توجه اسلام به مسائل و معضلات اجتماعی و نیز نگرش علی ـ معلولی بین پدیده فقر و بزهها و ناهنجاریهای اجتماعی، یکی از ویژگیهای این دین است که آن را نسبت به عمده نگرشهای مذهبی متمایز کرده است.
عموما از ادیان، آنگونه که در بین مردم امروزی رواج دارند، چنین برداشت میشود که فاقد نگرش علی ـ معلولی و علمی نسبت به مسائل متفاوت، از جمله مسائل جامعه هستند. مثلا در باور توده مردم، مومن کسی است که چندان به سلامت بدن خود اهمیتی نمیدهد و معتقد است خداوند در هر صورت از او محافظت خواهد کرد و اگر هم خدا بخواهد او مریض شود، هیچ اقدام پیشگیرانهای در برابر این تقدیر فایدهای ندارد، بنابراین نیازی نیست توصیههای پزشکی را درباره سلامت بدن، چندان جدی بگیریم. همین نگرش درخصوص مسائل اجتماعی نیز وجود دارد، یعنی فردی را مومن میدانند که نسبت به جامعه خود تقدیرگرا و جبرگرا باشد و چندان رویکرد علمی نسبت به مسائل تربیتی را در جامعه جدی نگیرد.
اما چنین نگرشی در ارتباط با اجتماعات ایمانی در جهان اسلام بویژه اجتماعاتی که رویکرد عمیقتری نسبت به آموزههای اسلامی دارند، چندان طرفداری ندارد. آموزههای اسلامی همواره به مومنان درباره زمینههای ایجاد بزه در جامعه هشدار میدهد. مهمترین زمینهای که اسلام به آن توجه میکند، فقر و تنگدستی است. هرچند از نگاه قرآنی، فطرت انسانها پاک و خدایی است، ولی از آنجا که بعد مادی انسان دارای نیازهای مخصوص به خود است و از آنجا که خداوند درون بشر یک اراده نامحدودی عطا کرده ـ که از نگاه بسیاری از فیلسوفان و متفکران، یک ویژگی الهی درون بشر است ـ و نیز از آنجا که این اراده نامحدود ممکن است به سمت امیال مادی متمایل شود، پس انسان در عین اینکه فطرتی پاک دارد، همچنین موجودی است که ممکن است بزرگترین گناهان را به سبب فقدان آگاهی و فقر مادی مرتکب شود.
آیات قرآن، مسلمانان را به توجه ویژه به یتیمان و مسکینان و در راهماندگان دعوت میکند. هر سه این گروهها انسانهایی هستند که در معرض فقر مادی قرار دارند، بنابراین زمینه تمایل آنها به سمت بزه و ناهنجاریهای اجتماعی وجود دارد. نباید فراموش کنیم از نگاه اسلامی هر فردی مسئول اعمال خود است و حتی یک مسکین هم حق ندارد در صورت تنگدستی، دست به بزه اخلاقی بزند، اما آنچه در اینجا مهمتر است این که از نگاه اسلامی، سایر اعضای جامعه هم نسبت به بزه اخلاقی احتمالی او مقصر هستند.
فرض کنید یک مسکین به لحاظ روحی در شرایطی باشد که اگر زکاتی را که شرعا به او تعلق میگیرد، به او پرداخت شود، به همین مقدار قناعت میکند و به سمت کسب روزی حلال میرود. حال فرض کنید این زکات به او پرداخت نشود و او به دلیل سستی ایمان، فقر و تنگدستی را تحمل نکرده و برای کسب معاش دست به دزدی یا کسب حرام بزند. در این صورت او مرتکب گناه شده است، ولی او تنها کسی نیست که مرتکب گناه شده است بلکه از نگاه اسلامی تمام افرادی که باید زکات اموال خود را پرداخت میکردند، ولی از این کار امتناع کردند نیز در گناه او شریک هستند.
بنابراین برخی گناهها از نگاه اسلامی، خصلتی اجتماعی پیدا میکند و در درجه نخست، جامعه در قبال آن معاصی مسئول میشود. بروز گناه از سوی جامعه، پیامدی منفی در پی خواهد داشت؛ مکافات. مکافات گناه جامعه بروز پلشتی و ناهنجاری و ناامنی و خشونت و ترس در فضای جامعه خواهد بود.
از منظر اسلامی امنیت، نظم و آرامش، برکات و نعماتی است که از سوی خداوند به جامعهای عطا میشود که دستورات الهی را رعایت کنند و جامعهای که نسبت به دستوراتی مثل پرداخت زکات و حساسیت نسبت به مساله فقر بیتفاوت باشد، چنین نعماتی را از دست خواهد داد.
به موضوعی که ابتدای یادداشت مطرح کردم باز میگردم. آیا مومن کسی است که مدعی است ما هر کاری انجام دهیم، تاثیر چندانی ندارد، چرا که تقدیر الهی تعیینکننده همه امور است؟ یا اینکه مومن کسی است که اعمال خود را دارای نتایج تاثیرگذار در زندگی خود و دیگران میداند؟ نگاه نخست در جمع بسیاری از دینداران ادیان دیگر وجود دارد و البته در بین برخی مسلمین نیز که آگاهی سطحی از اسلام دارند، شایع است.
اما مسلمانانی که از طریق مطالعه و تفکر در قرآن و احادیث به فهم عمیقتری از اسلام دست یافتهاند، میدانند از نگاه اسلامی و آیات و روایات، اعمال همه انسانها، از جمله مسلمانان و غیرمسلمانان تاثیرگذار است و حتی این تاثیرگذاری میتواند به حدی باشد که فساد را در کائنات عالمگیر کند. پس نخستین مسالهای که آموزههای اسلامی در قبال مسائل اجتماع از مومنان مطالبه میکنند این است که باور کنند اعمال آنها در سطح جامعه تاثیرگذار است و هر فرد میتواند در حد خود جامعه را به سمت خیر و نیکی یا به سمت تباهی و فساد هدایت کند.
وقتی افراد این مطلب را باور کردند، آنگاه به ناهنجاریهایی که در جامعه ایجاد میشود به گونه متفاوتی نگاه خواهند کرد؛ یعنی پیش از اینکه فرد خطاکار را ملامت کنند، خود را در ایجاد چنین حادثهای مقصر میدانند، زیرا میبینند اعمال پیشین خودشان به گونهای نبوده است که مانع بروز چنین حوادثی شود.
چنین باوری بسیار ارزشمند است و اگر دین مبین اسلام فقط همین یک آموزه را داشت، کافی بود مسلمانان به داشتن چنین دینی بر خود ببالند. اما با وجود اینکه این دین مبین، طی 14 قرنی که از تولد آن گذشته، همواره سعی داشته پیروان خود را به پذیرش این باور دعوت کند و از طریق این باور، مسلمانان را به برپایی جامعهای آرمانی متمایل کند، ولی بسیاری از مسلمانان با وجود قبول چنین باوری، آن را چندان جدی نگرفتهاند و نسبت به تاثیرگذاری اعمال خود در جامعه، حساسیت چندانی به خرج نمیدهند و چنان رفتار میکنند که گویا نسبت به دیگران وظیفهای ندارند.
بنابراین اگر در جامعهای با وجود ادعاهای پرطمطراق و تبلیغاتی اجرای دستورات شرعی همچون زکات و خمس و... باز هم شاهد بروز ناهنجاریهایی باشیم که زمینه آنها فقر (چه فقر فرهنگی و چه فقر مادی) است، باید بدانیم چنین جامعهای روح حاکم بر دستورات اسلامی را بخوبی درک نکرده است، زیرا روح حاکم بر این آموزهها ایجاب میکند توجه مسلمانان نسبت به جامعه، به حذف زمینههای ایجاد ناهنجاری منجر شود. اگر پرداخت زکات و خمس صرفا به شکل رفع تکلیف انجام شود و حتی در این حد هم با واسطه سازمانها و ارگانهای خیریه صورت گیرد که نکند افراد متمول با دیدن زندگی فقرا دچار تهوع شوند، در آن صورت این تکالیف آثار مورد نظر خود را در جامعه ایفا نخواهد کرد.
مسلمان مومن وظیفه دارد همچون پیشوای خود، امیرالمومنین، فقرا را در جامعه شناسایی کند و با آنها دوست شود و خو بگیرد و نیز با یتیمان مراوده کند و زکات و صدقات را در زمینه چنین ارتباطاتی به آنها انتقال دهد، زیرا چنین ارتباطاتی متمولان جامعه اسلامی را از مسائل زندگی فقرا آگاه خواهد کرد و صرفا در صورت چنین آگاهیای است که اغنیا میتوانند در جهت رفع مسائل فقرا گام بردارند.
محیا اصغری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد