رضا عنایتی عملکرد خوبی در لیگ سیزدهم داشت و با به ثمر رساندن 13گل در آستانه کسب عنوان آقای گلی بود اما موفق به کسب این عنوان برای سومین بار نشد. رضا عنایتی با حضور در ایسنا از دوران پر فراز و نشیبش در فوتبال، تیم ملی و استقلال گفت. گفتوگوی او را در ادامه میخوانید:
*فوتبال را از کجا آغاز کردی؟
براثر یکسری اتفاقات بود که باعث شد فوتبال حرفهای را آغاز کنم. در ابتدا فوتبال را به صورت آماتور در زمینهای خاکی بازی میکردم و بعد از مدتی به خدمت سربازی رفتم. در آنجا برای تیپ 55 هوابرد شیراز بازی کردم. در آن زمان این تیم در لیگ دسته یک شیراز حضور داشت. بعد از پایان خدمت سربازی به مشهد بازگشتم و در شرکت فرش مشهد استخدام شدم. در آن شرکت روزی هشت ساعت کار میکردم و بعدازظهرها به تمرین فوتبال می پرداختم. آن زمان در تیم کارگری شرکت بازی میکردم. بعدها با تیمی قرارداد بستم که در لیگ دسته یک مشهد بود. صبحها کار میکردم و عصرها هم سر تمرین میرفتم و تمریناتم را ادامه میدادم. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه به تیم ابومسلم پیوستم. کم کم وقتی دیدم وارد فوتبال حرفهای شدهام، از شرکت فرش مشهد استعفا دادم و وقتم را فقط به فوتبال اختصاص دادم. یک سال در ابومسلم بازی کردم و بعد به استقلال پیوستم.
* زمانی که در ابومسلم بازی میکردی در یک بازی مقابل استقلال رشت قرار گرفتید و نتیجهای دور از ذهن رقم خورد. آن بازی را به یاد میآوری؟
بله. دقیقا مقابل چشمانم است. در آن زمان مرحوم ناصر حجازی سرمربی استقلال رشت بود. آن بازی شرایط خاصی داشت و واقعا برایم جالب است. هر شوتی به سمت دروازه زدم به گل تبدیل شد و در نهایت هم 9 بر 2 پیروز شدیم.
* بعد از اینکه به اسقلال رفتی عملکرد خوبی داشتی.
بله. به استقلال رفتم و توانستم دو بار آقای گل لیگ شوم و یک بار هم به عنوان بهترین بازیکن لیگ معرفی شدم. شرایط خوبی را داشتم و در 9 داربی بازی کردم و توانستم سه گل در داربیها به ثمر برسانم. به خاطر حساسیتهایی که وجود داشت گل زدن در داربی ها را دوست داشتم و خیلی برایم شیرین بود.
* شما دو بار عنوان آقای گلی را به دست آوردید، اما در همان زمان آقای برانکو شما را به تیم ملی دعوت نمیکرد و یا اگر هم دعوت میشدید به شما بازی نمیرسید. فکر میکنید دلیلش چه بود؟
زمانی که برانکو سرمربی ایران بود، نسلی از فوتبالیستها در تیم ملی حضور داشتند که بازیکنان بزرگی بودند،به عنوان مثال علی دایی، خداداد عزیزی و وحید هاشمیان در آلمان بازی میکردند و آن زمان در تیم ملی حضور داشتند. به الان نگاه نکنید که تیم ملی از مهاجم تراز اول خالی است. زمان برانکو مهاجمان تراز اولی داشتیم. من معتقدم با همه این شرایط اگر برانکو کمی شجاعتر بود میتوانست از من استفاره کند. برانکو از امثال من استفاده نکرد و باعث شد زمانی که علی دایی از تیم ملی خداحافظی کرد هیچ مهاجم درجه اولی نداشته باشیم که جای او را بگیرد.
* پس فکر میکنی حضور علی دایی باعث شد نتوانی در عرصه ملی پیشرفت کنی؟
شاید اینگونه بود. علی دایی مهاجم تراز اولی بود. من دوست داشتم قبل از علی دایی یا بعد از او وارد دنیای فوتبال میشدم. برانکو مرا به جام جهانی برد اما حتی یک دقیقه هم به من بازی نداد. برایم جای سوال بود چطور اکثر رکوردهای ایران توسط من جابجا میشد اما در تیم ملی جایی نداشتم. مطمئنم پشت پرده اتفاقهایی رخ میداد. در جام ملتهای 2004 و در بازی مقابل چین به بازی آمدم با گل من ایران پیروز شد اما باز در دیدار بعد به میدان نرفتم. قبل از جام جهانی 2006 در بازی خداحافظی تیم ملی مقابل بوسنی در ورزشگاه آزادی در دقیقه 86 به بازی آمدم و دو دقیقه بعد گل زدم. پس چطور در جام جهانی حتی یک دقیقه هم بازی نکردم؟ البته دوست ندارم اتفاقهای پشت پرده را باز کنم. من همه چیز را مثبت میبینم و حکمت خدا میدانم.
*پس هیچوقت منفی فکر نمیکنی؟
نه اصلا. من معتقدم این منفینگریها بیاخلاقی را میان مدیران و پیشکسوتان ما رواج داده است. وقتی دو فرد بزرگ فوتبال هر روز در رسانهها به هم بیاحترامی میکنند، آن جوانی که تازه فوتبال را آغاز کرده هم به خود اجازه میدهد مقابل مربیاش بایستد بیاحترامی کند.
*به نکته خوبی اشاره کردید، واقعا این بیاخلاقیها در فوتبال ایران از کجا شکل میگیرد؟
همه این بیاخلاقیها از خود ما شروع میشود. مدیران ما به هر شکلی میجنگند که صندلی مدیریت را برای خود نگه دارند. 90 درصد بیاخلاقیهای رایج فوتبال ما از مدیران ما آغاز میشود. کسانی که صحبت از اخلاق میکنند خودشان از همه بیاخلاقتر هستند. باید بگویم با این راهی که ما در پیش گرفتهایم، بدتر از این هم خواهد شد. همه در انتظار شکست تیمی هستند تا به مربی و مدیر باشگاه بتازند. کسی به فکر ساختن نیست و همه به فکر خراب کردن هستند.
*بگذریم، بعد از جام جهانی 2006، در جام ملتهای 2007 امیر قلعهنویی به تیم ملی دعوتت کرد و بازی هم کردی، اما عملکرد کم فروغی داشتی، چرا؟
قبل از جام ملتهای 2007 چند بازی را هافبک چپ بازی کردم و عملکرد خوبی هم داشتم و خودم فکر میکنم این بدترین اتفاق برای من بود. برای همین امیر قلعهنویی در جام ملتها مرا در پست بال چپ که پست تخصصیام نبود بازی داد. البته فراموش نکنیم در آن زمان وحید هاشمیان هم حضور داشت و در پست مهاجم نوک بازی میکرد بنابراین در پست بال چپ بازی کردم. خودم فکر میکنم همین امر باعث شد عملکرد خوبی نداشته باشم. در کل در جام ملتهای 2007 تیم منسجمی داشتیم و اگر کره را شکست میدادیم، مطمئنا قهرمان میشدیم. امیر قلعهنویی شناخت خوبی از نفرات داشت و تیم خوبی را برای مسابقات آماده کرده بود. به نظر من تیم ملی جای آزمون و خطا نیست. تیم ملی باید همیشه نتیجه بگیرد.
*در چند سال گذشته بازیکنانی مثل خودت و علی کریمی و چند بازیکن دیگر با وجود سن بالا، باز هم میدرخشند، این در حالی است که بازیکنان جوان نمیتوانند درخشش لازم را داشته باشند، فکر میکنی دلیلش چیست؟
در این زمینه نباید بازیکن را مقصر بدانیم. بازیکن جوان را باید در آکادمیها تربیت میکردیم و میساختیم. مدیران این فوتبال مقصر هستند. به عنوان مثال اگر فرزند من خطایی انجام دهد همه به من به عنوان پدرش نگاه میکنند. پس بازیکن مقصر نیست. مدیران ما به امر بازیکنسازی اهمیت میدادند که این کار را نکردند. واقعا تا کی میخواهیم علی داییها را از زمینهای خاکی پیدا کنیم تا برایمان بازی کنند؟ برای بازیکنسازی باید هزینه کنیم. باید به فکر ساختن آکادمیها باشیم تا چرخه بازیکنسازی آماده شود. اگر 60 مدرسه فوتبال زیرنظر مستقیم فدراسیون کار کنند، سالی 15 بازیکن خوب ساخته نمیشود؟! حتما میتوانیم سالی چند بازیکن تراز اول برای حضور در تیم ملی آماده کنیم. بازیکن در سن 23 سالگی پدیده میشود و یک قرارداد یک میلیاردی میبندد و بعد دیگر اثری از او نیست. این به خاطر این است که سیستم وجود ندارد.
*در این میان نقش مدیران چقدر است؟
یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال ایران، حضور مدیران غیر فوتبالی است، شما نگاه کنید مشکلاتی از قبیل خرجهای بیرویه، باج دادن به بازیکنان، باج دادن به سکوهای تماشاچیان، اعتماد نکردن اسپانسرها به خاطر همین مدیرانی است که فوتبال را در دست گرفتهاند. معتقدم مدیر در طول یک سال هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. اگر مدیری با برنامه آمد و 5 سال بر مسند مدیریت نشست، دیگر با بازیکن قرارداد یک ساله نمیبندد و برنامهریزی بلند مدت انجام میدهد. مدیر فوتبالی به بازیکن و سکو باج نمیدهد. در کل مدیریت فوتبال ما از ریشه خراب است.
*چند درصد مدیران فوتبال ایران اینگونه هستند؟
همه مدیران فوتبال ما اینگونه هستند. در بعضی جاها تجربه بازیکنان ما از مدیران ما بیشتر است. این هم به خاطر این است که مدیران غیرفوتبالی به فوتبال آمدهاند. در نظر بگیرید که من اگر آشپز باشم نمیتوانم در مورد مهندس یک ساختمان اظهارنظر کنم. البته حضور افراد غیرفوتبالی در هیات مدیره باشگاهها مشکلی ایجاد نمیکند ولی مدیرعامل باید از جنس فوتبال باشد.
*برنامه شما بعد از خداحافظی از فوتبال چیست؟ آیا به عرصه مربیگری وارد میشوید؟
فعلا میخواهم به فوتبالم ادامه دهم و قصد خداحافظی ندارم. کسی که 15 سال درگیرموضوعی مثل فوتبال باشد، سخت میتواند فوتبال را کنار بگذارد. در حال حاظر به دنبال کلاسهای مربیگری هستم تا روزی در این عرصه کار کنم. اگر هم روزی مربی نشدم، مدرسه فوتبالی تاسیس خواهم کرد تا به فعالیت فوتبالی بپردازم.
*برگردیم به تیم ملی، بعد از امیر قلعهنویی، علی دایی سرمربی تیم ملی شد و به تو هم اعتقاد داشت و به تیم ملی دعوتت میکرد، اما بعد از یک اردو که در امارات داشتید، گویا اختلافنظرهایی میان شما و علی دایی شکل گرفت و بعد از آن دیگر به تیم ملی دعوت نشدید، جریان چه بود؟
اختلافنظری نبود. من خودم خواستم دیگر در تیم ملی بازی نکنم. علی دایی با من صحبت کرد که از تیم کلی کنار نروم، اما با توجه به اینکه در شرایط روحی و روانی خوبی نبودم خواستم از تیم ملی کنار بروم، البه کسانی هم در کنار تیم ملی حضور داشتند که با چاپلوسی به دنبال حاشیهسازی بودند و از نبود من خوشحال میشدند.
*برای جام جهانی 2014 امید داشتی به تیم ملی دعوت شوی؟
نمیدانم، زمانی که جوان بودم میگفتند تیم ملی نیاز به بازیکنان با تجربه دارد اما الان که باتجربه شدم میگویند تیم ملی نیاز به بازیکنان جوان دارد. در این اواخر از بهترینها بودم و معتقدم اگر در استقلال بازی میکرد کیروش جرات نداشت دعوتم نکند، چون بازیکن صبا بودم کیروش دعوتم نکرد.
*شما در سن 37 سالگی هنوز در اوج هستی، این در شرایطی است که فوتبالیستهایی هستند که در سن 30 یا 31 سالگی از فوتبال خداحافظی میکنند و یا فوتبالشان افت میکند، چگونه است که شما با این سن هنوز در اوج هستی؟
در فوتبال حرفهای مقولهای به نام استراحت وجود دارد. فوتبالیست باید استراحت کامل داشته باشد. وقتی سرمایهای به نام بدن در اختیار دارید، باید به طور کامل از آن مراقبت کنید. بدن من طوری است که با وجود سن بالا، اضافه وزن به سراغم نمیآید. من اگر تمرین نکنم لاغر میشوم. در کل فکر میکنم عمر فوتبال یک فوتبالیست در دست خودش است. اگر سالم زندگی کند میتواند سالهای سال در اوج باشد.
*دورهای را به امارات رفتید، قبول دارید بازی در امارات باعث افت فوتبالتان شد؟
زمانی که تازه در ابومسلم بازی میکردم، پیشنهاداتی از هانوفر و شالکه 04 داشتم. آقای ملاحی مدیرعامل باشگاه بود و اجازه نداد که به آلمان بروم. من هنوز هم از آقای ملاحی گلهمند هستم. سردار به من گفت کم تجربه هستی و الان زمان ترانسفر شدنت نیست. سال بعد همه چیز خراب شد. زمانی هم که در استقلال بازی میکردم، از اروپا پیشنهادی نداشتم. استقلال هم در شرایط مالی خوبی نبود و در سه سال فقط 50 میلیون تومان به من پرداخت کرد. بنابراین با اولین پیشنهاد امارات را انتخاب کردم تا از نظر شرایط مالی هم بتوانم خودم را بالا بکشم. اگر امارات نرفته بودم الان چیزی نداشتم.
*مدتی است بحث دریافت مبالغ میلیاردی از سوی فوتبالیستها مطرح شده است، شما با اینگونه پرداختها به فوتبالیستها موافق هستید؟
مگر در فوتبال ما چند نفر هستند که میلیاردی پول دریافت میکنند؟ مطمئنا بیشتر از 20 نفر نیستند. از این 20 نفر چند نفر به طور کامل پولشان را میگیرند؟! خود من از وقتی به ایران آمدهام جمعا 500 میلیون دریافت نکردهام. این مباحث کمکی به فوتبال نمیکند.
*وزارت ورزش تصمیم گرفته هزینه های فوتبال را مدیریت کند، نظرت در این مورد چیست؟
تا زمانی که فوتبال ما دولتی است همین جریان ادامه دارد. همه از کلمهای به نام بیتالمال استفاده میکنند و به فوتبالیستها میتازند. بخش خصوصی باید به فوتبال بیاید. فوتبال در جهان یک صنعت است و این صنعت پولسازتر از همه صنعتهاست. همه جای دنیا از کنار فوتبالیستها درآمدزایی میکنند اما در ایران اینگونه نیست. برایم جای سوال است چرا فوتبالیستها نمیتوانند در تلویزیون تبلیغ کنند؟ باشگاهها اگر حق پخش تلویزیونی را دریافت کنند دیگر برای تامین هزینههایشان نیازی به دولت ندارند. اگر حق فوتبال پرداخت شود کسی صحبت از بیتالمال نخواهد کرد.
*زمانی که از امارات بازگشتی به استقلال رفتی و بعد با ناراحتی این تیم را ترک کردی، مشکل تو با واعظی آشتیانی چه بود؟
آدمهای کوچک که متعلق به جنس فوتبال نیستند و وقتی به مسند ریاست میرسند جوگیر میشوند. زمانی که به استقلال بازگشتم این آقا مدیرعامل استقلال بود و صمد مرفاوی هم سرمربی تیم بود. آقای مدیر با امیر قلعهنویی مشکل داشت و از طرفی دیگر آقای قلعهنویی هم از من تعریف میکرد. در اصل درگیری میان واعظی آشتیانی و امیر قلعهنویی بود که برای من آن مساله را ایجاد کرد. واعظی آشتیانی سال بعد مرا با برنامه در استقلال نگه داشت تا فوتبالم را تضعیف کند و به نوعی با امیر قلعهنویی مقابله کند. وقتی این فرد کوچک آن مطلب را درباره دندان پوسیده منتشر کرد خواست که مرا خراب کند اما خدا خواست و اینگونه نشد. آنهایی که میخواستند مرا محو کنند به خاک سیاه نشستند و خدا جوابشان را داد. این آقا دوباره در حال حاشیهسازی است که به استقلال بازگردد. آقای محترم! یک بار استقلال را به فلاکت کشاندی، دیگر بس است. جالب است این آقا زمانی گفته بود عنایتی را به استقلال میآورم تا فوتبالش را تمام کنم! ولی به لطف خدا نتوانست.
*فکر میکنی به سقف آرزوهای فوتبالت رسیدی؟
من به هرچه خواستهام رسیدهام و خدا را شکر میکنم.
* برای فصل بعد چه برنامهای داری؟
با باشگاه پدیده مشهد توافقاتی انجام دادهام و به مدت یک سال قرارداد داخلی امضا کردهام که در صورت فراهم شدن شرایط، قراردادم را نهایی خواهم کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد