روزنامه خندان

بی یارانه می میریم

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۷۶۸۰۰
بی یارانه می میریم

سیاست روز : بی یارانه می میریم
سقای بی ریا: کسی که فرزند ندارد ... است.
نقطه چین بالا را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.
الف) اجاق‌کور
ب) دشمن
ج) بی اعتقاد به روح
د) ذلیل
کفاشیان: از سه ماه قبل تا به حال، سه نامه به دفتر ضرغامی فرستاده ایم ولی اصلا جواب ما را نداده اند.
اظهارنظر فوق یاداور کدام شعر شیرین فارسی است؟
الف) صد نامه نوشتیم و جوابی ننوشتی/ این هم که جوابی ننویسی تو جوابیست
ب) منم عکساشو پاره کردم / نامه هاشو پاره کردم/فکر یه چاره کردم
ج) تلفن می زنم جواب نمی دی / کسی رو مثل من عذاب نمی دی
د) به من نگو دوستت دارم / که باورم نمی شه / نگو فقط تو رو دارم / که باورم نمی شه
علی لاریجانی: نکته ای که اخیرا وزیر نفت اعلام کرده اند که تولیدات بنزین داخلی دارای بنزن به عنوان ماده ای مضر است.
پیش از وزیر نفت کدام یک از بزرگان زیر به این "نکته"! اشاره کرده است؟
الف) ابوالفضل بیهقی – در تاریخ بیهقی –
ب) ابوعلی سینا – در کتاب شفا –
ج) خواجه حافظ شیرازی – در دیوان حافظ –
د) ننجون – هر چند روز یک بار در همین ستون –
نقطه چین زیر را هم پر کنید.
وزیر ارشاد: ما ایرانیان با شعر پا به دنیای خاکی می‌گذاریم، با شعر زندگی می‌کنیم و ... هم می‌میریم.
الف) بی یارانه
ب) بی باکانه
ج) عاشقانه
د) شاعرانه

شرق : خط قرمز آبی
سر شلنگ را آورده بودم کوچه و داشتم باغچه آب می‌دادم که هوس کردم یک قُلُب آب بخورم. قورت قورت... که اوه‌اوه آب مزه عجیبی می‌داد. ناچار آب را نثار زمین کردم و زیر لب گفتم: اون از... این‌هم از... که طرفه‌العینی مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران مثل اجل‌معلق از توی شلنگ آب آمد بیرون و گفت: هان؟ چی؟ چی گفتی؟ آبش بده؟ حواست باشد که من مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران هستم و هرکی هرجا از آب حرف بزند من سروکله‌ام ظاهر می‌شود...
گفتم: حالا خوب شد داشتم باغچه آب می‌دادم و شلنگ حیاط دستم بود پس.
بعد شلنگ را گرفتم رو مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب و گفتم: آب می‌خوری؟ تعارف نکنید. بفرمایید. دستپخت شرکت خودتان است. امتناع کرد. معلوم بود فقط آب‌معدنی می‌خورد. گفتم: جان آمبولانس‌چی تعارف نکن. بخور ببین این آب مزه صفحه کلاچ کامیون می‌دهد یا نه.
مدیر آب و فاضلاب گفت: هیس. هیچ‌کس حق ندارد درباره آب و فاضلاب حرف بزند. فقط من می‌زنم.
گفتم: جان؟
گفت: من دیروز هم به خبرگزاری فارس گفتم که «وزارت بهداشت تنها سازمان رسمی اظهارنظر در کیفیت آب است.»
گفتم: عزیزم، آبش را ما می‌خوریم، بعد ما حق اظهارنظر نداریم؟
گفت: هیس. «برخورد قانونی با زیرسوال‌برندگان کیفیت آب تهران» خواهیم کرد. با شما هم برخورد می‌کنم‌ها.
گفتم: گلم، همه‌جور خط قرمز دیده بودیم جز خط قرمز آبی. بعد هم به نظرم اگر خط قرمز آب و فاضلاب هم اعلام کنید، مشکل ایجاد می‌شود‌ها. الان یکی برود حمام آب قطع شود، ‌حق ندارد داد بزند: مامااااان آب قطع شد؟ یا یکی چایی درست کند مزه گل بدهد، حق ندارد بگوید: این آب است، یا دوغاب؟ یا یکی آب بخورد و مریض شود دکتر حق ندارد بگوید به‌خاطر آب تهران مریض شدی؟ بعد هم یکی مشکل آب و فاضلاب پیدا کند نباید داد بزند: عیاااال زنگ بزن تخلیه چاه بیاید؟ یعنی همه این اظهارنظرها را که به‌نحوی به کیفیت و کمیت آب تهران اشاره می‌کند، ‌هیچ‌کس حق ندارد به زبان بیاورد جز شما؟ یعنی ملت زنگ بزنند بگویند الو مدیرعامل آب و فاضلاب ما مشکل آبی داریم؟
مدیرعامل آب و فاضلاب داشت قایمکی از بطری آب‌معدنی آب می‌خورد. به‌روش نیاوردم و گفتم: من که چشمم از شما آب نمی‌خورد. اصلا وایسا توی این مشکلات آب، برای اینکه خنک شوی شلنگ را بگیرم بهت...

کیهان : سؤال و جواب‌!(گفت و شنود)
گفت: عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد گفته است «دانشگاه آزاد ملک طلق خداوند است»
گفتم: نه فقط بقیه دانشگاه‌ها بلکه همه جهان هستی هم ملک طلق خداوند است.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: اگر واقعا معتقدند دانشگاه آزاد ملک طلق خداوند است پس چرا می‌خواستند آن را وقف کنند؟ یعنی می‌خواستند ملک طلق خداوند را به خود خداوند برگردانند؟!
گفت: منظورش این است که اموال دانشگاه آزاد متعلق به مردم است و مجلس نباید از آن تحقیق و تفحص کند!
گفتم: اولا که دانشگاه آزاد با کمک‌های کلان دولت تشکیل شده و ثانیا؛ اگر مال مردم است باید در اختیار نظام باشد نه‌یک‌عده خاص.
گفت: خلاصه می‌خواهند مثل گذشته از تحقیق و تفحص و بازرسی و قوانین وزارت علوم فرار کنند.
گفتم: یارو وصیت کرده بود که او را در یک پارچه کهنه و رنگ و رو رفته کفن کنند. پرسیدند چرا؟ گفت؛ برای این که فرشته مرگ تصور کند من مرده قدیمی هستم و از سؤال و جواب در امان باشم!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
بی نام
Germany
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۳
۰
۰
پس ما هم به طنز می گوییم البته در جواب؟ تورم كه نداریم؟ قیمت ها كی بالا رفته؟ می خواهیم ایجاد اشتغال كنیم البته برای كسانی كه تحصیل كرده اند و سنشان هم بالا رفته مثلا برای سی سال به بالاهایی كه با آرزو و خون دل تحصیل كردند و به امید شغل عمرشان تلف شد؟ یارانه به شیوه فعلی در شأن مردم نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟كسانی كه روی این یارانه حساب باز كرده اند دیگر نگران نباشند؟ پول نفت؟؟ سبد كالا؟ مردم غنی و ثروت مند كشورهای عربی؟؟؟؟؟؟ ا

نیازمندی ها