روزنامه خندان

باید ماهانه 70 ضربه شلاق بخورند

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۹۲۰۳۰
باید ماهانه 70 ضربه شلاق بخورند

جام جم : جشن تازه به دوران رسیده‌ها

ثروتی که صاحبش ظرفیت و شخصیت لازم برای داشتن آن را نداشته باشد، مفتش گران است. چارپایی بر او دلاری چند!... ثروت اگر با علم و آگاهی همراه باشد، منشأ خیر و برکت است و سودش به همه می‌رسد و حتی آخرت طرف را نیز علاوه بر دنیایش ساپورت می‌کند. (پوشیده نماناد؛ این ساپورت، با آن ساپورت کذایی که می‌پوشند و چندی پیش به مجلس هم کشیده شد، نیست.ساپورت کردن به معنای تضمین یا حمایت کردن است. گفتیم که مباحث قاطی نشود. هر دو ساپورت اند، اما این کجا و آن کجا؟!)

چندی است خبرهایی از گوشه و کنار مملکت می شنویم که جای تاسف دارد. حیف که جا نداریم وگرنه تا آخر مطلب، همین طور هی تاسف می خوردیم.

گزارش هایی واصل شده مبنی بر این که ظاهرا بعضی افراد به اصطلاح نوکیسه که در سایه گل آلود بودن برخی مناطق اقتصاد، یکشبه ماهی های آزاد درشتی گرفته و تازه به پول و پله ای رسیده اند، برای این که مراتب مایه داری خود را به اطلاع همگان برسانند، دست به کارهای عجیب و غریبی می زنند که به هر آدم عاقلی گفتیم، فی المجلس گفت خجالت دارد. بعضا نیز گفتند قباحت دارد.

درخواست مثال: لطفا عرایض خود را هرچه سریع تر با ذکر یک مثال روشن، مستند کنید. همیشه کلی گویی خوب نیست. دل آدم هزار جا می رود.

چشم؛ مثال هم می زنیم. در خبرهای جراید آمده بود که در یکی از روستاهای کشور، فردی که قصد داشته است تا ثروتمند بودن خود را نشان ملت بدهد (یعنی به رخ دیگران بکشد)، با برگزاری یک مراسمی تحت عنوان «جشن 10 میلیاردی شدن»، اقدام به آتش زدن خودروی زانتیای خود در برابر دیدگان مردم کرده است. کاری که در قدیم حتی مرد شش میلیون دلاری معروف هم انجام نمی داد.

بسته پیشنهادی: برای جلوگیری از این بدعت های بد، هر کاری از دست هرکس برمی آید، باید انجام دهد. به دمی یا درمی، یا قدمی یا قلمی. این یک قلم آخرش یک مقداری از دست ما برمی آید که دریغ نمی کنیم. عرایضی داریم:

1ـ بازخواست فوری: صاحب این زانتیا را به زبان خوش مورد بازخواست قرار دهند که: «از کجا آورده ای؟» یک دفعه می بینید به عنوان فرض، سر رشته را گرفتید و رفتید و رفتید تا ته رشته رسیدید مثلا به بابک زنجانی معروف! (عرض کردیم فرض می کنیم و مثال می زنیم؛ باز کسانی مته به خشخاش نگذارند که ما اعتراض داریم!)

2ـ فرهنگ سازی: تمامی مردم فهیم و بافرهنگ، بیایند دست به دست هم دهند و به این تفاهم و توافق برسند که به چنین آدم های «ندید ـ بدید» بی جنبه ای به چشم آدم های بی جنبه نگاه کنند. اسم این جور مراسم پوشالی را بگذارند: «جشن تازه به دوران رسیده ها» یا «جشن تکلّف!»

3ـ پز دادن معقول: به جای این که شخص مایه دار برای به رخ کشاندن پولداری اش یک کالای لوکس مثل خودرو آتش بزند، خب یک کم از عقل خدادادی اش در راه خیر استفاده کند؛ همان خودرو را روز روشن و در انظار عمومی، مجانی هدیه کند به یک آدم مستحق. این شکلی به بهترین نحو توانسته پولداری خود را هم به عموم ملت نشان دهد.

4ـ طرح جایگزین: مسئولان کاری کنند که چنین شخص پولدار اسراف کننده ای، موقتا به جایی هدایت شود که برای رهایی از آنجا مجبور شود یک وثیقه آنچنانی بگذارد.

این طوری هم یک پول مفتی در اختیار بیت المال قرار می گیرد؛ هم خود شخص با پرداخت وثیقه ای گنده، میزان مایه داری خود را به همگان نشان می دهد. فلذا با یک تیر، دو هدف زده شده است.

سیاست روز : باید ماهانه 70 ضربه شلاق بخورند

محمد‌رضا باهنر: مراسم افطاری مشترک اصلاح‌طلبان و اصولگرایان می‌تواند به حل مسائل کمک کند.
به نظر شما کدامیک از اجزای افطاری می‌تواند به حل مسائل "بیشتر" کمک کند؟
الف) شنبلیله در سبزیجات
ب) کشک روی آش
ج) هسته خرما
د) بوقلمون در حلیم

معاون وزیر ورزش: ۳۵ درصد مردان متاهل ایرانی به ناتوانایی جنسی دچار هستند.
به نظر شما باید با چه شیوه‌ای این بحران را مهار کرد؟
الف) باید به شش ماه تا یک سال حبس محکوم شوند.
ب) باید ماهانه هفتاد ضربه شلاق بخورند.
ج) باید آنان را به نقاط بد آب و هوا تبعید کرد.
د) باید پرونده آنها را به مجلس فرستاد تا برایشان تصمیم مناسبی بگیرند.

زریبافان: بر ... کسی که درباره مباحث مالی در بنیاد شهید در زمان مدیریت من دروغ گفته لعنت!
نقطه‌چین بالا را با یکی از گزینه‌های زیر پر کنید.
الف) عمه
ب) خاله
ج) خواهر
د) مادر

شرق : چگونه یک خارجی در ایران باشیم؟

ایرانی‌ها وقتی می‌روند خارج مستقیم می‌روند موزه تا با آثار کشورشان عکس بیندازند. خارجی‌ها وقتی می‌آیند ایران دست روی هر چیزی بگذارند ساخت خودشان است، جز فرش ایرانی که چین می‌زند.
ایرانی‌ها ناسیونالیست‌ترین مردم جهان هستند که به‌شدت معتقد به جهان‌وطنی هستند. برای همین ناسیونالیست‌ترین مردم جهان موقع خرید هر چیزی را که ساخت ایران نباشد، می‌خرند.
البته به نظر ما که ایرانی اصیل هستیم بهترین راه زندگی در ایران زندگی توریستی است. چون توریست‌ها به این دلیل که می‌دانند مسافرند از چیزی ناراحت نمی‌شوند و رها کرده‌اند و از همه‌چیز لذت می‌برند، حتی ترافیک و احمدی‌نژاد و پراید و آلودگی هوا و بی‌آبی و گرانی و قطعی برق و ستاره‌داری و چیزهای شیرین دیگر. اگر هر ایرانی حس کند یک خارجی در ایران است نه‌تنها از همه‌چیز لذت می‌برد بلکه هی هم با دوربین عکس یادگاری می‌گیرد که چیزی را از دست ندهد.
ایرانی‌ها تنها مردم دنیا هستند که می‌گویند ایرانی‌ها فلان و بیسار هستند انگار خودشان خارجی هستند. مثل من که از بالا تا پایین این ستون همچین گفتم ایرانی‌ها فلان و بیسار هستند انگار خودم همین دیروز از هواپیما پیاده شده‌ام و فردا هم دارم برمی‌گردم.
ایرانی‌ها تنها مردم دنیا هستند که یا دارند می‌روند خارج یا دارند فکر می‌کنند بروند خارج یا می‌گویند اگر رفته بودیم خارج چی می‌شد، برخلاف 99درصد مردم خارج که یا دارند می‌آیند ایران یا دارند فکر می‌کنند بیایند ایران یا می‌گویند اگر برویم ایران چی می‌شود؟
ایرانی‌ها تنها ایرانی‌های دنیا هستند و همین باعث می‌شود فکر کنند از همه بهترند برای همین هیچ‌کسی را قبول ندارند به‌خصوص ایرانی‌ها را. مثل من که فکر می‌کنم از همه بهترم و هیچ‌کسی را قبول ندارم. مثل شما که چون فکر می‌کنی از همه بهتری من را هم قبول نداری.

کیهان : لجبازی(گفت و شنود)

گفت: روز پنج‌شنبه عده‌ای به حمایت از تیم هسته‌ای کشورمان و دستاوردهای توافق ژنو یک همایش برپا کرده بودند.
گفتم: حمایت از تیم هسته‌ای که وظیفه همگان است ولی از کدام دستاورد توافق ژنو تقدیر کرده‌اند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! اسم همایش را گذاشته بودند «دل‌آرامیم»
گفتم: این دیگر چه اسمی است؟
گفت: ظاهراً به خاطر لج و لجبازی و در پاسخ کسانی بود که دو ماه قبل برای ابراز نگرانی نسبت به چالش هسته‌ای، یک همایش با نام «دلواپسیم» برگزار کرده بودند.
گفتم: یارو به نوچه‌هاش می‌گفت؛ هر کاری که فلانی کرد، شما برعکسش را انجام بدهید. یکی از نوچه‌ها پرسید زیر دوش چشامونو ببندیم یا باز بگذاریم. یارو گفت؛ حالا تا معلوم بشه که فلانی باز میگذاره یا می‌بنده، شما یک چشمتون رو ببندید و یکی رو باز بگذارید که حتماً برخلاف او شده باشد.

قدس : مش غضنفر و لنز رنگی چشم

تو میلانِما یَک دخترِ سانتال مانتال زندگی مُکُنه که فِکِرکُنُم هَروَخت مِخه از خِنَشا بِره بیرون از یَکروز جولوتر وَرمِخِزه مِنشینه پایِ آینه یُ خودِش رِ بَزَک دوزَک مُکُنه.

هَروَختَم مو بی منظور ایره دیدُمِش، از هَم لباسایِ بَرِش گیریفته تا رنگِ مویایُ چشماش عینِ هَم بوده یُ بُقول حالاییا هَمَّشِ باهَم سِت کِرده. دیروز که داشتُم از نونوایی وَرمِگِشتُم، واز تو میلان دیدُمِش ولی ایدِفه قیِفَش ناشورُ نامَقبول بودُ دِگه اَزو لباسایُ آرایشِ مَکُش مَرگِماش خِبری نِبود؛ فِقط یَک عاینَکِ سیا زده بود به چشماشُ دستِش رِ گیریفته بود به دیفالُ یِواش یِواش مِرفت سمتِ خِنَشا. فِکِر کِردُم ناخوش احوالِ که ایجوری راه مِره، بِرِیهَمی رفتُم جولو گفتُم چیکارِتا رِفته؟ مِخِن کمکِتا کُنُم؟

تا ایره گفتُم سَرِش رِ انداخت پایینُ از تو کیفِش یَکدِنه اَزی عصا سِفیتا که لا مُخوره دَرآوردُ گیریفت دستِشُ به راش ادامه داد. زن هَمسِدَما که دَرِ خِنَشا نشسته بود گفتِگ دخترکه کور رِفته. خشکُم زدُ گفتُم بِریِچی؟ گفتِگ بِرِیکه رِفته بودِ آرایشگایِ سَرِ میلان که بِرَش لنز بُگذاره تو چشماش، ولی مِثکه یا لنزِ غیراستاندارد بوده یا آرایشگره کارنابلد بوده که چشماش به سوز میُفته یُ قرمز مِره یُ تا مرسوننِش مریضخِنه، کور مِره.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم مَگِر ای خوشکلیُ جذابیت چِقذَر ارزش دِره که بیشتر مردم حاضرَن سلامتیشایِ به خِطر بِندِزَن که بِجاش یَک خُردو خوشکلتر بِرَنُ باقیه بیشتر نِگاشا کُنَن!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها