مجموعه‌های کمدی تلویزیونی که در سال‌های پایانی دهه 70 به اوج خود رسیده بود، پس از دوره‌ای رکود در سال‌های اخیر بار دیگر رونق گرفته که دزد و پلیس ساخته سعید آقاخانی از شاخص‌ترین آنها به حساب می‌آید.
کد خبر: ۶۸۹۵۳۲
«دزد و پلیس»؛ یک کمدی درخشان تلویزیونی

این مجموعه که براساس فرمول کمدی‌های روتین شبانه ساخته شده است، از قصه‌ای جذاب و سرگرم‌کننده بهره گرفته و در عین حال به سمت فانتزی گرایش بیشتری نشان داده است تا واقعیت. درست برخلاف کمدی‌های نود قسمتی معمول یک دهه پیش که برخی از آنها با یک خط داستانی کمرنگ، اغلب کار را با شوخی‌های قابل پیش‌بینی و گاه سطحی جلو می‌بردند.
فیلمنامه دزد و پلیس نوشته مهراب قاسمخانی که ردپای پیمان قاسمخانی هم در بازنویسی آن کاملا به چشم می‌‌خورد، یک کمدی آبزورد ایرانی است که در آن شخصیت‌های اصلی (ناصر و داوود) در عین بهره‌گیری از کلیشه‌ها، هویتی کاملا بومی دارند و این مساله در جنس شوخی‌های میان آنها نیز رعایت شده است. نقطه قوت فیلمنامه دزد و پلیس در قیاس با بسیاری از نمونه‌های مشابه‌، در شخصیت‌پردازی آن نهفته است؛ علاوه بر این شخصیت‌های محدود مرکزی آن عالی از کار درآمده‌اند. قاسمخانی با الگوبرداری از نمونه‌های خوب غیرایرانی، شخصیت‌هایی را خلق کرده که مخاطب در برخورد با آنها احساس غریبگی نکرده و به مرور دوستشان می‌دارد. ناصر آدم خشنی است که در گذشته زورگیری می‌کرده اما پس از ضربه خوردن به سرش تبدیل به آدم دیگری شده و تنها برای رهایی از مخمصه صاحب شیشه‌ها تن به همکاری با داوود می‌دهد. ایده قدیمی و کهنه فراموشی شخص براثر ضربه در رابطه با ناصر کاملا جواب داده و شاهد استفاده هوشمندانه‌ای از این کلیشه هستیم.
در واقع تضاد مورد نیاز کمدی به این بهانه در بافت داستان جای گرفته و برخوردهای کمیک جذابی را میان داوود و ناصر شکل داده است. اما بدون شک ستاره دزدوپلیس شخصیت داوود است که در بسیاری از لحظات بار کمدی کار را به دوش کشیده و موقعیت‌های جفنگی را شکل داده است.
سادگی و بلاهت موجود در این شخصیت که همیشه از سوی خواهرش مورد تمسخر قرار گرفته،فوق العاده از کار درآمده و شوخی‌های درخشانی را به‌وجود آورده است. سعید آقاخانی که به‌عنوان بازیگر هم چهره شناخته شده‌ای برای مخاطبان تلویزیونی است، پس از تجربه نسبتا موفق زن‌بابا در نوروز چند سال پیش این بار با دزد و پلیس پیشرفت چشمگیری را نشان داده است. مهم‌ترین نقطه قوت او در کارگردانی این کار، شناخت ریتم است که بخش بزرگی از موفقیت‌های آن را رقم زده است؛ ریتمی نسبتا پرشتاب که لحن شوخ و شنگ فیلمنامه را برجسته‌تر کرده و مخاطب را به تماشای ادامه آن ترغیب کرده است. فاش شدن پلیس مخفی بودن ناصر، رودست فوق‌العاده‌ای از سوی قاسمخانی برای مخاطب است که با وجود از ریتم انداختن نسبی داستان، خوب و باورپذیر از کار درآمده و از چارچوب کلی فیلمنامه بیرون نمی‌زند. بخصوص شوخی‌های تدارک دیده شده برای ناصر در مواجهه با خانواده واقعی‌اش که رگه‌هایی از کمدی ناب را با خود دارد. وی در عین حال بازیگران خوبی را برای کار دعوت کرده و با وجود کلیشه‌ای بودن بسیاری از نقش‌‌ها، بازی‌های متفاوتی را از آنان اخذ کرده است. برای نمونه می‌توان به هومن برق نورد در نقش داوود اشاره کرد که برای خلق این شخصیت از تیپ‌سازی بهره گرفته و در این راه لحن خاصی را نیز برای بیان دیالوگ‌ها برگزیده که ساده لوحی داوود را دوچندان کرده است. بهنام تشکر هم پس از ایفای نقش مجموعه موفق ساختمان پزشکان، نقش ناصری را ایفا کرده که طنزی کمرنگ در آن جریان داشته و کمتر از داوود، بار کمدی دارد. تشکر در قسمت‌های پخش شده همچنان در حال و هوای دکتر نیمای ساختمان پزشکان بوده و کمتر نوآوری به خرج داده است.
دزد و پلیس نمونه یک کمدی موفق تلویزیونی است که با بهره‌گیری از یک فیلمنامه استاندارد، مخاطبان بسیاری را مجذوب خویش کرده و برای درک و شعورشان احترام ویژه‌ای قایل شده است. (محمد جلیلوند/ قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها