طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۹۵۱۹۰
ویروس متحدالشکلی در بیمارستان ها

سیاست روز : ماموران هرگز رشوه نمی گیرند

علی پروین: روز اول اگر یادتان باشد گفتم این برزیل هیچی نیست اما بعدش شک کردم و گفتم قطعا با توجه به اینکه برزیل میزبان است قطعا هوای این کشور را بیشتر دارند و تا یک جایی می‌رسد اما بعد دیدم نه همه چی بدتر شد.

اظهارنظر فوق یادآور کدام یک از گزینه‌های زیر است؟

الف) من کسی دیدم که هی خط می‌کشید / از برای رسم زحمت می‌کشید / گفتم او را ای که تو خط می‌کشی / از برای رسم زحمت می‌کشی / هر کسی مانند تو خط می‌کشد / از برای رسم زحمت می‌کشد؟

ب) یه دوست دارم که دوست داره با دوست تو دوست بشه تو دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟

ج) یه روز آقا خرگوشه / افتاد دنبال موشه / موشه دوید توی سوراخ / خرگوشه گفت: آخ!

د) من که نمی‌توانم به میهمانی شما بیایم ولی شاید یک روز حتما بتوانم احتمالا خدمت می‌رسم.

همانطور که برای دیه سقف تعیین شده است برای مهریه نیز باید سقف تعیین شود.

عبارت فوق از کیست؟

الف) یک فیلسوف یونانی در قرن هجدهم میلادی

ب) یک دانشمند بلخی در سده ششم هجری قمری

ج) یک متفکر فرانسوی در سال ۱۶۴۹ میلادی

د) استاندار خوزستان سه روز پیش!

نماینده تهران: برخی ماموران مالیاتی از مردم ... می‌گیرند.

نقطه‌چین بالا را به گونه‌ای پر کنید که مسئولان اقتصادی کشور خدای ناکرده تضعیف نشوند.

الف) سرمشق

ب) الگو

ج) سواری

د) رشوه

شرق : ویروس متحدالشکلی دربیمارستان‌ها

چندماه پیش که دیانا را برده بودیم بیمارستان، توی اتاقش داشتم براش قصه تعریف می‌کردم که یکهو خانوم سیاهپوشی آمد توی اتاق و دیانا تا دیدش رنگش پرید و گذاشت زیر گریه. گفتم: تسلیت می‌گویم، چیزی شده؟ چرا سیاه پوشیدید؟ گفت: نه چیزی نیست. من پرستار بخش کودکانم. گفتم: خب چرا سیاه پوشیدی؟ جشن هالووین که نیست، بخش کودکان است. حالا من به بخش‌های دیگر کار ندارم، شما با این چشم‌های مهربان، چرا یک چیزی می‌پوشی که بچه اینطوری بترسد؟ حالا عموی بچه بماند.

گفت: لباس فرم بیمارستان همین است دیگر. گفتم: همه‌چیز از فرم خارج شده و هیچ‌چیز سر جای خودش نیست و هر چیزی که سر جای خودش است چیز مهمی نیست. حالا چندماه گذشته.

الان موبایلم دلینگی کرد و اس‌ام‌اس وارده من را یاد آن روز انداخت: «شورایعالی نظام پرستاری با دعوت از طراحان برای ارایه طراحی لباس متحدالشکل پرستاری در کشور گفت: به بهترین ایده‌ها و طرح‌ها در روز پرستار جوایزی نفیس اعطا می‌شود.» من نمی‌دانم چرا همیشه توی خاکی رانندگی می‌کنیم. لباس متحدالشکل؟

همچین می‌گویید متحدالشکل آدم بغضش می‌گیرد. سربازخانه است مگر؟ چرا همه‌چیز باید متحدالشکل باشد؟ یعنی به نظر ما مسوولان معتقدند اگر کاری که می‌کنند به چشم نیاید انگار کاری نکرده‌اند. بعد یک کاری می‌کنند که کار می‌دهند دست مردم.

ما می‌گوییم پرستاران را متحدالشکل نکنید. بیمارستان به بیمارستان فرق داشته باشند سطح درمان کشور می‌آید پایین؟ جای این حرف‌ها پرستاران مهربان، یک روپوش سفید بر تن کنید، تا مریض بدبخت که روی تخت بیمارستان درازبه‌دراز افتاده، به‌راحتی پرستار مهربان و مامور قبض روح را تشخیص دهد، همه مشکلات حل است. بعد، من خودم آمبولانسم را می‌فروشم جایزه می‌دهم بهتان.

قدس : مش غضنفر و رتبه اول طلاق در کشور

خیلی وَخت مِره که مو تو خِنَما یَک خوابِ مَقبولی نِکِردُم. یَکروز آمدُم بُخوابُم ناسَن هَمسِده چِفتیما زنُ مرد باهَم چینگ چینگ کِردَنُ هرچی دُوریُ قِلِفتُ دیک داشتن رِ زدن تو سَرُ کِلّه یِ هَمُ نِذاشتن مو بُخوابُم.

فرداش ایناها از هَم طِلاق گیریفتنُ اَزینجه رفتن، مویَم گفتُم دِگه راحت مِتِنُم کَپَّم رِ بذارُم ولی واز هَم خواستُم یَک نِفس راحتی بِکِشُم ناسَن از صدایِ دَعوایِ هَمسِده دیگَما که بِرارُ آبِجی یُ نِنه بابایِ زَنه آمده بودن دامادِشایِ با مشتُ لِقَط مِزِدن از خواب پِرّیدُم. واز فرداش شُنُفتُم اینایَم طِلاق گیریفتَنُ رفتنُ دِگه گفتُم راحت رفتُمُ میام مِگیرُم مُخوابُم که واز هَمسِده َسرِ میلانِما زنُ مرد با هَم کِلّه وَنگ رِفتنُ ایقذَر جِغُ داد کِردن که نَتِنِستُم یَکدِقه کَپَّم رِ بذارُم. اونایَم فرداش رفتن طِلاق گیریفتن ولی ای قصه عینِ ای سریالایِ کُره ای تِمومی نِدره بِرِیکه هرکودومِشا که از مُحلِّما مِرَن واز یَک زوجِ دِگه میَن جاشا مِشینَن که اونایَم عین هَمینایَن. یَک چَنروزی عینِ دوتا موساکوتَقیِ عاشق دورِ هَم مِچِرخن ولی بعدِش عین دوتا کَلِژدَک به هَم مِپِرَّن.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم آیا هَمی درسته که اُستونِ ما که مرکزِش شهر مقدسِ مِشَدِ یُ بایِست تو پیاده کِردنِ تعلیمایِ دینیُ اخلاقی تو زندگیا سرامد بِشه، بعد اووَخت رتبه اول رِ تو طِلاق گیریفتنُ سیوا رِفتنِ زوجا از هَم تو کیشور کسب کُنه؟!

کیهان : سوزن (گفت و شنود)

گفت: ابوبکر بغدادی، سرکرده تروریست‌های اجاره‌ای داعش با صدور یک بیانیه اعلام کرده است که حمایت از مردم غزه و مبارزه با اسرائیل مأموریت ما نیست.

گفتم: خب! از قدیم و ندیم گفته‌اند که چاقو دسته خودش را نمی‌برّد و سگ پای صاحب خودش را گاز نمی‌گیرد.

گفت: نبیل نعیم، یکی از سلفی‌های عضو القاعده هم که با وی در زندان آمریکایی‌ها در بغداد زندانی بوده است می‌گوید ابوبکر بغدادی مزدور آمریکا‌یی ها بود و برای آنها در زندان جاسوسی می‌کرد.

گفتم: واعظی بر منبرمی‌گفت؛ در جهنم به تعداد گناهانی که هر کس مرتکب شده است به او سوزن می‌زنند. یکی پرسید؛ پدر من در چه حال است. واعظ گفت؛ پدرت را برده‌اند زیر چرخ‌خیاطی!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها