جام جم : تأخیر پرواز را به خاطر بسپار
بعضی چیزها هست که از اول نبوده (چشم بسته غیب گفتیم!) و قصد و تعمدی هم برای بودن و بهوجود آوردن آنها در کار نبوده؛ همینطور الکی و ناخواسته خودشان بهوجود آمده، ولی بعدها بهدلیل بیتفاوتی بقیه و اعتراض نکردن نسبت آنها، به صورت یک امر طبیعی درآمدهاند؛ چندان که گویی از اول بوده و جزو لاینفک قضیه هم تشریف دارند.
شعر نامربوط:
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفته ما می شنود
انسان وقتی پرواز را اختراع کرد، تاخیر اولیه برادران رایت به دلیل ترسی بود که از پرواز داشتند. برای اولین بار می خواستند بپرند، خب ترس داشت.
جگر شیر می خواست و مغزی هشیار و هوشمند. فلذا باید حق بدهید که پروازشان با تأخیر صورت گرفته باشد. اما الان با این همه امکانات و با توجه به این که ترس بشر ریخته؛ دیگرهیچ عذر و بهانه ای پذیرفته نیست.
با این حال، بارها و بارها هر وقت که بلیت هواپیما گرفتید و گرفتیم که لذت زود رسیدن به مقصد را ببرید و ببریم؛ با تأخیری که هواپیما داشته و با معطلی ای که در فرودگاه نصیب مان شده، شیرینی لذت پرواز تا حدودی در کاممان کم شده است.
اگر عصبانی نشویم و نگوییم تلخ شده است و چون غالبا لبخند زده ایم و چیزی هم نگفته ایم، به مرور که چشم باز کردیم، دیدیم که تبدیل به یک پدیده خیلی طبیعی در پرواز شده که گاهی اگر نباشد و پرواز سر وقت انجام شود، ملت همه تعجب می کنند. و ای بسا اعتراض!
خبر تازه: «براساس گزارش منتشره از سوی سازمان هواپیمایی کشوری، میانگین تأخیر پروازهای شرکت های هوایی داخلی، طی خردادماه سال جاری، به 85 دقیقه افزایش یافته است.»ــ به نقل از جراید
عرض نکردیم؟... نه فقط موضوعی به نام تأخیر پرواز از بین نرفته، که دچار افزایش هم شده. ما خیال می کردیم که با انواع بهانه ـ و اخیرا به بهانه آزادسازی قیمت ها ـ فقط بهای بلیت هواپیما فزایش یافته؛ نگو که تأخیر پرواز هم زیاد شده و ما احتمالا از حالا با دو نوع پرواز مواجه خواهیم شد؛ یکی پرواز با تأخیر معمولی، دیگری پرواز با تأخیر بیشتر. و احتمالا با قیمت های متفاوت!
بسته پیشنهادی: از آنجا که همه ما بالاخره اگر نه همیشه، لااقل یک چند بار در طول عمر خود سوار هواپیما می شویم و پیاده می شویم(با عنایت به این که یک بارهم قبل از پرواز و هنگام خرید بلیت پیاده شده ایم!)؛ لازم است که هر چه سریع تر و علنی تر، مراتب ناراحتی خود را نسبت به افزایش تاخیر در پروازهواپیماها اعلام کنیم و در این راستا رهنمود هم بدهیم:
1 ـ تغییر ساعت بلیت: هر پروازی که قرار است با تأخیر انجام شود، از همان اول مثلا نیم یا یک ساعت روی ساعت بلیت کشیده شود. عین جلو کشیدن ساعت رسمی کشور. یعنی پرواز ساعت 9 صبح در حقیقت همان پرواز ساعت 8 صبح باشد. منتهی این طوری، همه تکلیف خودشان را می دانند و مسافرها خیلی سرگردان و علاف نمی گردند. مثل بعضی ها که همیشه یکی دو قاشق از غذایشان در بشقاب می ماند؛ خب اگر همان اول که غذا می کشند، آن یکی دو قاشق اضافه را از روی آن بردارند، این اتفاق نمی افتد. اگر دولت قبل بود، الان بنده را جذب می کرد!
2 ـ مواد ضدتأخیری: برای پرواز بموقع هواپیماها از ابزار و موادی استفاده کنند که باعث ایجاد تأخیر نشود. نوبودن کل هواپیما و قطعات یدکی آن، از جمله این مواد ضدتأخیری لازم است. خدا بگویم این آمریکای بی انصاف را چه کار کند که در یک موضوع انسانی و بشری مثل سفر هوایی نیز اغراض سیاسی خودش را وارد کرد و تحریم های بین المللی را شامل هواپیما و قطعات آن هم کرد. هر چه ما می گوییم که بنی آدم اعضای یک پیکرند؛ آنها ظاهرا ساز مخالف می زنند و سر یک دلاری به هم می پرند!
3 ـ آزادسازی بیشتر: قیمت بلیت هواپیما از اینی هم که هست، بیشتر آزادسازی شود. از امروز قیمت بلیت این گونه تعیین شود: الف ـ بدون تأخیر؛ ب ـ با تأخیر معمولی؛ ج ـ با تأخیر زیادی. در نتیجه، دهک های مختلف جامعه، بلیت های مختلف و متناسب با قدرت خرید خود خواهند داشت. دهک های پایین جامعه، عموما با تأخیر رابطه خوبی دارند.
4 ـ بازخواست شرکت ها: حالا که تأخیر پرواز یک امر معمولی و جاافتاده به حساب می آید که ملت هم به آن خوگرفته اند و جدایی از آن برای آنها سخت است؛ فلذا مسئولان هواپیمایی نسبت به تخلفات برخی شرکت های هواپیمایی که بدون توجه به روحیه مردم و مسافران، اقدام به انجام پروازهای بموقع و بدون تأخیر می نمایند، واکنش لازم را نشان دهند و آنها را مورد بازخواست قرار دهند. الکی که نیست!
سیاست روز : لطفا از اساتید مرحوم تاییدیه بگیرید
نماینده فارسان: توصیه من این است که در مورد مسائلی که مربوط به آب است و جنبه... دارد مبنای تصمیم گیری نگاه ملی و کار کارشناسی باشد.
نقطه چین بالا را پر کنید.
الف) آبکی
ب) کشکی
ج) آسیاب استکبارجهانی
د) علمی!
رییس سازمان فرهنگی شهرداری تهران: اگر مربی میخواهد تدریس حرفهای «تار» داشته باشد و فاقد مدرک آکادمیک است اما از گذشته تاییدیه مکتوبی از اساتیدی مانند شادروان جلیل شهناز، شادروان محمدرضا لطفی یا استادانی همانند جناب آقای حسین علیزاده و امثال این اساتید دارد مورد قبول مدیریت موسیقی سازمان خواهد بود.
با توجه به این اظهارنظر برای تدریس پیانو در فرهنگسراها تاییدیه کدام یک از هنرمندان زیر قابل قبول است؟
الف) یوهان سباستین باخ
ب) لودویگ فان بتهوون
ج) ولفگانگ آمادئوس موتسارت
د) پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
رییس زندان اوین: خبر آتش سوزی در زندان اوین کذب محض است.همانطور که در هر خانهای دو سیم برق به یکدیگر برخورد میکند و باعث اتصالی شده و سرانجام دودی بلند میشود در بند روحانیون زندان اوین هم همین اتفاق افتاده است.
ما از این اظهارنظر نتیجه می گیریم ...
الف) هر گردی گردو نیست اما هر کذب محضی، کذب محض است.
ب) وقتی سرانجام دودی بلند شود یعنی هیج جا آتش نگرفته است.
ج) اتصالی از مصادیق بارز تشویش اذهان عمومی و براندازی نرم است و باید به اشد مجازات محکوم شود.
د) هر سه مورد صحیح است
شرق: خاتمی غیرمجاز
دکتر شیرینیجات را برای من ممنوع کرده، چون قندم بالاست. قدم هم بلندبالاست برای همین صندلیجات را هم ممنوع کرده. یعنی نه میتوانم شیرینی بخورم، نه میتوانم شیرینکاری کنم. نه میتوانم از صندلی استفاده کنم. یعنی هم ممنوع است بروم بالاش و لامپ را بپیچم، هم ممنوع است بنشینم روش و جهان را مدیریت کنم.
حالا اینکه من هستم و میدانید من از هفت دولت آزاد هستم. اما محمد خاتمی چی؟ که از هفت دولت آزاد نیست و خودش رییس دولت هفتم و هشتم بوده. کم نیستها. هفت هشتتا میشود 56تا. 56 هم کم نیستها. خیلیها از چهارسال پیش وارد سیاست شدند الان بهعنوان پیشکسوت میآیند تلویزیون و میگویند ریش و قیچی خاتمی هم دست آنهاست و ریش خاتمی پیششان گرو است. منتها حواسشان نیست خاتمی این موها را توی آسیاب سفید نکرده و سالهاست این آردها را الک کرده و الکش را هم آویخته.
از طرفی دکتر قند را برای ما ممنوع کرده که خیلی شیرین هستیم، چرا خاتمی باید پاسوز ما شود؟ به نظر ما خاتمی را نیز چون خودش قندونبات است، شکلات است شکلات است و عبای شکلاتی هم دارد و گروهی میخواهند ممنوعش کنند. قرار شده بهجای خاتمی که شیرین است، قند مصنوعی و خاتمی مصنوعی و شیرینی مصنوعی جایگزین شود.
از طرفی خاتمی شیرین است و آدم میبیندش قند توی دلش آب میشود.
اما یکعده هستند که گوشتتلخ هستند. حالا یک عده هم هستند که شیرین میزنند که ربطی به بحث ما ندارد.
خاتمی ممنوعالبیان شده؟ حتما بهخاطر خود خاتمی این حرف را زدهاند. چون خاتمی شیرینبیان است و قندش بالاست و شیرینی نباید مصرف کند. از طرفی چون شیرینبیان دهان که باز کند نقلونبات میریزد این حیاط و آن حیاط و بادابادا مبارک بادا راه میافتد و داستان میشود.
قدس: مش غضنفر و شلوغی قبل از افطار
دیروز تو اداره، رئیسُم وَرخاست آمَد بالا کِلَّم واستادُ بِزِم گفتِگ یَرِگه چِقذَر فِس فِس مُکُنی تو کار کِردَن؛
هَمّه کارات مُنده که؛ امروز یَکچَنساعتی اِضاف واستا بَلکُم کارات رِ تِموم کنی. مویَم دیدُم الان که ماه مبارکِ یُ اگِرَم بُرُم خِنه ناهار نِدِرُمُ بایِست تا افطار بیکار باشُم، بِرِیهَمی گفتُم تا یَکساعت به افطار اداره وایمِستُمُ بعدَم چون با ماشین از اداره تا خِنَما یَکساعت بیشتر راه نیست، موقه اَذون خودُمُ رِ مِرِسونُم به خِنه. خلصه یَکساعت به اَذون مُنده بود از اداره آمدُم بیرونُ سِوار پیکان لَخّه رفتُمُ هَم اِنداختُم راسته خیابون دیدُم هموجور ماشینا لوکّه یَنُ بوق بوق دِگَرد دِرَن.
ایقذَر تو میلانایُ خیابونا تارافیک بود که مُگُفتی واز تیم فوتفال ایران بازی دِشته یُ ایدِفه آرجانتین رِ بُرده که ایقذَر ملت رِختن بیرونُ خیابونا رِ بَند آوُردَن. خُلِصَش تا ای شولوغیا تِموم رَفتُ رِسیدُم خِنَما دیدُم یَکساعتَم از اَذون رَد رِفته.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم بِرِیچی ما مردم تو ماهِ مبارک که مِره ایقذَر دِقه نَوَدی مِرِم که مِنشینِم مِنشینِم هَم دَم افطار که مِره تازَش یادِما مُیُفته که یا افطار جایی دعوتِمُ بایِست حَتمنی دَم اَذون خودِمای بِرِسونِم اونجه یُ یا ناسَن ایقذَر گُشنه یُ تِشنه رَفتِم که بایِست هَم دَم اَذون خِنَما بِشِم که تا اذون رِ گفتَن جینگی آبُ غذا بُخورِم؟!
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد