سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
«شهادت» در قانون به چه معنی است؟
شهادت هم در مسائل حقوقی و هم در مسائل کیفری کاربرد دارد. تعاریف مختلفی از شهادت ارائه شده است. طبق ماده 174 قانون مجازات اسلامی: «شهادت عبارت از اخبار شخصی غیر از طرفین دعوی به وقوع یا عدم وقوع جرم توسط متهم یا هر امر دیگری نزد مقام قضایی است. » این تعریفی از شهادت در مسائل کیفری است. شهادت جزو ادله کشف جرم محسوب میشود و در واقع یکی از دلایل مهم در ارتباط با کشف جرم و اجرای عدالت موضوع شهادت است. در مسائل حقوقی و مدنی هم همینطور است و از قدیم الایام یکی از دلایل، مدارک و ادله بحث شهادت شهود بوده و هست، ولی شهادت دادن کار بسیار مشکلی است؛ چون ممکن است چند نفر یک واقعه را دیده باشند، اما در مقام بازگو کردن، هرکدام تعریف خاص و متفاوتی از آن واقعه ارائه کنند. هیچ موقع امکان ندارد شهود از آنچه که دیدهاند تعاریف مختلفی نداشته باشند و هر کدام از شهود مطلب خاص خودش را مطرح میکند چون ممکن است افراد ماجرا را از زوایای مختلفی دیده یا فقط چیزی را شنیده باشند و به همین دلیل هنگام بیان، اظهارات مشابهت نداشته باشد. به همین دلیل است که قانونگذار شرایطی را برای شهود در نظر گرفته است.
این شرایط چیست؟
معمولا این شرایط در همه موارد اعمال میشود از جمله اینکه طبق ماده 177 قانون مجازات اسلامی: «شاهد شرعی در زمان ادای شهادت باید 9 شرط را دارا باشد. بلوغ، عقل، ایمان،عدالت، طهارت مولد، ذینفع نبودن در موضوع، نداشتن خصومت با طرفین یا یکی از آنها، عدم اشتغال به تکدی و ولگرد نبودن از شرایط شاهد است. همه این مسائل در ماده 155 قانون آیین دادرسی کیفری نیز ذکر شده است. بنابراین شخص مجنون و محجور نمیتواند شهادت بدهد. شرایط دیگری هم وجود دارد از جمله اینکه افرادی که فراموشکار هستند، نمیتوانند شهادت بدهند یا شهادت افرادی که از لحاظ روحی و روانی مشکلاتی دارند،قابل قبول نیست.
چرا قانونگذار تا این حد روی بحث شهادت دقت به خرج داده است؟
به هر حال شهادت هم در مسائل کیفری و هم در مسائل حقوقی یکی از دلایل اثبات دعواست. مثلا شخصی ادعا میکند از فردی طلبکار است و برای اثبات ادعای خودش به شهادت شهود استناد میکند. یا اینکه در مسائل کیفری شخصی ادعا میکند فردی مرا مورد ضرب و جرح قرار داده است و برای اینکه ادعای خود را ثابت کند، به شهادت شهود استناد میکند. همانطور که توضیح داده شد و از متن قانون برمیآید، شهادت شهود یکی از ادله قدیمی است که همیشه مورد استناد طرفین دعوا قرار گرفته و به همین لحاظ است که قانونگذار به منظور جلوگیری از سوءاستفاده از این مدرک، شرایطی گذاشته است. قانونگذار در قانون مجازات تصریح میکند که شهادت باید از روی قطع و یقین باشد یعنی باید به نحوی باشد که مستند به امور حسی باشد.
یعنی فردی اگر خواست شهادت بدهد، باید بتواند بگوید که من با چشم خودم دیدم یا با گوش خودم شنیدم یا به هر حال از طریق متعارف باشد نه این که شاهدی بگوید من از شخص دیگری شنیدم که این حرف را میزدند یا شنیدم چنین چیزی اتفاق افتاده است. چنین شهادتی پذیرفتنی نیست. شهادت باید با لفظ یا نوشتن باشد و اگر شاهد نمیتواند بنویسد یا به زبان بیاورد، باید با اشاره موضوع را روشن کند. همچنین شهادت باید بدون ابهام باشد. حال اگر در یک دعوی کیفری هر دو طرف به شهادت شهود استناد کردند یعنی یکی بر وقوع امری و دیگری بر رد آن شاهدی آورد، آن وقت هیچ کدام از شهادتها اعتبار ندارد و این به معنی این است که اگر شهادت دو شاهد با هم تناقض داشته باشد، همدیگر را ساقط میکند.
یکی از مسائل در این زمینه بحث امنیت شاهدان است. به هر حال شاهد ممکن است از سوی طرف دیگر دعوی تهدید شود. قانون چه حمایتهایی را از شهود در نظر گرفته است؟
قانون حمایت نمیکند. اصولا دلیلی وجود ندارد که محاکم یا قانونگذار برای اثبات ادعای افراد دلیل جمعآوری کند، اما برای اینکه این دلیل یا مساله باعث سوءاستفاده نشود، قانونگذار برای افرادی که شهادت کذب میدهند، مجازات تعیین کرده است. مورد دیگر این است که شاهد شرعی قابل جرح است. فردی که شهادت علیه اوست، میتواند شاهد را جرح کند و بگوید که این فرد فاقد شرایط شهادت است مثلا اینکه این شخص عادل نیست یا واجد شرایط دیگری از شرایط شاهد نیست که به این کار در اصطلاح جرح گفته میشود.
ممکن است فردی شرایط شهادت را داشته و واقعهای را هم دیده یا شنیده باشد، برای مثال شاهد یک قتل باشد، اما با خود بگوید شهادت دادن برای من فایدهای ندارد پس سکوت میکنم. قانون برای این مواقع چه پیشبینیهایی کرده و آیا شهادت دادن در چنین مواردی اجباری است؟
ما در سابق قانونی نداشتیم که شاهد جلب شود، ولی اکنون موضوع فرق کرده است. چون همانطور که اشاره کردید، ممکن است افرادی ماجرایی را شنیده یا با چشم خودشان دیده باشند، اما به دلیل مشکلاتی که در رفت و آمد به محاکم وجود دارد یا به دلیل ملاحظاتی که با طرفین دعوا دارند ممکن است ادای شهادت نکنند، اما در بعضی جرایم که دادگاه حضور شاهد را برای کشف واقعیت و حقیقت لازم بداند، ابتدا اخطار میکند و اگر فرد نیامد، او را طبق آیین دادرسی کیفری جلب میکند. بنابراین مثل گذشته نیست که اگر کسی در جایی شاهد ماجرایی بود و به دلیل مصلحت شخصی حاضر به شهادت نشد، قانون با او کاری نداشته باشد. در واقع دادگاه میتواند برای اجرای عدالت و کشف واقعیت شاهد و فردی را که ناظر واقعه بوده است، به دادگاه جلب کند.
باز به سوال قبلی برگردیم حالا که شاهد موظف به شهات دادن است، پس باید مورد حمایت هم قرار بگیرد.
چنین چیزی نیست. ممکن است فردی شاهد ماجرایی باشد و برای حفظ جان خود بخواهد از بیان واقعیت خودداری کند، اما از نظر قانون این دلیل نمیشود که بخواهد استنکاف کند و در مواقع ضروری و در مواقعی که قانونگذار لازم دیده است، نخواهد شهادت دهد.
در چنین مواردی ممکن است شاهد احضار یا جلب شود، اما بنا به دلایلی ترجیح بدهد واقعیت را نگوید.
اگر ثابت شود کسی شهادت کذب داده، این کارش جرم است و مجازات میشود. قاضی ابتدا باید به او تفهیم کند که اگر خلاف واقعیت بگوید، مجازات خواهد شد. در برخی موارد افرادی که از شهادت امتناع کنند، زندان در انتظارشان است حتی در مواردی ممکن است جرم جنبه عمومی داشته باشد و برای اجرای عدالت و حفظ امنیت و آرامش جامعه افراد باید واقعیتهایی را که دیدهاند، بیان کنند به همین دلیل اگر شهادت شاهد لازم باشد، دادگاه فرد را جلب میکند.
در واقع این را میتوان نوعی خلأ در قانون ما دانست که به امنیت و حفظ جان شاهد توجهی نشده است.
در برخی مواقع ممکن است استماع شهادت به صورت محرمانه باشد و قاضی برای رعایت حقوق فردی که میخواهد شهادت بدهد، به صورت محرمانه از او تحقیق کند و به وی اطمینان بدهد که اگر نیاز باشد، برای حفظ جان شاهد و مصلحت او نامش مکتوم بماند و افشا و اعلام نشود.
شاهد حلاج
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد