سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
این دیدار یکی از صمیمیترین و متفاوتترین دیدارهایی است که هر ساله در بیت رهبری صورت میگیرد و شاعران پیشکسوت و جوان در کنار یکدیگر تازهترین و بهترین آثار ادبی خود را قرائت میکنند و اشعاری که خوانده میشود، به نوعی ویترین ادبیات ایران در یک ساله گذشته به شمار میرود.
امروز و در این صفحه، گزیدهای از این اشعار را برای شما منتشر میکنیم، با این یادآوری که وقتی علیرضا قزوه به عنوان مدیر جلسه اشاره کرد که وقت شعرخوانی تمام شده و وقتمان را مصرف کردیم و از آقا طلب وقت اضافه کردند، رهبری به صورت بداهه فرمودند اگر به من باشد، میگویم: «کاش امشب همگی شعر بخوانند اینجا/ بعد از آن تا سحری جمله بمانند اینجا»
سلام بر رمضان
به سلام رمضان بر شدهام باز به بامی
ماه نو! ماه نو! از ماست درودی و سلامی
ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری؟
پیش از این از رمضانم نه میی مانده نه جامی
ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعهجوشی است
چه شب واقعهجوشی! چه شب آینهفامی!
ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بیاموز
تو که در مهر امامی، تو که در سوز تمامی
ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی
رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نیست
نه تو را نان حلالی، نه مرا آب حرامی
در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
آه ـ آیینه در آیینه ـ عجب حسن ختامی!
علیرضا قزوه
عزیزان عجم
ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
ثابت و قایم مثال کوه کردار شما
همچو برگ گل لطیف و نرم، گفتار شما
ای عزیزان عجم، ای صاحبان دین و دل
دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما
شاد بادا اصفهان و مشهد و تهران و قم
زنده بادا مردم جانباز و سالار شما
ظهیر احمد صدیقی / شاعر پاکستانی
غلام علی(ع)
به من رساند نسیم سحر سلام علی(ع)
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کودکی که ز مادر میآموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی(ع)
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(ع)
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی(ع)
علی علی و علی عالی و علی اعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی(ع)
سلام ما به علی(ع) آن وصی پیغمبر(ص)
سلام ما و رسولان به احترام علی(ع)
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجده و قیام علی(ع)
علی(ع) امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی(ع)
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی(ع)
بلرام شکلا/ (balram shukla) شاعر هندی
پدر
نشسته برف پیری روی مویت، دلم میخواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است، بیا تا خانه بوی نان بگیرد
بهاران از تو تصویری ندارد، پدر پاییز تقصیری ندارد
نمیخواهم که در این فصل غربت، دل پرمهرت از آبان بگیرد
غریب و خسته و بیسرپناهم، سیاه است آسمان بختگاهم
برای برگهای زرد عمرم، بگو جنگل حنابندان بگیرد
پدر اندوه در دلها زیاد است، سرِ راه تو مشکلها زیاد است
بگو کی میرسد از راه آن روز که بر ما زندگی آسان بگیرد
خدا قوت... نباشی خسته ای ماه، از این دنیای تاریک و پر از آه
خدای یوسف افتاده در چاه، تقاصت را از این زندان بگیرد
خدا را شکر اگر امروز غم هست، حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من، امکان ندارد
دل سادات در ایران بگیرد
فرزانه خجندی/ شاعر افغان
مقصد
بدون مقصد پایانهها شبیه هماند
همین که دور شوی خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غم دوری شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی
به چشم شمع که پروانهها شبیه هماند
مرا شراب نگاه تو مست کرده فقط
که گفته است که پیمانهها شبیه هماند
تو سرزمین منی، من شبیه بادی که
نبست دل به تو؛ دیوانهها شبیه هماند
بیا کمی متفاوت به آخرش برسیم
وگرنه اولش افسانهها شبیه هماند
کسی که میرود از گم شدن نمیترسد
بدون مقصد پایانهها شبیه هماند...
غزاله شریفیان
برای امام حسن مجتبی(ع)
سایه پرمهر امام
بارها از سفرهاش با این که نان برداشتند
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند
مردم این شهر در ظاهر مسلمان عاقبت
با صدای سکه دست از دینشان برداشتند
بر سر همسایگانش سایهای پرمهر داشت
از سرش هرچند روزی سایهبان برداشتند
بذر ننگین جسارت بر تنی معصوم را
این جماعت کاشتند و دیگران برداشتند
دستهایی که بر آن تابوت تیر انداختند
چند سال بعد چوب خیزران برداشتند
حسین عباسپور
صبر پایدار
طلوع میکنی آخر، به نور و نار قسم
به آسمان، به افقهای بیسوار قسم
هنوز منتظر بازگشتنت هستم
به لحظههای غم رفتن قطار قسم
خزان به سخره گرفته است گریه گل را
به غصههای دل ابری بهار قسم
نمانده است گل و نیست جای شکوه ز باد
که میخورد به سر پر غرور خار قسم
نشاندهام به دل خسته داغ شهری را
به قلب خسته این شهر داغدار قسم
به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز
به حلقه و گره و مرگ و چوب دار قسم
دلم شبیه گسلهای شهر تبریز است
به این سکوت... به این صبر پایدار قسم...
رضا شیبانی
سنگ
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
در کوچه میگذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
از ذهن من گذشت که با سنگ میشود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد!
با سنگ میشود جلوی سیل را گرفت
طغیان رودهای روان را مهار کرد
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بیسرپناهها همه را خانهدار کرد
یا میشود که نام کسی را بر آن نوشت
با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشهای شکست و دوید و فرار کرد
با سنگ مفت میشود اصلا به لطف بخت
گنجشکهای مفت زیادی شکار کرد
یا میشود که سنگ کسی را به سینه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد
یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد
ناگاه بیمقدمه آمد به حرف سنگ
این گونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد:
تنها به یک جوان فلسطینیام بده
با من ببین که میشود آنگه چه کار کرد!
علی فردوسی
برای امام رضا(ع)
آنقدر کریمی...
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود... خریدار زیاد است
من در به در پنجره فولادم و دیری است
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!
پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:
اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است
بابار گناه آمدام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است!
گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بگویم؟
آخر چه کنم در حرمت؟! کار زیاد است
نوروز به نوروز... محرم به محرم...
سرمست زیاد است، عزادار زیاد است
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار است
از دور سلامی و تو از دور سلامی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
یک شب که به رویای من افتاد مسیرت
دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است...
در خواب... سر سفره اطعام... تو گفتی
هر قدر که میخواهی... بردار، زیاد است!
علیرضا قنبری
جنگ جهانی حق
خبر آمیخته با بغض گلوگیر شده است
سیل دلشوره و آشوب سرازیر شده است
سرِ دین طعمه سرنیزه تکفیر شده است
هر که در مدح علی شعر جدید آورده است
گویی از معرکهها نعش شهید آورده است
روضه مشک رسیده است به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله... سرجوخه وهابیها
تا «بهار عربی» روی علف باز کند
جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند
عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
سینه «سنی و شیعه» سپر شیر خداست
لخت خون جگر ماست به روی لبشان
کوره دوزخیان، گوشهنشین تبشان
لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان
«نیل» را تا به «فرات» ـ آنچه که بود آتش زد
شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد
بیجگرها جگر حمزه به دندان گیرند
انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند
چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند
بیشتر زان که از این قوم بدی میجوشد
از زمین غیرت «حجر بن عدی» میجوشد
گره انگار نه انگار به کار افتاده
سایه سرکش ما گردن دار افتاده
چشم بیغیرت اگر سمت «مزار» افتاده
صاعقه در نفس ابری خود کاشتهایم
به سر هر مژهای یک قمه برداشتهایم
سنگ تکفیر به آیینه مذهب؟! هیهات!
ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!
دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!
ما نمک خورده عشقیم به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند
داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!
کفر بر سینه توحید نشیند؟! هرگز!
مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!
پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود
آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود...
احمد بابایی
تقدیم به جانبازان جنگ تحمیلی
پدر ضرب در چهل درصد
جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد:
پدرم ضرب در چهل درصد، حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد، عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هر آن کس که سوء نیت داشت تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه! در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان تا پس از جنگ، خوشنشین باشد!
یک نفر فارغ از معادلهها، بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا ته این سطر نقطهچین باشد...
در جواب کسی که میگوید پدر از جنگ، دست پر برگشت
هر دو آستین او خالی است تا جوابش در آستین باشد
*
همقطار پدر که عکاس است گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار پدرت رو به دوربین باشد...
علی سلیمانی
شعر طنز
فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد! ابدا قصد ریا نیست!
از کمیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذره فقط کندتر از سرعت نور است
هر رکعت من حائز عنوان جهانی است...
این سجده سهو است یا رکعت آخر؟
چندی است که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست!
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست
هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی است ربا نیست
از بس که پی نیم وجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست
گویند که گنجی است به هر سجده، بیایید!
من رفتم و پیدا نشد ای دوست، نیا! نیست...
بهبه! چه نمازی است همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...
سعید طلایی
یلدا و ساحل و دریا
ماه رد میشد از شب یلدا ولی انگار بیخبر بودیم
سایهها هم بلندتر بودند، شاد از آن جشن مختصر بودیم
پای این صخره سفره گستردیم، بادهمان چای قند پهلو بود
شب سردی که گرم خاطره از کودکیهای یکدگر بودیم
صفی از مرغهای ماهیخوار آمدند از اجل معلقتر
فکر اندوه ماهیان آن شب، از همه عمر بیشتر بودیم
ماسهها از تلاطم امواج زیر پامان تکان تکان میخورد
در مهآلود ساحل بیتاب چون دو تا قوی همسفر بودیم
سیلی موجها مکرر شد، ناگهان صخرهها کم آوردند
چشم بر موجهای ساحلکوب، محو هنگامه خطر بودیم
قصه کودکانه خود را شب یلدا به ماه میگفتیم
گاه بالای تخته سنگی نیز در خیال از ستاره سر بودیم
محمدحسین انصارینژاد
شاعران و خلوت و جبهه مظلومان
شنبهشب جمعی از شاعران کشور همراه تعدادی از شاعران پارسیگو از کشورهای تاجیکستان، هندوستان، افغانستان و پاکستان با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتند، دیداری که به گفته برخی از حاضران کمی با سالهای گذشته متفاوت بود.
علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری درباره جلسه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب به انعکاس اتفاقات روز در اشعار اشاره میکند و میگوید: «شعر احمد بابایی که مرتبط با اتفاقات شام بود، مورد تشویق آقا قرار گرفت و همچنین اشعاری در مورد فلسطین و غزه که این نشان از فعالبودن شعرای ما در این حوزه است.»
حضور شعرای فارسیزبان کشورهای دیگر از ویژگیهای این جلسه بود. به گفته حجتالاسلام زکریا اخلاقی از شعرای حاضر در این مجلس، حضور این افراد میتواند موجب تقویت شعر فارسی و احیای زبان فارسی در کشورهای همسایه شود. علیرضا قزوه درباره نظر رهبر معظم انقلاب درباره اشعاری که یکی از این شاعران در این جلسه قرائت کرد، بیان میکند: «رهبری بعد از شعرخوانی مهاجر افغان خانم تکتم حسینی، از شعر وی نیز تعریف کرد و به تصویرسازی قدرتمند شعر وی اشاره نمود.»
حضور شاعران جوان در این مراسم و شعرخوانی آنها از دیگر ویژگیهای این جلسه بود که آن را با جلسات سالهای گذشته متمایز میکرد، چراکه در این جلسه از 22 شاعری که شعرشان را قرائت کردند، 20 نفر برای نخستینبار در محضر رهبر انقلاب به شعرخوانی پرداختند. رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، از چنین اقدامی استقبال میکند که سبب ایجاد انگیزه بیشتر برای شاعران جوان میشود. به باور او این که شاعران پیشکسوتی مانند حمید سبزواری فرصت شعرخوانی را به جوانان میدهند، نشان از بزرگی آنها دارد. اسماعیلی همچنین میافزاید: «در این جلسه رهبر معظم انقلاب نیز بیشتر وقت خود را به شاعران دیگر اختصاص دادند تا فرصتی برای شعرخوانی آنها فراهم شود.»
از سوی دیگر، محمدمهدی سیار، یکی از شاعران جوان حاضر در این جلسه اظهار امیدواری میکند که شاعران جلسه هر ساله شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب را قدر بدانند، چرا که به گفته او این شب، برکات زیادی برای شعر معاصر داشته است: «این جلسه هم تذکر و تلنگری است برای ما شاعران و هم برای مردم که شاعر شنیدنی است و شعر را باید شنید و گوش کرد.»
عبدالرحیم سعیدیراد از دیگر شاعران حاضر در این جلسه درباره تفاوتهای این مراسم میگوید: «شاعران جدیدی به این مراسم آمده بودند که تا پیش از این صرفا اسمشان را شنیده بودیم، اما خودشان را از نزدیک ندیده بودیم. تعداد شاعران شهرستانی هم در مراسم خیلی زیاد بود.» او به شعرخوانی شاعران خارجی در این مراسم اشاره میکند و میافزاید: «برخلاف همیشه شعرخوانی از مهمانهای خارجی شروع شد که انصافا هم شعرهای خوبی خواندند.»
علیرضا قزوه درباره سخنان رهبر معظم انقلاب در این مراسم میگوید: «رهبری به اهمیت خلوت شعرا اشاره کردند و فرمودند شاعر باید از هیاهو دوری گزیند و شعری که میسراید نتیجه خلوت و مطالعه ایشان باشد.»
حجتالاسلام زکریا اخلاقی نیز با اشاره به نظر رهبر معظم انقلاب، بیان میکند: «چون لحظات خلوت لطیفترین، نابترین و زیباترین لحظات انسانی است بنابراین شاعر وارد بهترین و نابترین لحظات مخاطب میشود و روی این حساب باید بداند که چه چیزی به مخاطب ارائه میکند و همانطور که میدانیم شخصیت انسانها ساختهشده همین لحظات خلوت وی است. شخصیت اجتماعی، معنوی، دینی و فرهنگی انسان ساخته این خلوتها بوده که این موضوع مورد تاکید رهبری قرار گرفت. شاعر باید توجه داشته باشد که مخاطبان بهترین لحظاتشان را با شعر پر میکنند.»
سعیدیراد نیز با اشاره به این موضوع میگوید: «این نکته که رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان فرمودند خیلی برای من تازگی داشت؛ این که سر و کار داشتن شعر با خلوت مخاطب را مطرح کردند و این که شاعران باید به این نکته توجه کنند که به خلوت مردم و جایی اثرگذار در ذهنشان راه پیدا میکنند. این تذکر ایشان این نکته را به شاعرها گوشزد میکند که شاعران سطحی نگاه نکنند چون شعر تاثیر عمیقی دارد و شعرها باید نغز و قوی و حکیمانه باشد.»
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد:
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
گفتوگوی «جامجم» با یک متخصص تغذیه درباره اینکه چطور فودبلاگرها در فضای مجازی عادات غذایی ما را شکل میدهند