شاهان دوم، کارهای اول
سربازی در حال تیراندازی، تصویری بود که بر نخستین سکه زرین ایرانی نقش بست. این سکه را داریوش دوم به مناسبت نوروز در سال 416 پیش از میلاد ضرب کرد. اما اولین نفری که دست به جیب مبارک برد و سنت عیدی دادن را رسم کرد، هرمز دوم، شاه ساسانی بود که از جنگ با کوشانیان درمانده و لاجرم تن به صلح داده بود. او اما در عیدی و تثبیت آن به عنوان یک فرهنگ، توفیق بسیار یافت تا امروز. سکه هرمز دوم تفاوت دیگری هم با سکه دوره داریوش دوم داشت. در سکههای او، صورت شاه و ملکه که از حیث وجاهت معروف بود، با یکدیگر نقش شدهاند. تاریخ، هرمز دوم را به نام عادل میشناسد و کودکان هم برای این سنت شیرین او را بسیار دوست دارند. این دو شاه گرچه هر دو لقب دو را داشتند، اما در انجام این کارها اولینها به شمار میآیند. اینک نیز بزرگان با رغبت یا ناگزیر، باید به گاه عید، عیدی بدهند و دلها را شاد کنند و البته ناگزیر هم به روح هرمز عزیز درود فرستند.
«نیشکر در ایران، روز نوروز یافت شد و پیش از آن کسی آن را نمیشناخت. جمشید روزی نی را دید که از آن کمی به بیرون تراوش کرده، چون دید شیرین است، امر کرد این نی را بیرون آورند و از آن شکر ساختند. و مردم از راه تبریک به یکدیگر شکر هدیه کردند و در مهرگان نیز تکرار کردند، و هدیه دادن رسم شد.» این روایت را هم ابوریحان بیرونی نقل فرموده است.
تخممرغ و بوی کاغذ رنگی
عیدی دادن و گرفتن، کاری نبود که تنها در حافظه تاریخ بماند. این رسم از تونل زمان گذشت و در هر دورهای رنگ و جلوهای به خود گرفت. شما هم میدانید در همین چند دهه اخیر ، عیدیها از نظر کمیت و کیفیت چقدر تغییر کرده است. در زمانهای خیلی قدیم، ایرانیها شکر را به هم هدیه میدادند تا کام یکدیگر را شیرین کنند. شکر پس از مدتی از مجموعه عیدیها آب شد و جای خود را به تخممرغهای رنگی داد. علاوه بر این نیز گندم و سیب و سمنو هم به عنوان عیدی رسم روزگار شدند تا هر کدام نمادی باشند برای برکت، نعمت و فراوانی. پدران و مادران ما از دورهای میگویند که برای گرفتن یک تخممرغ رنگی در روزگار نوروز، دست بزرگان خود را میبوسیدند، چون باور داشتند بدون انجام این کار سال آنها بیبرکت خواهد بود. این عیدیها را هنوز هم میتوان از پدر و مادربزرگهای مهربان گرفت. همه عیدی میدادند . اگر نقدی یا کالا نبود، بزرگان برای دیگران به حافظ تفال میکردند یا از آیات مقدس استخاره میجستند.این هم سپری شد و نوبت به کارت پستالهایی رسید که در اسفند، در و دیوار بیشتر مغازهها، دکهها و حتی بقالیها را رنگی میکردند. کارت پستالهایی که مناظر طبیعت و تصویر شهرهای زیبای جهان بودند. برخی از آنها هم شعری داشت از حافظ و مولانا، هنوز این کارتها ماندهاند گرچه نه به رونق گذشته. برای بسیاری هنوز این کاغذهای رنگی بوی عیدی میدهند.
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با آمدن نوروز خاطرات بسیاری برای شما زنده خواهد شد، خاطره یک آهنگ زیبا، سفرها یا یادآوری همان اسکناسهای لای کتاب. از قدیم رسم بوده که بزرگترها لای قرآن اسکناس نو میگذاشتند و در دید و بازدیدهای نوروزی این پولها را به عنوان عیدی به بچهها میدادند، کودکان آن را میگرفتند و تا نخورده لای کتاب خود میگذاشتند، تا سالهای بعد دوباره با یافتن ناگهان آن شوق شادی در دیدگانشان موج بزند. هر چند دیگر کمتر کسی پول لای کتاب میگذارد. بالا گرفتن چشم و همچشمی برای همه بد نیست بویژه برای کسانی که فقط عیدی میگیرند عیدیهایی از جنس عابربانک و چک پول و... حتی میتوان با این مقدار عیدیها مدل تلفن همراه خود را ارتقا داد تا چشم و همچشمی وارد فاز جدید خود شود، این گروه نیز با یک پیامک ادبی به دیگران عید را تبریک میگویند؛ یک پیامک برای همه دوستان!اصلا چرا اسکناس را باید لای کتاب گذاشت؟ خود کتاب هم میتواند عیدی خوبی باشد، اگر کودکان هنوز مبتلا به بازیهای رایانهای و... نشده باشند. مدتی پیش بود که پنج نویسنده خوب با انتشار نامهای از خانوادههای ایرانی خواستهاند در خریدهای سال نو به موضوع خرید کتاب برای کودکان و هدیه دادن آن به عنوان عیدی سال نو توجه نشان دهند. هر چند شاید حال خیلیها که اهل کتاب نیستند، از چنین هدایایی گرفته شود!
کودک و عیدی
فروشنده از خریدار، کارمند و بازنشسته از دولت، کارگر و کارشناس از کارفرما، رفتگر از اهالی محل و... همه از هم عیدی میخواهند تا دل همه همچون طبیعت آفریدگار زنده شود. اما در این میان عیدی گرفتن کودکان قصهای متفاوت است خاطرهای که به درازای زندگی در ذهن آنان باقی میماند. روانشناسان بسیاری هم در این باب سخن گفته و از کارکردهای مثبت عیدی دادن درست به کودکان نوشتهاند. برخی از آنها هم بر این نکته تاکید کردهاند که چنانچه قصد کادو دادن به جای پول نقد به کودکان را به عنوان عیدی دارید، نباید گرانقیمت باشد به این دلیل که همه از توان آن برآیند. اما از نکات مهم دیگر که در عیدی دادن به کودکان بر آن تاکید شده این که عیدی کودکان را از آنها نگیرید، پول یا هدیهای که دیگران به کودک میدهند را مورد تمسخر قرار ندهید، احترام گذاشتن به بزرگترها و تشکرکردن را به کودکان بیاموزید، به رقابت و چشم و همچشمی میدان ندهیم. این نکات را سیما فردوسی، روانشناس گفته است. مساله دیگری که این کارشناس به آن اشاره کرده این است که مقدار کمی پول با توجه به سن و سال بچهها برای عیدی در نظر گرفته شود؛ برای بچههای کوچکتر کمتر و برای بچههای بزرگتر بیشتر. عیدی دادن به بچهها همانند پول تو جیبی میتواند دارای نکات آموزشی همچون مدیریت منابع مالی، پسانداز، محدودیت داشتهها و خواستهها را داشته باشد البته منوط به این که عیدی از دسترس کودکان خارج نشود . همچنین باید با افزایش مقدار آن، نظارت والدین هم دقیقتر شود.البته بچههای یک تا سه سال به سنی رسیدهاند که از اسباببازی لذت ببرند. اما خیلیها برای آنها هدیه اسباببازی میآورند. شما میتوانید از وسایل خلاقانهتری استفاده کنید. بنابراین اگر قصد ندارید پول نقد به کودکان بدهید میتوانید به تناسب سن آنها هدیه تهیه کنید. از خمیر بازی برای کودکان زیر پنجسال گرفته تا لوازمالتحریر برای دبستانیها.
عیدی بدهید لطفا
میدانید همین عیدی دادن هم در روزگار ما پر شده از چشم و همچشمی، به گونهای که گاه بسیاری از دید و بازدیدهای نوروزی سرباز میزنند چون توان برآمدن از پس پذیرایی و عیدی دادن را ندارند. این را میتوان از طنز نوشتههای پیامکی دریافت مانند « اونقدر که آیفون تصویری در ایام عید کارایی داره، تلویزیون و ماهواره کارایی نداره. جهت یادآوری گفتم!» یا این که «نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشود جهت رفاه حال مردم، امسال عید دیدنی به صورت حذفی برگزار میشود.»
عیدی دادن به بچهها همانند پول تو جیبی میتواند دارای نکات آموزشی همچون مدیریت منابع مالی، پسانداز، محدودیت داشتهها و خواستهها را داشته باشد البته منوط به این که نظارت والدین هم دقیقتر شود |
دیگر هیچ کودک و بزرگی به گرفتن یک تخممرغ رنگی یا کارت پستالی دل خوش نمیکند، دیگر کمتر میشود و میتوان لای کتابها ، اسکناس تا نخورده چند سال پیش را یافت، دیگر حتی فرزندی دست پدر و مادر خود را از روی قدرشناسی نمیبوسد و دیگر... اکنون بانکها دفترچه پسانداز و کارت اعتباری هدیه را به عنوان عیدی تبلیغ میکنند. تولیدکنندگان هر کدام بنا بر حوزه فعالیت خود، از جاروبرقی گرفته تا تابلوفرش را به عنوان عیدی پیشنهاد میدهند و... بگذریم؛ نوروز در پیش است، حاجیفیروز دوباره به خیابان و سر چهارراهها آمده است: او نیز در طول تاریخ تغییرات فیزیکی و ظاهری فراوان کرده است حاجیفیروز ایرانی در قدیم «باز نمود نمایشی بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوشامدگویی به زنده شدن طبیعت است.» این را اسطورهشناسان میگویند؛ اما حاجیفیروز روزگار ما بیشتر لباس و جلوه گدایی دارد که هیچ برازنده آن اسطوره نیست و نخواهد بود... حالا حاجیفیروز ترانه خود را سر داده است؛ «ارباب خودم سلامو علیکم/ ارباب خودم سرتو بالا کن/ ارباب خودم مردم ایران/ بچهها و پیرها و جوانان/ ارباب خودم چشمارو بازکن/ نوروز اومده اخمارو بازکن/ ارباب خودم پسته و بادوم/ مژدهای دارم برای مردوم/ ارباب خودم کشک وبادمجون/ همه چیزها میشه ارزون ارزون... » مصرع آخر را باور نکنید لطفا!
«بوی عیدی، بوی توپ / بوی کاغذ رنگی / بوی تند ماهی دودی/ وسط سفره نو /... »
سامان عابری/ جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد