خاله‌ها و عموهایی که پیر نمی‌شوند

برنامه طنز «خنده بازار» در یکی از بخش‌هایش گویاترین و صریح‌ترین تصویر را از وضع عموها و خاله‌های تلویزیونی ارائه داد.
کد خبر: ۶۶۴۱۴۸
خاله‌ها و عموهایی که پیر نمی‌شوند

تعداد زیادی مجری زن و مرد با لباس‌های رنگارنگ در یک استودیو جمع شده بودند و سر این که کدام یک بیشتر بچه‌ها را می‌خنداندند با هم رقابت می‌کردند.

خاله‌ها هر یک شیوه خاص خود را داشتند، دست‌هایشان را تکان می‌دادند و شعر و ترانه می‌خواندند؛ اما سر و صدایشان هیاهویی ایجاد کرده بود که کار هیچ یک به چشم نمی‌آمد. این تصویر حکایت وضع فعلی خاله‌ها و عموهایی است که این روزها تعدادشان خیلی زیاد شده است. کودکان و خردسالانی که پای تلویزیون می‌نشینند با طیف متنوعی از برنامه‌های مربوط به خودشان مواجه نیستند. آنها در بیشتر لحظات مجری‌هایی را می‌بینند که رو به دوربین حرف می‌زنند و در کنار چند عروسک یا بازیگر ماجرایی را توضیح می‌دهند.

بیشتر این مجری‌ها نام خاله و عمو را برای خودشان انتخاب کرده‌اند. عنوانی که صمیمیت بیش از حد مجری و کودک را در ذهن تداعی می‌کند، اما در عمل همیشه این رابطه مهربانانه برقرار نمی‌شود. خیلی از مجری‌هایی که پیشوند خاله و عمو را یدک می‌کشند، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارند و رفتارها و گفتارهایشان تکرار همان کارهایی است که در دیگر برنامه‌ها شاهد بوده‌ایم.

عموپورنگ و عموقناد جزو قدیمی‌ترین مجری‌های حوزه کودک هستند که نسبت به عموهای دیگر شهرت و محبوبیت بیشتری دارند و نکته جالب اینجاست که در طول این سال‌ها ظاهر آنها هم تغییر چندانی نکرده است. در بین مجری‌های زن خاله شادونه با فعالیت مستمرش توانسته بیش از دیگران خودش را به مخاطبان بشناساند.

در کنار این سه نفر شاهد حضور افرادی چون خاله قاصدک، خاله نرگس، دایی بهنام، خاله رویا، خاله سارا، عموهای فیتیله‌ای، دایی چپول، خاله گلی، عمو نیما و دیگران هستیم که همگی با برنامه‌های ترکیبی مهمان خانه‌های کودکان می‌شوند.

اتحاد سازنده خاله‌قاصدک و عموقناد

خاله قاصدک را می‌توان در زیرمجموعه برنامه‌های مجید قناد مورد بررسی قرار داد. قناد زمانی که قصد داشت فعالیتش را به پشت دوربین منتقل کند، ‌سراغ این مجری رفت. بازی‌های خوب وطن‌پور در تئاترهای ویژه کودکان مانند آن مرد آمد، سیب‌خورها و آلوخورها توجه مجید قناد را به خود جلب کرد تا آنجا که برای بازی در مجموعه تلویزیونی قاصدک انتخاب شد و توانست بازی و اجرا برای کودکان را مقابل دوربین تجربه کند.

وطن‌پور درباره این که چرا برای خودش چنین نامی انتخاب کرده، می‌گوید: سال 86 برنامه‌ای داشتیم به نام قاصدک که در آن برنامه من جلوی دوربین ظاهر می‌شدم و در تدوین کار، گل‌های قاصدک کوچکی در کنار من قرار می‌گرفت. من به این گل علاقه زیادی دارم. قاصدک نماد خوشی‌های دوران کودکی‌ام است و از آن روز بود که این نام را برای اجرایم برگزیدم.

وی از آن پس در برنامه‌های کودک مانند شب‌بخیر بچه‌ها، داداشی‌ها، گل‌گندم و اتل متل یه قصه به بازی و اجرا پرداخت و تصویر خوبی از خود در ذهن مخاطبان کوچک تلویزیون بر جای گذاشت.

مانی پسربچه خردسال این مجری نیز چندبار در برنامه او به‌عنوان مهمان شرکت کرد. نکته جالب درباره حضور «مانی» این بود که او چند بار خاله قاصدک را مامان صدا زد!

خاله قاصدک در برنامه‌اش بیشتر قصد داشت مهارت نقاشی و کاردستی را به بچه‌ها آموزش دهد و خلاقیت آنها را تقویت کند. او با خودش قاشق، مداد و مسواک به استودیو می‌آورد و نشان می‌داد که چطور می‌شود این وسایل را با چند حرکت به شکل یک حیوان درآورد. در این برنامه آموزشی موضوعاتی نظیر پرهیز از مسخره کردن دیگران، لجبازی، دروغگویی و شوخی‌های خطرناک مطرح شد.

یک کلیشه‌شکنی با عنوان «دایی‌بهنام» و «دایی‌چپول»!

مهدی صارمی برای آن که کلیشه برنامه‌های کودک را بشکند، نام «دایی‌بهنام» را برای خودش انتخاب کرد. او در برنامه کودکانه «جمعمون جمعه» با نام دایی‌بهنام جلوی دوربین رفت ولی این نام ثباتی نداشت، زیرا او در برنامه‌های دیگر مثل رنگین‌کمان و گنج امیر نام‌های دیگری چون عمو خشایار را برای خودش انتخاب کرد.

او در نقش داداش خاله نرگس آرزو آل‌ایوب) یکی از اعضای ثابت برنامه «رنگین‌کمان» بود و با تکیه‌کلام «من از تو توقعی نداشتم» با بچه‌ها همراه می‌شد. در برنامه عروسکی گنج امیر، مریم وطن‌پور (خاله‌قاصدک) و مهدی صارمی (دایی‌بهنام) نمایش‌ها و مسابقاتی را اجرا می‌کردند. این برنامه عروسکی و تلفیقی پیرامون مسائل آموزشی و احادیث قرآنی بود و برای ایجاد شور و هیجان در کودکان، مسابقه‌ای نیز در آن برگزار می‌شد.

البته به فهرست دایی‌ها باید دایی‌چپول (داوود منفرد) را هم اضافه کنیم که در برنامه رنگین‌کمان برای بچه‌ها نمایش‌های طنز اجرا می‌کند. او در نقش پیرمردی قبراق و بازیگوش ظاهر می‌شود و بین همه مجری‌های حوزه کودک با این نقش خودش را متمایز می‌کند. منفرد سابقه زیادی در کارهای طنز رادیو و تلویزیون دارد و سال‌ها با گروه رادیویی «جمعه ایرانی» همکاری کرده است.

مرور کتاب‌های درسی با خاله سارا

سارا روستاپور از چند سال پیش فعالیتش را در تلویزیون با عنوان خاله‌سارا در برنامه رنگین‌کمان آغاز کرد و بعد از آن، اجرای برنامه‌های متنوعی را در شبکه تهران و دو داشت تا این که به مرور زمان خودش هم وارد عرصه برنامه‌سازی کودک شد. او برنامه «گل‌آموز» را در شبکه آموزش راه انداخت که شامل مرور مطالب درسی دانش‌آموزان می‌شد. این برنامه متکی بر کتاب‌های درسی مدارس بود و خاله سارا با زبان بازی و نمایش مطالب آن کتاب‌ها را برای کودکان مرور می‌کرد. موفقیت برنامه در شبکه تازه‌تاسیس آموزش تا اندازه زیادی به شهرت خاله سارا برمی‌گشت. سارا روستاپور که در شبکه‌های دو و تهران خودش را به یک چهره شناخته شده بدل کرده بود در «گل‌آموز» با همان نام خاله سارا فعالیتش را ادامه داد. مهرداد نظام‌آبادی هم که قبلا در نقش آقاجون سلیمون برنامه اجرا می‌کرد، این بار «عمو مهرداد» برنامه گل‌آموز شد. تفاوت بارز این برنامه با کارهای مشابه این بود که بچه‌ها در آن منفعل نبودند و در روند تولید مشارکت داشتند. کودکان حاضر در برنامه از کلاس‌های آموزش بازیگری انتخاب شده بودند و در بخش‌های مختلف همچون مشاعره، کاردستی، نقاشی آسان، آشنایی با حیوانات، تولید نمایش، داستانگویی و داستان‌نویسی مشارکت می‌کردند.

ازدواج 2 خاله و عمو در حاشیه اجرای تلویزیونی

در تلویزیون همه جور خاله و عمویی داریم. از خاله‌ها و عموهای متاهل و صاحب فرزند گرفته تا عموهایی که سن‌شان بالا رفته و هنوز ازدواج نکرده‌اند، اما شاید جالب‌ترین مورد خاله و عمویی باشند که با هم ازدواج کرده و در برنامه‌ها اجرای مشترک دارند.

آزیتا رضایی (خاله رویا) و مجتبی ظریفیان (عمو مهربون) زوجی هستند که در برنامه‌های «آبرنگ»، «شکوفه‌های بهاری» و «رستوران کودکان» اجرای مشترکی را برای بچه‌ها داشتند. این دو نفر در تئاتر چهار صندوق بهرام بیضایی با هم آشنا شدند. آزیتا رضایی که کارگردان تئاتر بود برای کار جدیدش دنبال بازیگر می‌گشت، به سراغ مجتبی ظریفیان رفت و همین همکاری مقدمه‌ای برای ارتباط‌های بعدی شد.

دایره خاله‌ها و عموهای تلویزیونی بسیار وسیع است و ما ممکن است در این گزارش چند نفر را از قلم انداخته باشیم. اگر بخواهیم این فهرست را کامل کنیم باید به افرادی چون خاله گلی (فاطمه امینی)، خاله دنا (دنا ضیایی)، عمو نیما (مهیار مجیب)، عمو شجاع و خیلی‌های دیگر اشاره کنیم.

گم شدن سریال‌های کودک زیر سایه خاله‌ها و عموها

یکی از دلایل کثرت برنامه‌های ترکیبی کودک و نوجوان این است که برای برنامه‌سازان ساخت این گونه کارها راحت‌ترین و ساده‌ترین روش است. برنامه‌های ترکیبی در مقایسه با کارهای نمایشی به بودجه‌های عظیم نیاز ندارند. با مهیا کردن دکوری کودکانه، ساخت چند عروسک، طراحی یک سوژه و... می‌توان چند ساعت بچه‌ها را سرگرم کرد.

برخلاف سریال‌های کودک که به شخصیت‌پردازی، نگارش دیالوگ و در یک کلام فیلمنامه‌ای فکر شده نیاز دارند، در برنامه‌های ترکیبی معمولا همه چیز بر محور بداهه‌گویی می‌چرخد. پخش زنده برنامه‌های خاله محور و عمومحور باعث می‌شود، اتفاقات در لحظه رخ دهد و زمان پیش تولید به حداقل برسد. برنامه‌های زنده ترکیبی خیلی امکان بازپخش مجدد هم ندارند؛ در حالی که برنامه‌های نمایشی و عروسکی مثل زی‌زی‌گولو، خونه مادربزرگه و کلاه قرمزی و پسرخاله می‌توانند چندبار از تلویزیون پخش شوند.

احسان رحیم‌زاده / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها