واقعیت این است که وقتی درباره ساخت برنامههای معارفی مناسبتی سخن میگوییم بیشتر اذهان متوجه مضامین و درونمایه معنوی آنها میشود، اما باید توجه داشت در ساختار رسانهای، فرم بر محتوا مقدم است و در واقع محتوا را به شکل زیبایی شناسانه در فرم و ساختار اجرایی بازتولید میکند، لذا وقتی از رسانه و برنامهسازی در آن صحبت میکنیم اولویت با فرم است و همه چیز خود را در زبان فرم نشان میدهد. حتی خود کارشناسان مذهبی نیز بر این نکته تاکید دارند و معتقدند ما از لحاظ محتوا چیزی کم نداریم و معارف دینی به اندازه کافی جذاب و شیرین است که مخاطب را خسته نکند، اما شیوه بیان آن و چگونگی ارائه و نمایش آنهاست که گاه باعث شکست میشود. طبیعتا تبلیغ و آموزش مفاهیم و انگارههای مذهبی بشدت تابع ابزار و منطق رسانهای است که این مسئولیت را به عهده میگیرد.
شبهای روشن
برمبنای همین منطقی که به آن اشاره شد برنامه «شبهای روشن» را باید نمونه موفقی از یک برنامه معارفی ـ مناسبتی دانست که فارغ از خلاقیت در فرم و ساختار اجرایی به ساحت معارفی خود پایبند است و به طرح مسائل و مباحث اخلاقی ـ معارفی میپردازد و به شکل مصداقی نه کلی و انتزاعی مسائل اخلاقی را که ما در زندگی روزمره چه به شکل فردی و چه جمعی تجربه میکنیم، بیان میکند. خوشبختانه کارشناس روحانی برنامه نیز از نسل جوان است که علاوه بر پیوند مفاهیم معنوی با مسائل روز، زبان و ادبیات نسل امروز را هم خوب بلد است و به زبان خودشان حرف میزند. بسیاری از مشکلات ارتباطی نسل گذشته با امروز در فقدان زبان مشترک است نه درک مشترک اما سویه دیگر برنامه شبهای روشن رعایت مولفههای مناسبتی است. انتخاب موضوعات معارفی که مسائل مبتلابه انسان معاصر را در برمیگیرد، قطعا از جذابیت رسانهای بیشتری نسبت به مفاهیم کلی و کهن معارفی برخوردار است. نقد و بررسی قرائتهای مختلف از دین و دینداری و چگونگی دیندار بودن در جامعه مدرن امروزی مساله اصلی نسل جوانی است که دغدغه دین دارد. اتفاقا معارف دینی به دلیل گستردگی سوژه و نزدیکی به زندگی از این قابلیت ذهنی برخوردار است که به موضوع عمومی بدل شود و طیفهای مختلف و سطوح متنوعی از مخاطبان را دربرگیرد. خیلی از برنامهها به نشانهها و عناصر مناسبتی توجه نمیکنند. واقعیت این است که مناسبتی بودن لزوما به معنای معارفیبودن نیست حتی مناسبتهای مذهبی. در شبهای روشن ساختار مکانی و لوکیشن برنامه به گونهای طراحیشده که مناسبات اجتماعی ماه رمضان در یک شب تابستانی بازنمایی و بازتولید شود. در واقع شبهای روشن بین معارفی و مناسبتی بودن ماهیت خود تفکیک قائل شده گرچه این تفکیک در اجرا به ترکیب رسیده و تعادل آن را حفظ کرده است.
شبهای روشن مناسک رمضانی را به کنشهای سوگوارانه تقلیل نداده و با شادی و نشاطی که در اجرا، جنس گفتوگوها و حتی طراحی صحنه و دکور آن تدارک دیده، رمضان را به یک جشن تبدیل کرده است و میتوان رنگ و بوی مهمانی و ضیافت الهی را در آن دید و استشمام کرد. گزافه نیست اگر بگوییم شبهای روشن یک برنامه معارفی سرگرمکننده است. گویی پیام خود را در بستههای سرگرمکننده به مخاطبش هدیه میدهد با طرحی از لبخند و مهربانی. حتی لحن کارشناسان برنامه و مسائلی که مطرح میکند مخاطب را امیدوار میکند به رحمت الهی، به این که مایوس شود و همواره به رحمت خدا امیدوار باشد.
یکی از تفاوتهای برنامه به عنوان یک برنامه معارفی در نوع اجرا و سبک مجری است. سابقه اجرایی و مطبوعاتی رسالت بوذری این امکان را به او داده تا از اجرای خشک و رسمی دوری کند و با تحرک و نشاط بیشتری برنامه را پیش ببرد. واقعیت این است که برنامه معارفی با بهرهگیری از هر گونه تمهید و تدبیر رسانهای باید بتواند نشاط و شادابی یک برنامه رسانهای را حفظ کند و برنامه را مساوی با ویژه برنامه عزاداری و سوگواری نداند؛ چراکه معارف یعنی شناخت و آگاهی و هر شناختی با نشاط همراه است.
قطعا ارائه معارف دینی برای مردم به شکل سنتی و درمسجد و روی منبر با همین هدف در یک برنامه تلویزیونی متفاوت است. لذا یک سخنران و مبلغ مذهبی موفق در ساحت سنتیاش لزوما نمیتواند کارشناس مذهبی خوبی برای رسانه باشد و در این زمینه باید از افراد و متخصصانی استفاده کرد که علاوه بر عالم بودن در حوزه دینی زبان رسانهای را بشناسند و با ملزومات آن آشنا باشند.
شبهای باران
ساختار و شمایل اجرایی شبهای باران شبکه یک را باید از جنس ماه عسل و هم سنخ آن دانست، از این حیث که بنیاد اصلی و محور آن بر مبنای گفتوگوی صمیمانه و نوعی گپزدن و درددلکردن است. بویژه این که حضور داریوش کاردان چهره نام آشنای تلویزیون به عنوان مجری، رنگ و لعاب دیگری به آن بخشیده، به طوری که برخی آن را رقیب جدی ماه عسل و احسان علیخانی میدانند. اتفاقا از حیث اجرا مقایسه این دو برنامه بیش از هر چیز موضوعیت دارد به این دلیل که هر دو برنامه بخش عمدهای از اعتبار خود را از نام و اجرای مجریان خود میگیرند. داریوش کاردان فارغ از آن طنازی که موجب جذابیتش میشود سابقه اجرا هم داشته که نمونه موفق آن صندلی داغ است و اتفاقا ماهیت برنامه شهر باران نیز بیارتباط با صندلی داغ نیست و حتی شاید بتوان آن را صندلی داغ مذهبی یا رمضانی دانست.
جالب این که ابتدا شاید کمی عجیب به نظر برسد که چرا اجرای یک برنامه مناسبتی آن هم در آستانه افطار به شخصی مثل کاردان سپرده شده که مردم او را به عنوان یک طناز یا بازیگر کمدی میشناسند. این در حالی است که اتفاقا یکی از مشخصههای داریوش کاردان، اطلاعات و دانش خوب مذهبی اوست که وقتی با لطافت و ملاحت کلامیاش در میآمیزد، دامنه و عمق و نفوذ کلامش را تاثیرپذیرتر میکند. مهمتر از این همه، شفافیت و صداقتی است که در شخصیت او وجود دارد و به کلیت و ماهیت برنامه نیز تعمیم داده میشود. گپ و گفتهای صمیمی و راحت حرف زدن مهمانان در این برنامه موجب شده تا شبهای باران مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. رویکرد این برنامه ایجاد نشاط و امید است و حتی نشانههای این شادابی را میتوان در رنگبندی و نورپردازی و طراحی دکور برنامه نیز ردیابی کرد. نوآوری امسال این برنامه دعوت از یکی از اعضای خانواده این چهرههای سرشناس در برنامه پیش از حضور آنها در استودیو است. گفتوگوی صمیمانه با این افراد و خانوادههایشان مهمترین عنصر جذب و بهترین بخش برنامه است. در کنار این یکی از بخشهای جذاب برنامه سخنان حضرت علی(ع) است که در قالب کلیپهای متنوع همراه با تصاویر جذاب و نریشن (گفتار متن) پخش میشود. همچنین سخنان مرحوم حجتالاسلام کافی در قالب کلیپ در برنامه پخش و سعی میشود با استفاده از ظرفیتهای گرافیکی، موسیقایی، پوسته برنامه نیز واجد جذابیتهای لازم باشد و به یک برنامه خشک مناسبتی بدل نشود.
واقعیت این است که رسانه ملی چندسالی است متوجه تجدید نظر در تولید برنامههای مناسبتی شده و ظرفیتهای تربیتی ـ فرهنگی آن را کشف کرده است.
سیدرضا صائمی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد