
فرانتس کافکا در گفتوگو با گوستاو یانوش
***
اینکه بگوییم چیزی بینالمللی و جهانی (International) است، در بیشتر موارد درست نظیر همان استفاده نادرست از واژه انترناسیونالیسم یا جهانوطنی است. یعنی ادعای اینکه امر بخصوصی زاده فرهنگ بخصوصی نیست و جزو امور فطری و همگانی بشر محسوب میشود، ادعای بزرگی است که بسادگی نمیتوان دل به اثبات آن بست. از همین قرار است ملیگرایی یا ناسیونالیسم که تجارب تلخی همچون جنگهای جهانی و بویژه نازیسم را در گذشته و صهیونیسم و گروهک تروریستی داعش را در این زمانه از خود به یادگار گذاشته است.
به طور کلی ترجمه ایسمها به پرستش ترجمه همخوانتری با فحوای کلام اصلی است، یعنی چهبسا باید در ترجمه واژگان ناسیونالیسم، اومانیسم، راسیونالیسم و نظایر آن گفت: وطنپرستی، انسانپرستی، عقلپرستی و... زیرا در دنیای جدید یعنی در همین عصر شر و در زمانهای که در آن به قول کافکا ریشههای بشریت را از خاک درآوردهاند، سخن از گرایش و مرام و مسلک بیشتر به شوخی شبیه است تا سخن جدی و عالمانهای که بخواهد کاشف از حقیقت باشد، اگر همچون کافکا نخ اتصال انسان به انسان و در نتیجه رشته ناگسستنی حیات بشریت را ایمان بدانیم، آن وقت هر «ایسم»ی که بخواهد در عرض آن قرار بگیرد و بیاعتنا به اقتضائات ناگزیر آن باشد نوعی شرک و دیگرپرستی محسوب خواهد شد که مساوی با حرکت بشر به قهقراست.
یکی از اموری که در این زمانه ارتباط مستقیم با ملیگرایی دارد، فوتبال است. بازیهای جهانی فوتبال تبدیل به مصاف مواجهه ملتها با یکدیگر و تیمهای ملی تبدیل به نماد ملیت کشورها شده است و درست در زمانهای که به نظر میرسد همه چیز در مسیر حرکت به سوی دهکده جهانی و یکسانسازی فرهنگی پیش میرود و به لطف وجود اینترنت همه چیز در ظاهر بینالمللی شده، میبینیم که فوتبال یکتنه همه معادلات را به هم میریزد و رگ غیرت قومی و تعصب نژادی ملیتهای گوناگون را آشکار میکند. پیشتر در نوشتاری با عنوان «فوتبال علیه یکسانسازی» که سی و یکم خرداد 93 در همین صفحه به چاپ رسید ارتباط فوتبال با سیاست یا همین ویژگی تقابل فوتبال با یکسانسازی فرهنگی را از منظر فواید و مزایا و با نگاه به نیمه پر لیوان به بحث نشستیم. اینبار میخواهیم نیمه خالی لیوان را ببینیم و آسیبها و معایب را برشماریم. اینبار میخواهیم فوتبال را به مثابه موید یا دستکم مشوق تفکر منحط «ناسیونالیسم» فرض کنیم. تفکری که ملیت را به انسانیت ترجیح میدهد و همه مفاهیم اخلاقی و انسانی را با گذراندن از فیلتر ملیگرایی و وطنپرستی بازتعریف میکند.
ملیگرایی فینفسه یا به خودی خود مذموم نیست چنانکه گفتهاند «حب الوطن منالایمان» (املالآمل، شیخ حر عاملی، ج1، ص11). حال جدا از تشکیکی که در باب وثاقت این حدیث وجود دارد، دو نکته در این خصوص حائز اهمیت است. یکی اینکه «حبالوطن» یا وطندوستی به هیچ رو متناظر با «ناسیونالیسم» یا وطنپرستی نیست و دیگر اینکه میتوان دست به تأویل زد و بهعنوان نمونه وطن را چنانکه شیخ بهایی تفسیر نکرده، جایی دانست که نامی برای آن متصور نیست: «این وطن مصر و عراق و شام نیست / این وطن جایی است کان را نام نیست» یا چنانکه مولوی در دفتر چهارم مثنوی اصل را شناخت حقیقی وطن دانست و گفت: «همچنین حبالوطن باشد درست / تو وطن بشناس ای خواجه نخست». به هر روی حتی با عدم توسل به تفسیر هم میتوان ملیگرایی را در مراتبی مقبول و پذیرفتنی دانست؛ مراتبی همچون تمامیت ارضی و استقلال جغرافیایی و وحدت و یکپارچگی فرهنگی، اما مشکل از آنجا شروع میشود که پای مفاهیمی همچون ارض موعود، تسلط جغرافیایی و برتری خونی و نژادی باز میشود و ناسیونالیسم به آرمان فرقههای منحوسی همچون صهیونیسم تبدیل میشود. اینجا دیگر سخن از دوست داشتن نیست. پای پرستش در میان است و از همین روست که اخلاقیات یکسره بازتعریف میشوند و در راه رسیدن به ارض موعود و تسلط جغرافیایی و پاسداشت خون و نژاد، میشود حتی به نسلکشیهای وحشیانه دست زد و به حریم مرگ و زندگی دیگران دست یازید.
ازجمله مصادیق انحطاط اخلاقی ناشی از ملیگرایی وطنپرستانه، تبدیل یک مسابقه فوتبال به مصاف فرهنگی ملتهاست چنانکه گل زدن به یک تیم، پیروزی بر فرهنگ آن کشور تلقی شود و باختن به یک تیم ملی فوتبال مستلزم جبران مافات به هر قیمت ممکن باشد. اینجاست که هرگونه فحاشی و توهین و افترا به تیم ملی یک کشور یا بازیکنان آن مشروع فرض میشود و اصول اخلاقی در کل به فراموشی سپرده میشود. در بهترین حالت این خواهد بود که گفته شود هدف مقدس است و در راستای نیل به آن، وسایل همه مشروعاند؛ یعنی انحطاط اخلاقی از راه نسبیانگاری و قول به اینکه ارزش یک عمل را نتیجهای که بر آن مترتب میشود مشخص میکند. و این باور نادرست «هدف وسیله را توجیه میکند» بهترین دستاویز ممکن برای توجیه وطنپرستی جاهلانه و دیگرستیزی ظالمانه است.
همچنانکه فوتبال تنها یک بازی است و تیم ملی یک کشور هیچگاه نمیتواند بازنمای فرهنگ و آیین و سطح شعور و شخصیت یک ملت باشد، اصول تشکیلدهنده تفکر ناسیونالیستی نیز اینچنین هستند. یعنی بهعنوان نمونه برتری خونی و نژادی، آن هم در زمانهای که به مدد علم و دانش، خرافههای موهوم یکسر باطل انگاشته شدهاند، درواقع تنها یک بازی بچگانه و دست بالا اگر بگیریم صرفا یک فریب شعبدهبازانه است نه بیشتر.
اما جذابیت را نباید دستکم گرفت، بسیاری از شوخیهای اعتقادی و حماقتهای فکری جاهلانه تنها به مدد بهرهمندی از ویژگی مهم جذاب بودن قادرند راست انگاشته و حقیقت پنداشته شوند. بخصوص در دنیای رسانهای امروز که همه چیز حول محور زیباییشناسی و جذابیت میگردد. اگر یک ستاره ـ بازیگر سینما یا بازیکن فوتبال ـ در یک تبلیغ بازرگانی ظاهر شود، محصول آن شرکت مرغوب تلقی میشود. اگر یک مجری مشهور و محبوب خبری را از تلویزیون مطرح کند این خبر برای مخاطب باورپذیرتر از خبری است که در یک روزنامه کثیرالانتشار با ذکر منبع و مأخذ و مستندات دقیق بیان میشود. اگر بازیگری با چهره زیبا نقش کاراکتری را بازی کند این چهره و این زیبایی بر آن نقش و کاراکتر تاثیر میگذارد و میتواند بسیاری از ویژگیهای منفی آن شخصیت سینمایی را موجه و پذیرفتنی جلوه دهد. از همین قرار است الگو گرفتن جوانان از آرایش مو و نوع پوشش و ادبیات گفتاری و عادات رفتاری ستارههای ورزش جذاب و پرطرفداری همچون فوتبال.
وقتی این ظواهر ساده، مستعد تأثیرپذیری گسترده و عام است دیگر تکلیف امور باطنی سخت و پیچیدهای همچون نیک و بداخلاقی و راست و دروغ فرهنگی مشخص است. باز تعریف شدن اخلاقیات و گرایش به ناسیونالیسم وطنپرستانه به خاطر فوتبال و حواشی جذاب و هیجانانگیزش تنها یک معلول کوچک از خیل معلولهای فراوانی است که از مبانی این زندگی مدرن کنونی ناشی میشود و خودآگاهی نسبت به آنها نیز سخت و گاه طاقتفرساست. چراکه حرکت برخلاف جریان حاکم است و مخالفخوانی بهای سنگین دارد. حال آنکه حقیقت اغلب در اندیشههای خلافآمد عادت نهفته است، چنانکه حافظ میگوید: «از خلافآمد عادت بطلب کام که من/ کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم.»
جام جهانی فوتبال، نه شورای امنیت سازمان ملل متحد است، نه جنگ جهانی ملتها. نه نمایانگر اصل اخلاقی عام و جهانشمولی است که بخواهد از بابت آن ستوده شود و به بهای یکسانسازی فرهنگی برای ملتها صلح و آشتی به ارمغان بیاورد، نه مصاف تقابل ملل و تنازع سرزمینهای جغرافیایی است که به بهانه آن بشود بر طبق ناسیونالیسم کوبید و با پیروزی یا شکست تیم ملی احساس برتری یا حقارت نژادی پیدا کرد و فخر فروخت یا انتقام گرفت. فوتبال فقط یک بازی است. بازی جهانی جذابی که میتواند به لطف جذابیتش دوست و دشمن را کنار هم بنشاند و تنها برای لحظاتی گذرا واقعیات سیاسی و اجتماعی را به فراموشی بسپارد.
آزاد جعفری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی«جامجم» با احمد ابوالقاسمی یکی از موفقترین قاریان قرآن و میزبان برنامه «محفل»
در گفتوگو با دکتر علیرضا کیخا معاون امور استانهای رسانه ملی مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین: