یک فیلم دیگر درباره تاریخ سینمای ایران. این بار سالن های سینمای شهر تهران سوژه فیلم مستندی با نام «روزی روزگاری سینما» شده و طی آن در 75 دقیقه چگونگی تاسیس و فرجام هر کدام روایت می شود. شهرام میراب اقدام و سام ارجمندی به طور مشترک این فیلم را کارگردانی کرده اند و حامد بهداد راوی آن است.
احسان ظلی پور به همراه میراب اقدم هم تهیه کنندگی فیلم را برعهده دارند. «روزی روزگاری سینما» که از شورای سابق پروانه نمایش، موفق به دریافت مجوز اکران در سینماها نشد، به زودی توسط موسسه تصویرگستر پاسارگاد وارد شبکه نمایش خانگی خواهد شد.
روایت شهرام میراب اقدام از ویژگی و چگونگی ساخت این فیلم را بخوانید. او این روزها مشغول انجام مراحل پایانی مستند «ابن بابویه» است. مستند «گرمابان» و «دماغ ایرانی»، فیلم های کوتاه «یک شب مهمانی»، «الو رضا» و «مصائب مشتی» دیگری آثاری است که میراب اقدام آنها را کارگردانی کرده.
تاریخ سالن داری 100 ساله تهران
«در یکی از خیابان های تهران عکسی از یک سینما مرا جذب کرد و با ضبط کردن تصاویر ایده این مستند به ذهنم رسید.» این روایت یک خطی شهرام میراب اقدام از استارت «روزی روزگاری سینما» است. او بعد از آن به همراه یک تیم جمع و جور دوربین به دست می گیرند و وارد خیابان های شهر می شوند؛ از لاله زار تا انقلاب: «فیلم ما سعی می کند تاریخچه سالن داری در تهران را از ابتدا تا به امروز مرور کند و نیم نگاهی هم به پرفروش ترین و پرمخاطب ترین فیلم های هر سال دارد. مخاطب با دیدن این فیلم می داند تک تک سینماهای تهران کجا بوده، چه سالی ساخته شده، چه فیلم هایی در آنها به نمایش درآمده و در مجموعه هر آنچه بر سر سالن ها در 100 سال اخیر آمده را مرور می کند»
این کارگردان فیلم را منبعی مناسب برای علاقمندان سینما می داند: «فیلم آرشیوی غنی است چرا که خیلی از سینماها الان دیگر وجود ندارند ولی ما توانسته ایم با جمع آوری عکس ها و فیلم ها خاطرات شان را زنده و اطلاعاتی مفید به مخاطب عرضه کنیم.«
مستندات چگونه جمع آوری شده اند؟
نخستین سوالی که پیش می آید آرشیو مورد استفاده برای ساخت فیلم است: «سعی کردیم اطلاعات را از فیلم ها و عکاسی های قدیمی به دست بیاوریم. یکسری را هم از سالن داران قدیمی پیدا کردیم. سراغ آرشیو روزنامه های مختلف وزارت ارشاد هم رفتیم. آمار فروش را از کتاب های سینمایی، روزنامه اطلاعات، کیهان، مجله ستاره سینما و فیلم که پرفروش های سال را چاپ می کردند به دست آوردیم.«
میراب اقدام علت عدم استفاده از آرشیو تلویزیون را سختی های کار اداری می داند و می گوید: «از خیر این کاغذ بازی ها گذشتیم و به جای آن برای تکمیل اطلاعات مان سراغ قدیمی های هر محله هر رفتیم و از این طریق بود که پی به وجود برخی سینماها بردیم. مثلا پیرمردهای منطقه ولی عصر می گفتند سینمایی پایین میدان ولی عصر بوده به نام سینما «فری». خیلی از سینماها را به این شکل پیدا کردیم. برای همین اگر فیلم را ببینید خیلی از سینماها را نمی شناسید. علاوه بر آدم های قدیمی، سینماگرانی مثل فریدون جیرانی اطلاعات زیادی در اختیار ما دادند.»
هم مصاحبه هم نریشن
سازندگان «روزی روزگاری سینما» هم از نریشن استفاده کرده اند هم مصاحبه: «یک بخش از مستند مصاحبه با افراد مختلف مثل سالن دارها، آپاراتچی ها و کنترل چی هاست بخشی هم توسط حامد بهداد روایت می شود.»
به گفته میراب اقدام این مستند در دسته مستندهای تاریخی - اجتماعی قرار می گیرد: «بخش تاریخی آن درباره تاریخچه سینماها و اتفاقاتی است که باعث نابودی آن شده. بعضی سینماها هم که بعد از تخریب دوباره ساخته شده اند مثل سینما دیانا که سپیده شد یا عصر جدید که تخت جمشید بوده. بخش اجتماعی هم مربوط به فرهنگ سینما است.»
سازندگان فیلم همانقدر که در پروسه تحقیق و ساخت وسواس داشته اند، حواسشان به مونتاژ هم بوده: «نخواستیم با یک مونتاژ کند مخاطب را خسته کنیم و ریتم آن را بگیریم. شروع فیلم را بر اساس تاریخ تاسیس سالن ها مونتاژ کردیم و بعد از آن به خیابان ها رسیدیم، یعنی اینکه مثلا خیابان انقلاب، لاله زار پیروزی و ... هر کدام چند سالن داشته. در این مستند خیلی جزیی نگر بودیم برای همین پروسه ساخت طولانی شد. اصرار داشتیم فیلم کامل باشد تا به عنوان یک آرشیو تصویری همیشه مورد استفاده علاقمندان قرار گیرد«
خط قرمز نداشتیم
از این کارگردان درباره خطوط قرمز فیلم های پیش از انقلاب می پرسم که آیا محدودیت ها باعث خودسانسوری نشده است: «خط قرمزی جز در موارد خیلی جزیی وجود نداشت، چون ما به قضیه سیاسی نگاه نکردیم برای همین گرفتار ممیزی ها نشدیم.»
پرسش دیگر درباره استفاده از موسیقی است: «موسیقی در این مستند کارکرد زیادی دارد، برای همین از موسیقی فیلم ها استفاده به تناوب کرده ایم. در فیلم موسیقی های خاطره انگیز زیاد شنیده می شود این تصمیم در راستای کلیت فیلم است و صرفا جنبه نوستالژی ندارد.»
عشق بهداد به نوستالژی
حامد بهداد از معدود بازیگرانی است که هیچگاه علاقه اش را به تاریخ سینمای ایران پنهان نکرده و هرگاه فرصتی پیش آمده از علاقه اش در این باره گفته. برای همین وقتی با پیشنهاد سازندگان برای خواندن نریشن «روزی روزگاری سینما» مواجه می شود، بلافاصله می پذیرد: «فیلم که تمام شد آن را به حامد بهداد نشان دادیم که دوست داشت. خودم نریشن اولیه را گفته بودم و بعدا متن را برای بهداد فرستادیم. یک جلسه با او متن مرور کردیم و به لحن مورد نظر رسیدیم. کلا فیلم در فضای مورد علاقه بهداد بود، برای همین مشتاقانه استقبال کرد.»
یک کار دلی
میراب اقدم این فیلم را علاقه و دغدغه شخصی خود و تیم سازنده می داند: «مستند را از روی علاقه و با بودجه شخصی ساختیم. واقعا نمی دانستیم چه اتفاقی قرار است برای فیلم بیفتد. بیشتر کاری دلی بود و می خواستیم تاریخچه سالن های شهرمان را ثبت کنیم تا مخاطبان بدانند چه بر سر سینماهای ما آمده. مطمئنا اگر حمایت مالی داشتیم، کار وسیع تر گسترده تر می شد.»
در فرآیند تحقیق و ساخت مستند، سوژه ای دیگر هم به ذهنتان رسید که درباره تاریخ سینما بسازید؟ میراب اقدام در پاسخ این پرسش اینگونه می گوید: «خیلی از موضوعات سینمایی وجود دارد که می تواند سوژه قرار گیرد اما من به موضوعی دیگر رسیدم و آن را هم درباره گرمابه ها بود. مستند «گرمابان»، در دل ساخت «روزی روزگاری سینما» شکل گرفت. چون دیدم در کنار سینما چیز دیگری هم از دست رفته و آن گرمابه های قدیمی است. گرمابه ها هم مثل سینما معماری و فرهنگ خاص خودش را دارد»
فرصتی برای آشتی مخاطب با سینمای مستند
«روزی روزگاری سینما» از معدود فیلم های مستندی است که وارد شبکه نمایش خانگی می شود. میراب اقدام امیدوار است از این طریق مخاطبان عادی هم با سینمای مستند آشتی کنند: «راستش شبکه مستند نتوانست مخاطب را با سینمای مستند آشنا کند. الان شبکه مستند، بیشتر شبکه مستند خارجی است چرا که بیشتر آثاری که پخش می کند غیر ایرانی است، مستندهای ایرانی ها هم عمدتا قرض گرفته از شبکه های دیگر است. امیدوارم کسانی که فیلم را می بینند، ضمن استفاده از جنبه تفریحی آن، قدری تامل کنند. به نظرم این فیلم مخاطب را به فکر فرو می برد.»
نگاه فرهنگی فیلم
سازندگان علاوه بر روایت تاریخی و دادن یکسری اطلاعات در پی هشدار هم بوده اند: «بعد از پایان این فیلم متوجه شدم که در این سال ها چقدر سالن و به تبع آن مخاطب از دست داده ایم. درست است که پردیس های زیادی ساخته شده ولی سالن های داخل شهر، جزیی از بافت و خاطره و معماری شهرمان بود و حالا فرهنگ مان را انگار گم کرده ایم. پردیس ها خیلی خوب است ولی کاش در کنار آن، سالن های قدیمی را که جزیی از معماری و فرهنگ و خاطرات است، حفظ می کردیم. چه بسا می شد در آن فیلم خاطره انگیز اکران کنیم، کاری که در خیلی از کشورها رخ می دهد. در پاریس شما می توانی هم به سالن مدرن بروی، هم در سینمای قدیمی، فیلم قدیمی تماشا کنی. این فیلم ها هنوز هم مشتری خودش را دارد ولی در ایران هر چیزی که کهنه می شود، دور می اندازیم.» (برترین ها به نقل از هفت صبح)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد