از ترانهسرایی تا موسیقی راه درازی نیست. این دو همذات هم هستند، کافی است توانایی اجرا هم داشته باشی تا گزینهای مناسب برای اجرای یک برنامه موسیقایی باشی. سیدعباس سجادی که هم سبقه شاعری و ترانهسرایی دارد و هم با اهالی موسیقی و آواز حشر و نشر زیادی داشته برنامه «دستان» را در مقابل دیدگان مخاطبان و علاقهمندان هنر موسیقی گذاشته و توانسته نظر مخاطبان عام و خاص را جلب کند. برنامهای متفاوت نسبت به نمونههای محدود آن در تلویزیون که موفق شد در جشنواره اخیر جامجم نیز جایزه بهترین مجری برنامههای فرهنگی، هنری را برای سجادی به ارمغان بیاورد. با سجادی که اینک مدیرعامل فرهنگسرای نیاوران هم هست درباره دستان و موسیقی در رسانه ملی به گفتوگو نشستیم.
درباره نسبت موسیقی و رسانه ملی میتوان به دو کارکرد اشاره کرد؛ یکی نمایش و پخش خود موسیقی در قالب نماآهنگ و کلیپ یا حضور خواننده در استودیو و برنامههای مناسبتی و دوم برنامه تخصصی و ترکیبی با محوریت موسیقی که البته تعداد آنها بسیار کم است. برنامه دستان از نمونههای موفق در این حوزه است که نگاهی پژوهشگرانه و اطلاعرسانی در زمینه موسیقی دارد. یکی از چالشهای موسیقی در گام اول محدودیتهایی است که در نمایش ساز و ابزارآلات موسیقی داریم، اما در بخش تحلیلی چه مشکلاتی وجود دارد که برنامههایی از جنس دستان کمتر ساخته میشود؟
در مورد حرام یا حلال بودن نمایش ساز و ابزار آلات موسیقی من نمیتوانم صحبت کنم. این یک بحث فقهی است که در تخصص من نیست. از منظر من و کسانی که کارشناس و اهل موسیقی هستند و در این زمینه مطالعه و فعالیت دارند بحث موسیقی مناسب و غیرمناسب یا موسیقی سالم و ناسالم مطرح است. هدف ما در دستان هم شناخت و معرفی موسیقی سالم بوده و اینکه درک موسیقایی مخاطب را ارتقا دهیم. واقعیت این است که رسانه ملی هم در رادیو و هم در تلویزیون بدون موسیقی عقیم و غیرقابل تصور است.
در واقع موسیقی فارغ از ماهیت ذاتیاش واجد کارکرد رسانهای است که هیچیک از هنرهای دیگر چنین امتیازی ندارند. به عبارت دیگر میتوان مدعی شد که رسانهایترین هنر،موسیقی است. آیا با این نظر موافق هستید؟
همینطور است. من معتقدم موسیقی خودش یک برنامه است نه میان برنامهای که برای پر کردن خلأ و فاصله برنامهها مورد استفاده قرار گیرد. خیلی از مخاطبان رادیو مهمترین انگیزهشان از استفاده از این رسانه برای گوش دادن به موسیقی است. به نظر من مخاطب خودش نوع موسیقی مورد علاقهاش را انتخاب میکند و رسانه به شکل مطلق نمیتواند ذائقه و سلیقه موسیقایی مخاطب را تعیین کند.
تجربه من در دو ساحت رسانه و موسیقی نشان میدهد که ما نمیتوانیم برای مخاطب تصمیم بگیریم. هرچقدر شما بخواهید برای مخاطب تعیین تکلیف کنید مخاطب از رسانه فاصله میگیرد. ما برای اینکه نظر مخاطب را جلب کنیم باید تلاش کنیم به سلیقه او نزدیک شویم و آن را بشناسیم.
در این صورت آیا رسانه در ارائه موسیقی سالم تابع سلیقه مخاطب نمیشود؟
در اینجا ما داریم درباره موسیقی و رسانه صحبت میکنیم؛ بنابراین آنچه نسبت این دو را مستحکم و اثربخش میکند رضایت مخاطب است. این به این معنا نیست که رسانه ملی تابع مطلق سلیقه مخاطب است بلکه به خواستهها و نیازهای مخاطب احترام میگذارد و تلاش میکند آنها را بازشناسی کند.
مثلا شما میبینید در رادیو و بعضا تلویزیون شاهد برنامههایی هستیم که به پخش ترانههای درخواستی میپردازند و اتفاقا از پرمخاطبترین برنامههای رسانهای هستند. تاکید من بر این موضوع به این دلیل است که اساسا ساخت هرگونه برنامه رسانهای بدون نیازسنجی مخاطبان موفق نمیشود.
مخاطب برنامه خود شما تا چه اندازه با دستان ارتباط داشته و آیا شما خواستهها و نیازهای آنها را در حوزه موسیقی مورد سنجش و شناسایی قرار میدهید؟
ما از طریق ابزارهای ارتباطی که با مخاطبان خود داریم با آنها در تعامل بوده و به نیازسنجی مخاطب میپردازیم. من همیشه پیامکهایی را که مخاطبان به برنامه ارسال میکنند میخوانم و از این طریق تلاش میکنم نیازها و خواستههای آنها را شناسایی و طبقهبندی کرده و در تولید محتوای برنامه لحاظ کنم. مهمتر از این از طریق مواجهه با مردم با دیدگاههای آنها آشنا میشوم و خوشبختانه واکنشها و پیامهای مردمی نشان میدهد این برنامه جای خود را در میان طیفهای مختلف مخاطبان باز کرده و حتی بزرگان موسیقی نیز از تماشای آن ابراز رضایت میکنند. البته این برنامه سعه صدر مسئولان رسانه ملی را هم نشان میدهد که این امکان را فراهم کردند تا در فضای باز و فرهنگی به موضوع موسیقی بپردازیم. دستان نشان داد که با نگاهی فرهنگی به موضوع موسیقی میتوان هم به غنی شدن موسیقی کمک کرد و هم برنامه پرمخاطب ساخت.
در واقع خط قرمزها در این برنامه کمرنگتر شده و همین مساله به جذابیت بیشتر آن کمک میکند و مهمتر از همه اینکه اعتماد مخاطب را به برنامه بیشتر کرده است، چگونه به این ساختار و رویکرد رسیدید؟
به نظر من صداوسیما در تولید برنامه دستان جسارتی به خرج داد که قابل تقدیر است و ما در ساخت برنامههای فرهنگی به این شجاعت بشدت نیاز داریم. بویژه که امسال به نام فرهنگ گره خورده باید نگاه جدیتری به این مقوله داشته باشیم. مثلا این جسارت رسانهای را در مناظرههای تلویزیونی و تاثیرات مثبت آن میبینیم. ما امروز در جهانی به سر میبریم که امکان دسترسی مردم به رسانههای مختلف تسهیل شده و اگر مثلا ما در حوزه موسیقی برنامه خوب و جذاب نداشته باشیم مردم جذب موسیقی ملل دیگر شده و از برکات موسیقی وطنی محروم میشوند.
اتفاقا موسیقی از آن نوع موضوعاتی است که میتواند در جذب و رضایت مخاطب بیش از سوژههای دیگر مورد استفاده قرار بگیرد و به عبارتی موسیقی ظرفیت رسانهای بالایی دارد.
پیامکهایی که مردم به برنامه دستان ارسال میکنند همین موضوع را اثبات میکند. من فکر میکنم مشکلی با نفس موسیقی یا حتی سازها وجود ندارد به عنوان مثال امام(ره) از دستاندرکاران موسیقی و ترانه شهید مطهری تقدیر کردند.
خب در تولید این قطعات از همین سازهای متعارف استفاده شده بنابراین بحث بر سر مخالفت با موسیقی نیست. مساله تشخیص و ترویج موسیقی خوب و بد و موسیقی سالم و ناسالم است. بر این اساس باید برای معرفی موسیقی خوب و سالم از ظرفیتهای رسانهای آن نهایت استفاده را کرد که این هم به نفع موسیقی است و هم رسانه. هم موسیقی بالنده میشود و رشد میکند و هم رسانه از ظرفیت آن برای تولید برنامههای جذاب و پرمخاطب استفاده میکند.
ضمن اینکه ما در حوزه موسیقی و به طور کلی به حمایت نهادهای دولتی و فرهنگی نیاز داریم و خیلی نمیشود به سرمایهگذاری خصوصی در این حوزه امیدوار بود. واقعیت این است که صنعت موسیقی ما صنعتی نیمه ورشکسته است و رسانه ملی باید از آن حمایت و پشتیبانی کند.
این مساله اساسا در مورد کالاهای فرهنگی صدق میکند. مثلا درباره کتاب هم به این حمایت رسانهای نیاز داریم.
دقیقا. کتاب، موسیقی، فیلم و هر کالای فرهنگی نیازمند حمایت رسانهای است مثل اینکه تلویزیون به معرفی و تبلیغ رایگان کتاب بپردازد و در این زمینه به چرخش مالی و مکانیسمهای اقتصادی، نگاه سودآورانه نداشته باشیم و آن را از تبلیغ پفک و مواد غذایی تفکیک کنیم. مثلا در حوزه ورزش حجم زیادی از برنامه درباره فوتبال تولید میشود که به شکل رایگان درباره باشگاههایی مثل پرسپولیس و استقلال تبلیغ میکند، چرا نباید چنین رویکردی به حوزه فرهنگ و کالاهای آن وجود داشته باشد؟
شاید یکی از دلایلش این باشد که صداوسیما مثلا در حوزه فرهنگ نمیخواهد ستارهسازی کند؟
ما اصلا دربرنامه دستان به دنبال ستارهها نیستیم. برنامه ما موضوع محور است نه شخصمحور.
ولی ستارههای موسیقی هم در برنامه حضور پیدا میکنند.
بله، چون گریزی از حضور آنها نیست. این افراد آفرینندگان موسیقی ما هستند و وقتی به برنامه دستان میآیند درباره هنرشان صحبت میکنند نه درباره خودشان. حضور ستارهها در دستان به معنای ستارهمحور بودن آن نیست. آنچه در برنامه ما برجسته میشود خود موسیقی است و ستارهها هم برای برجستهتر شدن این مقوله به برنامه دعوت میشوند نه تبلیغ خودشان و نه اینکه ما بخواهیم با حضور یک چهره سرشناس برای تبلیغ برنامه استفاده کنیم.
یکی از بخشهای جذاب برنامه بخصوص برای علاقهمندان جدی موسیقی دعوت از اهالی موسیقی چه در مقام خواننده و چه نوازنده و آهنگساز است ولی بهنظر میرسد جای بحثهای چالشی یا مناظره درباره مسائل موسیقی در دستان خالی است. نظر شما در این باره چیست؟
شکلگیری یک برنامه خوب در حوزه موسیقی سابقه چندانی در رسانه ما ندارد. شما چند برنامه موسیقایی را سراغ دارید که مثل دستان، به شکل تخصصی به این موضوع بپردازد. دستان برنامه جوانی است که ابتدا نیازمند اعتمادسازی هم برای مخاطبان و هم مدیران است؛ بنابراین به نظر من باید آهسته و پیوسته حرکت کرد. ما در سری جدید دستان تلاش کردیم بخش چالشی آن را بیشتر کنیم، اما باید به گونهای حرکت کنیم که بازدارنده و بازخورنده نباشد. ما باید جایگاه شایسته موسیقی را در رسانه ملی تثبت کنیم و بعد به نقادی آن بپردازیم.
واقعیت این است که موسیقی عمومیترین هنر تخصصی است و تقریبا همه اقشار و افراد با آن ارتباط برقرار کرده و به عنوان بخشی از تجربه روزانه آنهاست، اما وقتی قرار است برنامهای در تلویزیون درباره موسیقی ساخته شود نگاه تخصصی به آن شده و انتخاب شبکههایی مثل چهار و آموزش برای پخش این برنامه نشان میدهد نگاه رسانه ملی به این موضوع نخبهگرایانه است. به نظر شما نباید برنامههای موسیقی را برای طیف بیشتر و عامتری از مخاطبان ساخت و شبکههای عمومی اهتمام بیشتری به آن داشته باشند؟
البته در حال حاضر شبکه آموزش بینندههای زیادی دارد و پیامکهایی که به دست ما میرسد نشان میدهد این برنامه از اقصی نقاط کشور دیده میشود؛ ولی با این حرف شما موافقم که نه تنها موسیقی که ساخت برنامههای موسیقیمحور برای شناخت بیشتر مردم و ارتقای درک موسیقایی آنها لازم است و شبکههای مختلف باید متناسب با جنس مخاطبان و ماموریتهای خود به ساخت برنامههای موسیقیمحور اهتمام بورزند. با این حال باید حواسمان باشد که اولا کیفیت را فدای کمیت نکنیم و دوم به انتخاب نوع موسیقی و رویکرد تخصصی و فرهنگی به آن التزام داشته باشیم. (سید رضا صائمی / جامجم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد