آدلر معتقد است یکی از عواملی که بر شخصیت ما تاثیر میگذارد، این است که فرزند چندم خانواده هستیم. تاثیر ترتیب تولد روی شخصیت از چند بعد قابل بررسی است. یکی از واقعیتهای نهچندان خوشایند این است که توانایی جسمانی مادر در حاملگیهای بعدی بتدریج کمتر و عوارض حاملگی و احتمال به دنیا آوردن نوزاد با وزن کمتر در فرزندان آخر بیشتر میشود. حتی زمان شیردهی مادر هم معمولا در فرزندان اول بیشتر است. از ویژگیهای جسمانی که بگذریم، حوصله مادر برای بازیکردن و حرفزدن با فرزند اول معمولا بیشتر است. طبیعی است هرچه مادر جوانتر باشد، وقت و حوصله بیشتری برای فرزندش میگذارد. داستان به همین جا ختم نمیشود.
در اینجا فرهنگ هم نقش مهمی بازی میکند. عوامل ریشهدار فرهنگی که تاثیری ناخودآگاه و ناپیدا دارند، موجب میشود بسیاری از پدر و مادران بدون این که خودشان آگاه باشند حساب دیگری روی فرزند اول باز کنند و او را جدیتر بگیرند و انتظارهای بیشتری از وی داشته باشند. بنابراین فرزند اول در مقایسه با فرزند آخر از منابع انسانی و مادی بیشتری برخوردار میشود. اینها همه دست به دست هم میدهند تا فرزندان اول ویژگیهای شخصیتی و روانی متفاوتی پیدا کنند. یکی از این ویژگیها ضریب هوشی است. مطالعات زیادی تائید کرده که از نظر آماری فرزندان اول باهوشتر هستند. فرزندان اول بیشتر علمی و فرزندان آخر بیشتر هنری هستند. همچنین اولیها تواناییهای مدیریتی بیشتری دارند.
به عنوان مثال بیش از نیمی از رئیسجمهورهای آمریکا، فرزند اول بودهاند. بچه اولیها بیشتر خودشان را با معیارهای ارزشی پدر و مادر تطبیق میدهند و تلاش میکنند کسی بشوند که پدر و مادر از آنها انتظار دارند. بنابراین توانایی خطرپذیری کمتری هم دارند و خیلی نمیتوانند ماجراجو باشند، اما بچه آخریها ویژگیهای متفاوتی دارند. ممکن است هوش آنها کمتر باشد، اما در عوض خلاقیت بالاتری دارند. ماجراجو هستند و توانایی خطرکردن دارند. افراد سرکشتری هستند و براحتی قانع نمیشوند. به دلیل این که از منابع پدر و مادر کمتر استفاده کرده، راههای جایگزین خوبی یافتهاند. آنها اجتماعیتر هستند و دوستان بیشتری دارند. همچنین آنها در اقتصاد و هنر موفقتر هستند؛ بنابراین میتوانند به موفقیتهای اجتماعی چشمگیری برسند، اما این همه داستان نیست. خطرهایی سر راه فرزندان بعدی وجود دارد که باید نسبت به آنها آگاه باشیم. بیشتر مطالعات روانپزشکی نشان دادهاند اختلال بیشفعالی در فرزندان بعدی بیشتر دیده میشود. متاسفانه آمار اعتیاد و همچنین رفتارهای مجرمانه در فرزندان بعدی به شکل معنیداری بیشتر از فرزندان اول است. گفتیم آنها ویژگیهای سرکش بودن دارند. اگر این ویژگی با یک فرزندپروری مناسب در مسیر صحیح هدایت شود، نهتنها به ضرر کودک نیست بلکه میتواند موجب رشد بیشتر او بشود، اما در غیر این صورت احتمال رفتارهای مجرمانه در آنها بالاتر میرود.
یکی از نکاتی که لازم است در فرزندپروری رعایت شود توجه به ویژگیهای رفتاری و شخصیتی متناسب با ترتیب تولد است. به جای مقایسه بچه اولیها با فرزندان بعدی و به اصطلاح «یکی را توی سر دیگری زدن» لازم است به تفاوتهای شخصیتی در فرزندان بیشتر دقت کنیم و متناسب با آن برخوردها و دقتهای تربیتیمان را بر حسب مورد تغییر دهیم. فرزندپروری یک مهارت است. شیوه برخورد با فرزندان اول با فرزندان بعدی باید متفاوت باشد.
خیلی وقتها ریشه رفتار مجرمانه در یک مساله ساده مانند ترتیب تولد است و با یک تربیت صحیح بسادگی قابل پیشگیری است. در مصاحبه با مجرمان مشخص میشود یکی از مهمترین عوامل مستعدکننده برای آنها شیوههای اشتباه برخورد پدر و مادر از زمان کودکی بوده است. یاغیگری و سرکشبودن، ویژگی طبیعی فرزندان بعدی است. آنها گناهی ندارند و نباید برای این ویژگی سرزنش شوند، بلکه باید از جنبههای مثبت آن استفاده و با هدایت کودک در مسیر صحیح، مقدمات خودشکوفایی کودک را فراهم کرد. گاهی فاصله بین رفتار مجرمانه با رسیدن به خودشکوفایی در نوجوان یک قدم است؛ قدمی که باید از طرف پدر و مادر برداشته شود.
حافظ باجُغلی
روانپزشک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد