
بررسی آنچه تحتعنوان خدمات فوتبالی از سوی محرم نویدکیا به فوتبال اصفهان ارائه شده، در حوصله این مطلب نمیگنجد اما ذکر چند نمونه از آن لازم به نظر میرسد.
او در طول دوران فوتبالش غیر از یک دوره دو ساله که به بوخوم آلمان پیوست، همه عمر ورزشیاش را در اصفهانبود و هرگز از سپاهان جدا نشد. سپاهان هر سال که قهرمان شده، نویدکیا را در ترکیب خود دیده و در سالی که این تیم تا فینال آسیا هم پیش رفت، بازوبند کاپیتانی این تیم بر دستان او بسته شده بود.
او در فصلی که بتازگی به پایان رسیده نتوانست آنچنان که دوست داشت در خدمت این تیم باشد، اما باز هم بهرغم مشکلات زانویش برای سپاهان تلاش کرد و البته حرف و حدیثهایی پشت سر او در همین سال مطرح شد که در این گپ و گفت در این باره هم با او صحبت و نقاط تاریک فصل سیزدهم را با وی بررسی کردیم.
از ابتدای فصل سیزدهم این موضوع مطرح شده بود که محرم نویدکیا تیم سپاهان را بسته و اکثر قراردادها با نظارت او تنظیم شده، این موضوع تا چه اندازه صحت داشت؟
پیشتر به این سوال پاسخ دادهام اما بار دیگر این نکته را تکرار میکنم که من نه تنها هیچ دخالتی در این مسائل نداشتم بلکه همیشه از این موضوع که کدام بازیکن به سپاهان میآید و چه کسی میرود، دوری میکردم. این قبیل کارها در حیطه وظایف من نبوده و نیست. من برای این تیم در طول این سالها یک بازیکن بودم و هرگز از حد خودم خارج نشدم. من به سپاهان علاقه زیادی دارم و میدانم که دخالت در این قبیل کارهاعاقبتی جز به حاشیه بردن تیم ندارد و چون هرگز بد سپاهان را نخواستهام، پس خود به خود تمام این شایعهها مردود میشود.
پس چرا عدهای از اطرافیان تیمتان بصراحت میگفتند محرم تیم را بسته و کرانچار کارهای نیست؟
متاسفانه همه این افراد دست شان برای ما رو شد و خیلی زود فهمیدیم که این حرفها از کجا آب میخورد. من هیچ دخالتی در این مسائل نداشتم و بدخواهان سپاهان با طرح این شایعات میخواستند تیم را به حاشیه ببرند که البته تا حدی هم موفق شدند و در نهایت این فصل سپاهان نتوانست مثل تمام این سالها صاحب عنوان قهرمانی یا نایب قهرمانی شود.
در آن ایام گفته میشد در فکر برکناری کرانچار هم هستی تا خودت هدایت سپاهان را در دست بگیری، خبر داشتی؟
این موضوع را هم تکذیب کردم و دوباره تکذیب میکنم. خود من جزو کسانی بودم که برنامه آقای کرانچار را دیدم و از آن حمایت کردم. من هرگز مخالف او نبودم و نخواستم کاری کنم که او از تیممان برود. کرانچار مربی با دانشی است و امتحانش را هم در تیم ما پس داده بود. چرا باید خواهان جداییاش میشدم؟ باید دلیلی برای این کار وجود داشت.
اما تو بارها ثابت کردهای که همیشه نگران تیم سپاهان هستی؟
بله، هستم و همیشه هم خواهم بود، اما حالا که تیم با حضور او خوب کار میکرد دیگر جایی برای نگرانی وجود نداشت تا بخواهم برای حراست از تیم حرفی بزنم یا با مسئولان باشگاه مطلبی را در میان بگذارم.
میگفتند محرم میخواهد خودش جای کرانچار را بگیرد و مربی سپاهان شود؟!
بله، این شایعات فقط با یک هدف که آن هم به حاشیه بردن سپاهان بود، مطرح میشد وگرنه من مدرک مربیگری نداشتم که بخواهم در سپاهان سرمربیگری کنم. در همان ایام به بچههای تیم گفته بودم که این حاشیهسازیها از سوی چه کسانی است و قصدشان چیست.
میتوانی بگویی آن افراد چه کسانی هستند؟
الان نه، اما روزی همه آنها را معرفی میکنم تا مردم اصفهان بخصوص هواداران سپاهان این افراد را بشناسند.
رابطه خودت با کرانچار چطور است؟
خوب، ما مشکلی با هم نداشتیم و رابطه مان کاملا استاد و شاگردی بوده و من برای او احترام قائل هستم و او هم همین حالت را نسبت به من دارد.
در فصل نقل و انتقالات حرف از این بود که نویدکیا گفته باید رقم قراردادش بیشتر از تازهواردها باشد. آیا چنین بود؟
خیر! من با قراردادی به مراتب پایینتر از خیلی از بازیکنان سپاهان با تیم تمدید کردم و همه این صحبتها فقط برای تخریب تیم و احتمالا من زده میشد. رقم قرارداد من در باشگاه هست و اگر مسئولان تیم صلاح بدانند، میتوانید آن را ببینید.
اما این شایعه همیشه سرزبانها بوده که نویدکیا بیشترین رقم قرارداد را در تیم داشته است؟
به خدا این فصل من کمترین قرارداد را داشتم. هیچ اصراری هم در موعد دریافتیهایم نداشتم و هر زمان که باشگاه پول داشته، پول مرا هم پرداخت کرده است. همه اینها هم به خاطر سپاهان بوده است. من از نظر مالی به آنچه خواستهام از همین تیم رسیدهام و خیلی وقت است که دیگر در سپاهان برای پول بازی نمیکنم.
از فصلی که به پایان رسید، راضی بودی؟
به هیچ وجه راضی نبودم. اینکه سپاهان در پایان فصل سهمیه آسیایی نگرفته باشد را اصلا باور نمیکردم و هنوز هم گاهی اوقات که با خودم فکر میکنم، میبینم این همه حاشیه ضربه خودش را به تیم زد. دور شدن سپاهان از جایگاه خودش خواسته دشمنان ما بود...
یعنی سپاهان با این اقتدار با چند شایعه به این روز افتاد؟
خیر! مشکل اصلی سپاهان از تغییرات مدیریتی در باشگاه بود. اینکه ما طی مدت کوتاهی سه بار مدیرعامل عوض کردیم اثرات سوء خودش را در این فصل نشان داد و باعث شد تا در نهایت همه اعتباری که طی این سالها کسب کرده بودیم، در این فصل از دست برود. اینها سبب شد تا ما از سپاهان همیشگی فاصله بگیریم.
راهکاری نداشتید؟
حالا که دیگر کاری نمیتوان کرد، اما شاید با ثبات مدیریت این مشکلات به حداقل برسند و بتوانیم دوباره همان سپاهان قدیم بشویم.
غیبت سپاهان در دور بعدی لیگ قهرمانان آسیا برای اهالی فوتبال غریب است. این حس برای شما هم وجود دارد؟
ما از لیگ 82 ـ 81 که قهرمان لیگ برتر شدیم، در تمام این سالها یک پای ثابت لیگ قهرمانان آسیا بودیم. حالا یا بهعنوان قهرمان لیگ یا قهرمان جام حذفی، برای همین از اینکه سال بعد در آسیا نیستیم از روی هواداران سپاهان شرمندهایم و حرفی برای گفتن نداریم.
اما مگر خود تو نبودی که همیشه میگفتی ما سپاهانیم و حالا حالاها قهرمانیم؟
هنوز هم میگویم که حالا حالاها قهرمانیم و مطمئن باشید فصل بعد ناکامی سپاهان را با کسب دو جام جبران میکنیم.
فصل پیش مصدومیت تو را آزار داد، اینطور نیست؟
بله این مشکل از ابتدای فصل با من بود و اواسط فصل بیشتر هم شد. این درد همیشگی با من بوده و تا آخر هم هست. در واقع ما یک جورایی به هم عادت کردهایم و کجدار و مریز با هم زندگی میکنیم.
طی این سالها شده حسرت چیزی را بخوری؟
فقط روزهای اوجم، همین! وگرنه در این سالها به لطف بازی برای سپاهان به هر آنچه خواستهام به لحاظ مادی و معنوی رسیدهام و حسرت چیزی را نمیخورم.
برنامهات برای آینده چیست؟
قصد دارم برای جراحی زانو به آلمان (مونیخ) بروم، چون باید بار دیگر زانویم را جراحی کنم.
چه مدت در آلمان میمانی؟
نمیدانم اما قصد دارم در صورت امکان در آن مدت به کلاسهای مربیگری بروم و یک دوره کلاسهای حرفهای این رشته را پشت سر بگذارم.
یعنی قصد خداحافظی با فوتبال را داری؟
هنوز به شکل جدی تصمیمی برای کار مربیگری ندارم اما با توجه به وضع زانوی آسیب دیده ام و اینکه باز هم باید آن را برای چندمین بار جراحی کنم، به احتمال خیلی زیاد از دنیای فوتبال و بازی کردن خداحافظی میکنم و سراغ مربیگری میروم. بیشتر فکرم به آسیبدیدگیام است تا به مسائل دیگر.
تاکنون چند بار زانویت را جراحی کردهای؟
تا به حال چهار بار زانویم جراحی شده است. هم مینیسک و هم رباط. یکبار برای رباط صلیبی و دو بار برای مینیسک و یکبار غضروف زانویم را تراشیدهاند.
لابد با حضور جوانانی چون امید ابراهیمی و مهدی شریفی خیالت بابت تیم راحت است؟
البته این طبیعت فوتبال است که هر ساله یا هر چند سال یکبار نیروهای جوان و کارآمد به میدان بیایند و جای قدیمیترها را پر کنند. اگر اینگونه نبود که دیگر پویایی در ورزش وجود نداشت. الان هم خیلی خوشحالم که میبینم در لیگمان بازیکنان جوان خوبی قدم به عرصه بازیگری گذاشتهاند و فوتبال را آنچنان که هست بازی میکنند. منظورم هم فقط سپاهان نیست. الان بختیار رحمانی وارد این جرگه شده و آینده روشنی پیش رویش است. امثال او در این فوتبال کم نیستند. مهدی شریفی و امید ابراهیمیها هم از این نسل جدیدی هستند که مسئولان فوتبال باید قدرشان را دانسته و با میدان دادن به این قبیل جوانان با استعداد، فضا را برای رشد آنها باز کنند.
کمی به عقبتر برویم. بگو که فوتبالت را از کجا شروع کردی؟
من فوتبالم را از تیم سپاهان آغاز کردم و سال 1377 توسط مهدی مناجاتی به تیم بزرگسالان سپاهان آمدم و تا سالی که در ترکیب ثابت شدم بهعنوان بازیکن ذخیره به میدان میرفتم؛ اما در نیم فصل دوم سال 1379 از سوی حمید ندیمیان برای اولینبار مرا در ترکیب ثابت تیم قرار داد.
تو هم مثل بختیار رحمانی از جمله کاپیتانهای جوان لیگ بودی، درست است؟
بله، سال 1381 پس از قهرمانی تیم ملی امید که من هم در ترکیب ثابت آن تیم بودم، وقتی از بوسان کرهجنوبی به اصفهان برگشتم با اینکه از همه هم تیمیهایم کمسنتر بودم با پیشنهاد آرمناک پطروسیان، لئون استپانیان و مجید بصیرت و با رضایت فرهاد کاظمی بازوبند کاپیتانی تیم بهعنوان هدیه به من داده شد که تا همین فصل هم آن را بر بازو بسته بودم.
در آن مدت راهی اروپا هم شدی؟
بله، من سال ۱۳۸۳ به باشگاه بوخوم رفتم. در دوران مدیریت آقای ساکت بود که این پیشنهاد رسید و من در بیست و دو سالگی در بوندسلیگا به میدان رفتم، اما متأسفانه مصدومیت کارم را خراب کرد. چون در ماههای اول حضورم درخشش خوبی داشتم، ولی بعدها با مصدومیتهای مکرر روبهرو شدم و کمکم جایگاهم را در ترکیب از دست دادم. در نهایت هم اواخر سال ۱۳۸۵ به مدت چند ماه و به شکل قرضی به سپاهان برگشتم و در اول فصل بعد قراردادم را دائمی کردم.
اولین قهرمانیات با سپاهان را به یاد داری؟
هرگز آن سال را فراموش نمیکنم. ما در دومین دوره لیگ برتر برای نخستینبار قهرمانی را با سپاهان تجربه کردیم و من بهعنوان جوانترین کاپیتان لیگ جام قهرمانی را بالای سر بردم. خوشحالم این را بگویم این افتخار نصیبم شده است که در تمام این سالها که سپاهان قهرمان لیگ برتر شده، من افتخار کاپیتانی این تیم را داشتهام و از این بابت خیلی خوشحالم.
در واقع تو با چهار بار قهرمانی با سپاهان و کاپیتانی در هر چهار دوره، رکورددار هستی؟
هرگز دنبال این مسائل نبوده و نیستم. رکورد خوب است اما من برای رسیدن به رکورد تلاش نکردهام و فقط هدفم اعتلای فوتبال اصفهان و رساندن آن به جایگاه واقعیاش بوده است.
فکر میکنی کسی بتواند رکوردت را در این زمینه بشکند؟
قطعا این رکورد توسط یکی دیگر از بچههای این مرز و بوم شکسته میشود. جذابیتهای ورزش هم در این قبیل اتفاقات است که روزی یک رکورد شکسته شود و یک جوان جای یک قدیمی تر را بگیرد.
اما تو در کارنامهات با سپاهان چند قهرمانی هم در جامهای حذفی داری. این رکورد کمی دست نیافتنی به نظر نمیرسد؟
خاصیت رکورد همین است که تا پیش از شکسته نشدن دست نیافتنی به نظر میرسد؛ اما وقتی شکسته شد ماجرایی تازه شکل میگیرد. من هم بابت این همه قهرمانی که با سپاهان بهدست آوردهام خوشحالم و هرگز نمیتوانم این حسم را پنهان کنم. اما به این باور هم دلخوش نیستم که دیگر کاپیتانی پیدا نمیشود که بتواند این افتخارات را با یک تیم برای خود ثبت کند.
اما قبول داری که انصافا کار آسانی هم نیست؟
البته که آسان نیست. من در طول این سالها فقط به سپاهان فکر کردم و اگر کسی بخواهد به این رکورد برسد و آن را بشکند باید واقعا عاشق تیمی باشد که برایش بازی میکند.
دوست نداشتی در آسیا هم با سپاهان قهرمان میشدی؟
ما سال ۲۰۰۷ تا فینال بالا رفتیم و گاهی اوقات افسوس آن بازی را میخورم، اما به هر حال این طبیعت فوتبال است که اغلب حق باید به حقدار برسد. ما برای فوتبالمان خیلی کمتر از اینکه تیمهای باشگاهیمان به فینال قاره برسند، هزینه و وقت و انرژی صرف میکنیم و تا همین جا هم که تیمهایی مثل سپاهان بالا میروند از غیرت بازیکنان و تلاش مدیرانشان است.
در بازیهای آسیایی بوسان کرهجنوبی این مشکلبرایت استارت خورد؟
بله! در بازی تیم ملی امید برابر کرهجنوبی قبل از اینکه مصدومیت اصلیام بهوجود بیاید مقابل دروازه با آرش برهانی و دروازهبان کرهجنوبی برخورد کردم و از ناحیه زانو مصدوم شدم. پس از خروج از زمین با اینکه از مشکلام برای پزشکان تیم ملی گفته بودم و با وجود درد زانو، با نظر پزشک تیم به زمین برگشتم. در طول بازی برای اینکه به زانوی مصدومم فشار وارد نشود بیشتر کارها را با پای راست انجام میدادم تا اینکه با پای چپم روی بازیکن تیم کرهجنوبی تکل رفتم که پس از برخورد با او روی زانوی مصدومم افتادم و بر اثر آن رباط صلیبیام پاره شد و مینیسک خارجیام هم از دو قسمت دیگر پاره شد و از آن روز با مشکلات زیادی در ناحیه زانو روبهرو شدم.
به تیم ملی هم که دیگر فکر نمیکنی؟
خیر، پس از نامهای که برای آقای کرش نوشتم از تیم ملی خداحافظی کردم. ایشان و مسئولان فدراسیون به من لطف داشتند و مرا برای همراهی تیم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی برزیل دعوت کردند، اما با توجه به اینکه میدانستم دراین راه، تیم ملی تمرینات پرفشاری را باید سپری کند و من هم از توانایی کمتری نسبت به دیگر بازیکنان برای انجام تمرینات بدنسازی برخوردار بودم، از آقای کرش تشکر کردم و گفتم قادر به حضور در تیم ملی نیستم.
در سپاهان چطور با این مشکل کنار آمدی؟
در تیم باشگاهیام از این نظر راحت تر هستم و با کادر فنی هماهنگ بودم. کرانچار هم این موضوع را میدانست و من در بیشتر جلسات تمرینی پر فشار شرکت نمیکردم و فقط برای کارهای شاداب و تمرینات تاکتیکی تیم را همراهی میکردم.
دوست نداشتی در برزیل برای تیم ملی بازی میکردی؟
بله که دوست داشتم. این آرزوی هر فوتبالیستی است که در چنین رویدادی تیم ملی کشورش را همراهی کند، اما شرایط برای من با دیگران کاملا فرق داشت و نمیتوانستم با این وضع کنار تیم ملی باشم. در هر حال برای این تیم و همه عواملش آرزوی موفقیت میکنم.
نظرت درباره این تیم و بازیکنانش چیست؟
خیلی باعث خوشحالی است که این بار تیم ملی با هدایت یک مربی کاربلد خارجی که امتحان پس داده هم هست به این رقابتها قدم میگذارد. کارلوس کرش گرچه دراین مدت در بازیهای تیم ملی برای ما نقش اثر گذارش را نشان داده است اما به اعتقاد من، او که در لیگ اسپانیا و انگلیس کار کرده و قبل از ایران هدایت تیم ملی پرتغال را در جام جهانی در دست داشته، با این تجربه ارزشمند به این مسابقات قدم میگذارد و باید خوشحال باشیم همراه تیممانکسی است که این تجربیات را با خود دارد. همین مسأله میتواند بار منفی روحی تیم ملی ما را تا حد زیادی بکاهد. چون بازیکنان تیم از اعتماد به او، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. از طرفی بازیکنانی که در این دوره تیم ملی را همراهی میکنند اغلب دارای تجربه بازی در لیگهای بزرگی مثل آلمان، اسپانیا، انگلیس و هلند هستند که این هم به خودی خود به ما کمک میکند در مواجهه با تیمهایی مثل آرژانتین و نیجریه از پیش باخته نباشیم.
یعنی بار تجربی این تیم نسبت به تیمی که به آلمان 2006 رفت ، بیشتر است؟
صددرصد بیشتر است. در آن دوره ما این تعداد بازیکنی را که در اروپا بدن به بدن بازیکنان بزرگ توپ زده باشند، نداشتیم و مربیای که تیم ما را هدایت میکرد اولین تجربه حضورش در جام جهانی را پشتسر میگذاشت. از این گذشته بهرغم همه احترامی که برای برانکو ایوانکوویچ قائل هستم او هرگز تجربه مربیگری در لالیگا آن هم تیمی مثل رئال مادرید یا در انگلیس و منچستریونایتد را در کارنامهاش نداشت.
پس به این تیم ملی امیدوار هستی؟
من فکر میکنم اگر بازیکنان تیم ملی مان در برزیل اسیر احساسات نشوند و بازی منطقی شان را انجام دهند، میتوان به صعود از گروه هم امید داشت. گرچه این را میگویم که کار خیلی سختی است، اما تیم ما توان این کار را دارد.
فکر نمیکنی این قبیل پیشبینیها انتظارات را از تیم ملی بالا میبرد؟
به هر حال هر تیمی را باتوجه به آنچه در چنته دارد بررسی میکنند و ما هم توقع نداریم ایران آرژانتین را شکست دهد؛ گرچه در فوتبال غیرممکن وجود ندارد؛ اما در کل فکر میکنم این تیمی که به جام جهانی میرود نسبت به دفعات قبل بهتر است و توانمندی بیشتری برای خودنمایی در برزیل و جام جهانی دارد.
و در پایان نظرت درباره افشای قراردادهای میلیاردی بازیکنان استقلال و پرسپولیس چیست؟
خودم با این موضوع مشکلی ندارم که رقم قراردادم رسانهای شود، چون همان رقمی که گرفتم همان نیز در هیات فوتبال ثبت شده و قراردادم شفاف بوده است. در رابطه با استقلال و پرسپولیس نظری ندارم، اما از وزارت ورزش و جوانان انتظار دارم حالا که قرار بر شفافسازی است، تنها فوتبال را نبینید و به بقیه رشتهها نیز ورود کنند. چون در برخی رشتههای دیگر هم میلیاردی میگیرند، اما فقط فوتبال را میبینند که این درست نیست.
محمدرضا مدنی / جامجم
کاپیتانی پرافتخار و گرفتار مصدومیت
امید توفیقی / گروه ورزش
محرم نویدکیا، کسی که آبان 61 در اصفهان دیده به جهان گشود را میتوان در زمره بدشانسترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران از نظر حضور در تیم ملی دانست؛ ستارهای که اگر بیشتر دوران حرفهای خود را گرفتار آسیبدیدگی نبود، بیاغراق میتوانست شمار بازیهای ملی خود را سه رقمی کند. با وجود این ستاره اصفهانی فوتبال تنها بازیکن تاریخ فوتبال ایران است که چهاربار بر جام قهرمانی لیگ برتر و چهار بار بر جام قهرمانی حذفی بوسه زده است و این یعنی رکوردی ماندگار برای این هافبک طراح.
نویدکیا از جمله بازیکنان فوتبال ایران محسوب میشود که منهای یک مقطع که به عضویت باشگاه بوخوم آلمان درآمد، در ایران تنها در یک باشگاه توپ زد؛ سپاهان اصفهان. این هافبک خوشفکر، خلاق و طراح که در شرایطی حد فاصل سالهای 99 ـ 1997 در تیم جوانان سپاهان توپ میزد، از سال 1998 بتدریج در ترکیب تیم بزرگسالان این باشگاه مطرح و با ریشه فوتبال ایران آفتابی شد و حتی در روزگاری که فوتبال ایران همچنان دوقطبی و در سیطره استقلال و پرسپولیس بود، هیچ گاه برای ادامه فوتبالش به تهران کوچ نکرد. علاوه بر این وفاداری به پیراهن باشگاه که خود گواه تعصب بالای این بازیکن به سپاهان است، علاقهمندان به فوتبال هیچگاه این اظهارنظر او را پس از یکی از قهرمانیهای سپاهان فراموش نمیکنند که گفت این واقعیت را باید قبول کرد قطب ورزش ایران در حال انتقال از تهران به اصفهان است و تلاش میکنیم اصفهان در همه رشتههای ورزشی حرف اول را بزند. بازیکنی که طی این سالها همواره حضور او در میانه میدان سپاهان در دیدار با دو تیم پرطرفدار پایتخت به همان میزان که قوت قلبی بزرگ برای اهالی زایندهرود بوده است که پا به توپ شدنش هملرزه بر اندام سرخابیها و هوادارانش میاندازد.
نویدکیا سال 77 از سوی مهدی مناجاتی، سرمربی وقت سپاهان به تیم بزرگسالان آمد و در نیم فصل دوم 79 توسط حمید ندیمیان برای اولین بار در ترکیب ثابت تیم قرار گرفت. او در بازیهای آسیایی بوسان 2002 به همراه تیم امید ایران قهرمان آسیا شد و پس از بازگشت از آن بازیها با وجود جوان بودن، بازوبند کاپیتانی را با پیشنهاد بزرگترهای وقت تیم از جمله آرمناک پطروسیان، لئون استپانیان و مجید بصیرت و موافقت فرهاد کاظمی (سرمربی) بر بازو بست. پس از آن درخشش این بازیکن همچنان ادامه داشت و مرزها را درنوردید تا اینکه سال 2004 (1383) لژیونر شد و به عضویت باشگاه بوخوم آلمان درآمد. این لژیونرشدن برای نویدکیا اصلا خوشیمن نبود، چرا که او با وجود اینکه در ماههای اول حضورش در آلمان درخشش خوبی داشت، اما سریال مصدومیتهای ادامهدار او از همین تیم آغاز شد تا جایگاه خود را در بوخوم از دست بدهد. او که طی سالهای 2004 تا 2006 با بوخوم قرارداد داشت؛ فقط در 10 بازی برای این تیم به میدان رفت و به همین دلیل در اواخر سال ۸۵ به مدت چند ماه و قرضی به باشگاه سپاهان بازگشت و در اول فصل بعد، قراردادش را دائمی کرد. افتخارات باشگاهی نویدکیا از دومین دوره لیگ برتر آغاز شد. او در این سال با سپاهان قهرمان لیگ برتر شد.
در لیگ نهم نیز ـ که سپاهان با امیر قلعهنویی قهرمان شد ـ نویدکیا بازهم در قامت کاپیتان بر جام قهرمانی بوسه زد، در لیگ دهم سپاهان و نویدکیا قهرمانی خود را تکرار کردند و در لیگ یازدهم در تیم تحت رهبری زلاتکو کرانچار برای چهارمین بار به عنوان کاپیتان بر جام قهرمانی بوسه زد.
این ستاره خط میانی سپاهان چهار بار به همراه این تیم فاتح جام حذفی نیز در فصول ۸۳ ـ ۸۲، ۸۵ ـ ۸۴، ۸۶ ـ ۸۵، ۹۲ ـ ۹۱ شده است. از همه اینها مهمتر نویدکیا به همراه سپاهان در لیگ قهرمانان سال 2007 به عنوان نایب قهرمانی آسیا دست یافت.
فقط 25 بازی ملی
نویدکیا بازیکنی است که به محض پدیدهشدن در فوتبال ایران بسیاری از کارشناسان و ناظران فوتبال ملی را به ظهور یک هافبک بازیساز و کم نقص امیدوار ساخت؛ هافبکی که سالها میتوانست میانه میدان تیم ملی را بیمه کند. تصوری که به هیچ عنوان بیراه نبود، اما امان از مصدومیتهای پیاپی. نویدکیا در مجموع تاکنون چهار بار زانوی چپش را جراحی کرده است؛ یک بار برای رباط صلیبی و دو بار برای مینیسک و یک بار برای غضروف. این شرایط باعث شد او که حد فاصل سالهای 2002 تا 2009 عضو تیم ملی بود، فقط 25 بار با پیراهن ملی به میدان رفته و یک گل ملی (مقدماتی جام ملتهای آسیا سال 2004 مقابل کره شمالی) در کارنامه خود به ثبت برساند.
با وجود این، هر چند او فرصت چندانی برای خودنمایی در تیم ملی نداشته است، اما حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و قهرمانی با تیم ملی امید در بازیهای آسیایی بوسان را تجربه کرده است. کارلوس کرش، سرمربی کنونی تیم ملی سال 90 نویدکیا را به تیم ملی دعوت کرد، اما با توجه به وضع جسمانی و آسیبپذیریاش از حضور در تیم ملی عذرخواهی کرد و طی نامهای برای مربی تیم ملی و با توضیح شرایط خاص خود نوشت: «در چند سال اخیر بابت آسیبدیدگیهای فراوان، جراحیهای زیادی را انجام دادهام. لذا نظر به این که بازیکنی که به اردوی تیم ملی دعوت میشود باید با تمام وجود و در صحت و سلامتی کامل در خدمت آن تیم باشد و اینجانب به جهت پزشکی و شرایط جسمیام امکان حضور در تمرینات پرفشار را ندارم، لذا یک بار دیگر ضمن تشکر از آن مجموعه محترم و شخص جناب آقای کرش سرمربی محترم تیم ملی، مراتب عذرخواهی خودم را از حضور در تیم ملی اعلام و صمیمانه از تمام وجودم آرزوی موفقیت و پیروزی برای تیم ملی کشورم را دارم.»
نویدکیا که در تیم فوتبال امید نیز 14 بار به میدان رفته و دو گل به ثمر رسانده است، از سال 2006 تاکنون در 200 مسابقهای که برای سپاهان به میدان رفته 23 گل وارد دروازه حریفان کرده است ضمن اینکه حد فاصل سالهای 1998 تا 2004 نیز در 46 مسابقه پیراهن سپاهان را به تن کرد و 18 گل به ثمر رساند. او همچنین در فصل 82 ـ 81 و 92 ـ 91 به عنوان مرد سال فوتبال ایران انتخاب شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان