قیام ضد استعماری «بوکسور‌ها» در چنین روزی از سال ۱۸۹۹ میلادی در چین آغاز شد. در اواخر قرن 19 میلادی، زندگی سنتی و بی‏آلایش مردم چین زیر نفوذ غرب‏گرایی رو به اضمحلال بود. در سال ۱۸۹۴م، چین، شبه‌جزیره کره را در برابر جنگ با ژاپن از دست داده بود و کشورهای قدرتمند آن روز اروپا همچون انگلیس، آلمان و روسیه قسمت‏هایی از سرزمین چین را اشغال کرده بودند.
کد خبر: ۶۸۶۱۵۷
قیام بوکسورها

در گرماگرم چنین دوران ضعف و حقارتی بود که تعدادی از نظامیان چینی، یک جنبش ناسیونالیستی ضدغربی به‌نام بوکسور‌ها یا جامعه مشت‏های موزون و هماهنگ علیه خارجیان پدید آوردند که خواه‌ناخواه افراد بسیار تندرو و متعصبی هم داخل آن بودند.

بوکسور‌ها، سفارت‏خانه‏های دولت‏های غربی در پکن را تصرف کردند و به مبارزه شدید با مبلغین اروپایی در چین پرداختند که در این میان تعدادی از مبلغین مسیحی و جمعی از چینی‏‌ها که به مسیحیت گرویده بودند، کشته شدند. در ۳۰ دسامبر ۱۸۹۹م یک مبلغ انگلیسی توسط این گروه که خود را مشت‏های متحد عدالت نیز می‌‏نامیدند، کشته شد.

در اولین روز سال ۱۹۰۰م، اعلامیه‏ای از سوی دربار سلطنتی چین منتشر گردید که در آن ضمن انتقاد از این عمل، آن را تنها یکی از حملات گروه‏های مخفی علیه بیگانگان به‌شمار آورد. این در حالی بود که ملکه چین، تمام تلاش خود را در شکل دادن یک ارتش تازه و حمایت از گروه‏های محلی مبارز قرار داده بود. درواقع، شکل‏گیری بوکسور‌ها یک عکس‏العمل طبیعی وطن‏پرستان در برابر تجاوز‌ها و توهین بی‏شمار خارجی‏‌ها نسبت به چین و مردم آن، به‌حساب می‌‏آمد.

این حوادث که می‌‏توانست به قطع کامل نفوذ بیگانگان از خاک چین منتهی گردد به مذاق هیچ‌یک از کشورهای استعماری آن روز سازگار نبود. بنابراین آنان ارتشی از شش کشور ژاپن، انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان و آمریکا به بهانه حفظ جان اتباع خویش تشکیل داده و به سرکوب قیام پرداختند.

این سرکوب آنچنان وحشیانه بود که ارتش‏های خارجی در پشت سر خود انبوهی از کشتگان و دهکده‏های سوخته را باقی ‌‏گذاشتند. همچنین رفتار قساوت‏آمیز بیگانگان آنچنان سختگیرانه بود که بسیاری از مردم چین دست به خودکشی می‌‏زدند. عملکرد تجاوزگران به‌گونه‏ای ضدبشری و مغایر با اصول انسانی بود که یک خبرنگار انگلیسی با اشاره به جنایاتی که آن را نمی‌‏توانست بنویسد، اضافه کرد که تمدن غربی، روکشی برای توحش است.

پس از سرکوب جنبش بوکسور‌ها، دولت وقت چین مجبور به پرداخت غرامت سنگینی به استعمارگران شد. این رویداد و وقایع بعدی باعث ظهور سون ‏یات‌سن رهبر انقلاب چین، سقوط خاندان امپراتوری منچو و استقرار نظام جمهوری در سال ۱۹۱۲م شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها