ناگوارتر آنکه، برخی افراد براساس منافع گروهی یا نسبتیشان با طرح یک انتقاد با تعریف نقد تلاش میکنند تا اگر در مقام منتقد نشستهاند از زاویه نگاه خود از توسعه فضای نقد بگویند و اگر بر جایگاه دولتمردی تکیه زدهاند نقش وکیل مدافع منافع ملی البته براساس تعریف خویش را بازی کرده و این روند دور باطلی را شکل میدهد که فرجامش «نقدگریزی» است.
برای آنکه یکبار دیگر بتوانیم معنا و مفهوم واژه نقد و جایگاه انتقاد بهعنوان یک کنش سیاسی را مرور کنیم، گفتوگویی کردهایم با حجتالاسلام والمسلمین احمد سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تا از معنای نقد و مرز آن با تخریب و زیرسوال بردن مصالح کشور سخن بگوید و از زاویه فرهنگ به پیامدهای برخی کنشها و واکنشهای سیاسی بنگرد.
همانطور که واقفید، در هفتههای اخیر بار دیگر موضوع نقدپذیری و ضرورت توجه به انتقادات سازنده در کشورمان واکنشهایی را به دنبال داشته است. به عنوان اولین پرسش میخواهم بدانم بهنظر شما یک نقد سازنده دارای چه مولفههای قابل سنجشی است؟
کلیدواژه نقد در دل خود چند مفهوم مشخص و مهم دارد که بدون توجه به آن نمیتوان درباره نقد و انتقاد سخن گفت. شاخص اول موضوعی است که برای نقد انتخاب میشود وباید ویژگیهای لازم برای نقد داشته باشد. مثلا نقد عملکرد یک فرد، جمع یا اقدامی حاکمیتی باشد که متناسب با ملاک و معیارهایی مشخص ارزیابی میشود. نکته دوم اینکه انتقاد باید مبتنی بر همین معیارهای فراگیر باشد، نه هوای نفس و منافع فردی و جمعی. سومین شاخص، این که انتقاد باید مستند و مستدل و بهگونهای شفاف صورت پذیرد. به عبارت دیگر، ارزیابی عملکردها باید خالی از ابهام و کلیگویی باشد تا بشود از آن بهیک نتیجه رسید.
شاخص بعدی این است که هدف نقد باید ارتقای جامعه و اعتلای افراد و رسیدن ملت، دولت و انقلاب به کمال باشد. یعنی هدف نقد هم در بیان آن مهم است و نباید فراموش شود که بیتوجهی به این اهداف میتواند غیرسازنده باشد. شاخص پنجم، ارائه راهحلی در پس طرح انتقاد است. یعنی ارزیابی دقیق و برخوردار از استدلال محکم، نباید بدون یک راهکار معطوف به اعتلای کشور باشد. علاوه بر همه اینها ششمین مولفه لازم برای انتقاد، نیت فرد نقاد است. یک منتقد برای اینکه نقدش سلامت لازم را داشته باشد، باید برای رضای الهی، طرح نقد کند، نه بهمنظور ریختن آبروی یک فرد یا یک مجموعه.
بنابراین به نظر من، اگر این شش شاخص که از نیت منتقد تا هدف و پیامد نقد را در بر میگیرد، بدرستی مورد توجه قرار گیرد، آنگاه مرز میان انتقاد و تخریب و تضعیف منافع ملی روشن شده و اختلافنظرهایی که گاهی در این راستا بهوجود میآید، از بین میرود.
اما برخی از شاخصهای ششگانهای که بهمنظور ارائه نقد صحیح مطرح کردید تا حد زیادی غیرقابل سنجش است. مثلا ممکن است فردی نیت خود را از طرح یک انتقاد، جلب رضایت الهی بداند اما همزمان، طرف مقابل که مورد نقد قرار گرفته، هدف وی را پیگیری اغراض شخصی قلمداد کند؟
در چنین مواقعی مردم باید قضاوت کنند که هدف از نقدی که مطرح شده، کدام بوده است؛ رشد کشور و رضایت الهی، یا تضعیف موقعیت یک فرد یا یک نهاد.
البته دیدگاههای مردم هم میتواند نسبت به یک موضوع متفاوت باشد...
بله، اما نتیجه یک نقد را که میشود سنجید. روشن است که طرح انتقاد با هدف تسویهحساب سیاسی یا غرضورزی شخصی هیچگاه به ارتقای کشور منتهی نمیشود، این درحالی است که نقد سازنده، در نهایت افزایش سطح کیفی یک اقدام را هدفگرفته و میشود در پس انتقادات، دریافت که سرانجام توانسته است به بهتر شدن وضع کشور کمک کند، یا نه.
با این حال بهنظر میرسد که تکثر مفهومی مصادیق و شاخصهای مورد اشاره برای نقد، باعث شده است تا بعضی دولتها با سنگر گرفتن پشت مفاهیمی کلیدی چون منافع ملی و مصالح نظام، عملا از زیر بار مسئولیت خود در نقدپذیری شانه خالی کنند. اینطور نیست؟
سالک: طرح انتقاد با هدف تسویه حساب سیاسی یا غرضورزی شخصی هیچگاه به ارتقای کشور منتهی نمیشود، این درحالی است که نقد سازنده، افزایش سطح کیفی یک اقدام را هدف گرفته و میشود در پس انتقادات، دریافت که سرانجام توانسته است به بهتر شدن وضع کشور کمک کند، یا نه. |
ببینید، اگر مسائل سیاسی را مورد توجه قرار دهیم، در چنین وضعی، فرمایشات رهبر معظم انقلاب برای ما فصلالخطاب است. مثلا ایشان در بیاناتشان که برای همه مسئولان و فعالان سیاسی تعیین کننده است، فرمودهاند که دانشگاه نباید جولانگاه سیاسی باشد؛ مضمون فرمایشات رهبری این است. خب، حالا اگر در مدیریت دانشگاهها بهگونهای عمل شد که خلاف این توصیه عمل شده و بستری مهیا شد برای آنکه دانشگاه تبدیل به جولانگاه فعالیتهای سیاسی شود، معلوم است که باید انتقاد کرد. این نقد نابجایی نیست که به مسئول مربوط بگوییم چرا فلان فردی را که منصوب کردهاید با معیارهای مورد اشاره رهبری همخوان نیست. بنابراین روشن است که در چنین روند انتقادی، فرد برای ما ملاک انتقاد نیست، بلکه معیار بیانات رهبری است و با هدف ارتقای کیفیت مراکز علمی صورت میگیرد نهتخریبافراد.
با وجود این بعضی از نقدهای رسانهای با رعایت نکاتی که اشاره کردید از سوی برخی مسئولان تعابیر دیگری پیدامیکند...
رسانهها دو دسته هستند؛ یک دسته آنهایی که میخواهند تیراژشان بالا برود، برای همین دنبال سوژه میگردند و کاری هم به درستی و نادرستی ادعاهایی که مطرح میکنند، ندارند. دسته دیگر اما آن رسانههایی هستند که ابعاد یک مساله را مدنظر قرار داده و پیامد طرح یک موضوع را بخوبی بررسی میکنند که آیا به وحدت ملی ضربه میزند یا نه، آیا منافع ملی را در بر دارد یا ندارد. بدیهی است مسئولان در برابر دسته دوم از رسانهها که تحلیلی عمیق نسبت به مسائل دارند باید پاسخگو باشند و توجه به نقدهای رسانهای با رعایت همه این مسائل میتواند به ارتقای اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بینجامد.
به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، در شرایط فعلی جایگاه نقدپذیری در ساختار سیاسی کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
قانون اساسی تکلیف همه را روشن کرده و با عمل به قانون، هیچ مشکلی در کشور پیش نخواهد آمد.
نظر شما مشخصا درباره عملکرد دولت نسبت به نظرات مخالف و نقدهای بیان شده چیست؟
البته هنوز برای قضاوت عملکرد دولت در حوزههای مختلف از جمله موضوعی که اشاره کردید، زود است. طی این مدت کوتاه دولتمردان ما هم عملکرد مثبت و شایسته قدردانی داشتهاند و هم عملکرد و اظهارنظرهایی که قابل نقد است. با این حال همه باید تلاش کنیم تا فضایی ایجاد شود که بتوان فرهنگ نقد کردن صحیح و نقدپذیری را در جامعه گسترش داد.
محمود هرندی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد