آن هم در این هوای بینظیر تهران که راه رفتن به آرامستان را هموارتر و نزدیکتر میکند. منظورمان مسیر مستقیم مترو است که خط یک آن مستقیم از تجریش بهعنوان شمالیترین نقطه شهر، یکراست میرود بهشت زهرا بهعنوان جنوبیترین نقطه پایتخت. امکانات را دارید؟...
ـ بهجای این حرفها، بنشین دو کلمه راجع به این معضل ساپورت لاکرداری بنویس. حالا داعش لعنتی به درک!... (این توصیه مشفقانه را نفهمیدیم چه کسی مطرح کرد و رفت. تا آمدیم برای لمس بیشتر و محسوستر قضیه، توضیحات بیشتر و مصوّری از او درخواست کنیم، فلنگ را بسته بود.)
از قرار معلوم، ما فقط مشکل مسکن نداریم، بلکه مدتی است با مشکل مدفن هم مواجه شدیم. ظاهرا آرامستان تهران، گنجایشش رو به اتمام است و باید به فکر مکانهای دیگری برای اموات تازه درگذشته باشیم. کمکم، مردهها هم مشکل مکان دارند!
مدفن مهر: «تا وقتی پارکها و بوستانهای شهری است، هیچوقت اموات روی زمین نمیمانند. این جدیدترین ایدهای است که برای دفن اموات تهرانی پس از تکمیل ظرفیت تنها آرامستان پایتخت، در جلسه اخیر شورای شهر مطرح شده است.» (به نقل از جراید زنده)
پرسش فلسفی: آیا الان باید بخندیم یا گریه کنیم؟.... مسأله این است.
طرحی برای یک کاریکاتور: جمعی از مردم برای انجام تفریحات سالم و هواخوری به پارک و بوستان آمدهاند و روی نیمکتها در حال استراحت و تمدد اعصاب هستند. در همان حال، عدهای مردم عزادار نیز، تابوت مردهای را بر دوش دارند و «بلندبگو لااله الا الله» گویان، به سمت گوشهای دیگر از پارک میروند تا مرده خود را به سلامت دفن کنند. همزمان یک عده دنبال جای پارک برای خودروی خود میگردند و یک عده دنبال پارک برای دفن مردهشان. هرکس کار خودش را میکند. مامور پارک هم با مرده شور عکس یادگاری میاندازد.
بسته پیشنهادی: از آنجا که قضیه از اهمیت خاصی برخوردار است و اشخاص مهمی پشت این ایده بینظیر حضور دارند؛ لهذا بر ما نیز وظیفه است که اگر پیشنهادهای ناب دیگری داریم، الساعه تقدیم کنیم:
1ـ دفن پشتبام: هر خانواده تهرانی، امواتش را اگر اشکالی ندارد، در پشتبام خانهشان دفن کنند. اینطوری، از بار ترافیک شهر نیز به شکل محسوس و بخصوص در شبهای جمعه و در راهها و بزرگراههای منتهی به بهشت زهرا، کاسته میشود. هرکس شب جمعهای با آسانسور خودش را میرساند به پشت بام و فاتحه امواتش را میخواند.
2ـ تخلیه واحدهای مدفونی: زندهها که حالیشان است، اگر مستاجر باشند، هر چند وقت یکبار باید واحد مسکونی خود را تخلیه کنند. خب پس در مورد مردهها که حالیشان نیست، چرا نباید این طرح انجام شود؟ البته مردههای قدیمی که از تاریخ دفنشان مثلا بیش از 50 سال بگذرد، چه اشکال دارد که برای بازماندگان آنها حکم تخلیه برود؟ بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر/کز طرحهای شورا، دود از کفن برآید!
3ـ تدفین مشروط: اگر شهرداری و شورای شهر نتوانستند مشکل تهیه مکان جدیدی برای دفن اموات در آینده پیدا کنند؛ از حالا هر کس که فوت کرد، محل و مکان دفنش را خودش از قبل مشخص کند. فقط هزینه دفنش را شهرداری بگیرد؛ برای نظارت کیفی بر مراسم تدفین و خاکسپاری استاندارد.شهر هرت و هرات که نیست. آرامستان است.
4ـ قبرستان غیرانتفاعی: بخش خصوصی وارد گود شود. در این حالت چون رقابت پیش میآید، قبرستانهای مختلف و متعددی ممکن است ساخته شود که از امکانات و تسهیلات خوبی هم برای اهل قبور برخوردار باشد. هرکس توانست از پس پرداخت شهریه این قبرستانهای غیرانتفاعی یا قبرستانهای نمونه مردمی برآمد، در این اماکن مدفون شود وگرنه خود داند. میخواست نمیرد.
رضا رفیع
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد