر چیز وضعی را به یاد میآوریم که یک مسافر هواپیما در آن قرار دارد؛ یک وضع استثنایی که با هیچ وضع دیگری قابل مقایسه نیست.
اغلب سرنشینان هواپیمای مسافربری در یک اطمینان محض و کور قرار دارند، اطمینان به مجموعهای از تشکیلات، که به طور معمول، هیچ اطلاعی از آنها ندارند: وضع فنی هواپیما، وضع روانی و جسمی خلبان، وضع فنی رادارهای برج مراقبت و شرایطی که کارمندان آن دارند و... یک اختلال کوچک در هر یک از اعضای این مجموعه میتواند تمام سرنشینان یک هواپیما را با مرگی نابهنگام و هراسناک مواجه کند.
چنین وضعی با هیچیک از اوضاع دیگری که در آن قرار داریم، قابل مقایسه نیست. حتی در تصادفات رانندگی نیز مسافران عمدتا به چنین شیوهای غافلگیر نمیشوند، و پیش از هر حادثه، معمولا مسافران از نامساعد بودن وضع جاده، یا خودرو، یا تمرکز نداشتن راننده، مطلع میشوند و این در حالی است که مسافران هواپیما، عمدتا تا لحظهای قبل از سانحه مرگبار، با هیچ علامت هشداربرانگیزی مواجه نمیشوند و اگر هم استثنائا با چنین علامتی مواجه شوند، هیچ قدرتی برای جلوگیری از سانحه ندارند بنابراین مسافرت با یک هواپیما، به معنای اعتماد و اطمینانی است تقریبا کور به یک مجموعه بزرگ.
از اینرو، خبر مرگ مسافران در سانحه هوایی، برای ما، از هر خبر دیگری هولناکتر است، این هولناکی همراه است، زیرا ما نه قادریم به این مرگ ارزش و بهایی ببخشیم و نه قادریم مسافران را در مرگ خود مقصر بدانیم.
شاید سانحه هوایی هواپیمای مسافربری، تلخترین و نفرتانگیزترین نمونه تبعات زندگی در معیت با فناوری است. اعتماد فناوری و شبکه عناصری که فناوری ایجاد میکند، در مسافرت هوایی به اوج خود میرسد.
اعتماد به این شبکه پیچیده و حساس، در سطح مسافران، ناگزیر است، اما این به معنای رضایت دادن به مراقبت و نظارت حداقلی به این مجموعه نیست بلکه اولا بهواسطه اهمیت موضوع، شایسته است این نظارت با سختگیرانهترین معیارها صورت گیرد و ثانیا حوزه عمومی نیز به واسطه رسانههای علمی، درمعرض اطلاعات علمی و میزان رعایت معیارهای مسافرت هوایی، از سوی شرکتها و عاملان مربوط قرار گیرند، بهنحوی که اطمینان کور، به حداقل میزان ممکن کاهش یافته و اعتمادآگاهانه به حداکثر ممکن ارتقا یابد.
حسین برید - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد