گفت‌وگو با مرد متهم به قتل

به مادرم رحم کنید

کسانی که کیوان را می‌شناختند، او را مرد زحمتکش و آرامی می‌دانستند که برای به دست آوردن روزی حلال، تلاش زیادی می‌کند. حالا او متهم شده در یک درگیری جوانی را به قتل رسانده است. کیوان که در دادگاه کیفری ‌استان البرز محاکمه شده ‌است، ماجرا را توضیح می‌دهد.
کد خبر: ۶۵۰۲۳۲

متهم هستی که مردی را به قتل رسانده‌ای. این اتهام را می‌پذیری؟

بله، قبول دارم که رامین با ضربه‌ای که وارد کردم، به قتل رسید، اما این کار را بعمد نکردم. اصلا نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد. اول او به من حمله کرد.

چرا این اتفاق افتاد؟

فکر می‌کرد به او تهمت زده‌ام در حالی که اصلا چنین کاری نکرده ‌بودم.

چرا رامین چنین تصوری می‌کرد؟

او چند وقت قبل از این حادثه به دزدی متهم شد. وسایل دوچرخه یکی از اهالی محل را به سرقت برده‌ بود. آن فرد هم متوجه شد. رامین فکر می‌کرد من درباره او حرفی زده‌ام.

آدم‌های زیادی در آن محل بودند. چرا رامین فقط درباره تو چنین تصوری داشت؟

محل کار من نزدیک محل سرقت بود و او می‌دانست که ممکن است او را دیده ‌باشم. به همین دلیل هم شک کرده بود. البته به او گفتم کار من نبود، اما باور نکرد.

شخصی که وسایلش به سرقت رفته بود، چطور متوجه شد سارق رامین است؟

دیگران به او گفته ‌بودند. اهالی محل همه می‌دانستند رامین سارق است. او چند سابقه هم داشت. وقتی چیزی گم می‌شد، همه متوجه می‌شدند سرقت کار چه کسی ‌است.

درباره زمانی توضیح بده که وسایل سرقتی کشف شد.

یکی از اهالی دوچرخه‌اش را مقابل مغازه یکی از همسایه‌ها گذاشت تا خرید کند. به محض این که بیرون آمد، متوجه ‌شد وسایل جانبی دوچرخه سرقت شده‌ است. وقتی به او گفتند رامین این کار را کرده، سراغش رفت و از او خواست وسایلش را بدهد. رامین مقاومت کرد و گفت چیزی ندزدیده ‌است. پسر خیلی عصبانی شد و آنها با هم درگیر شدند و در نهایت هم وسایل را از جیب رامین بیرون کشید. رامین هم که ‌دید آبرویش رفته، عصبانی شد و همه را تهدید کرد و چون فکر می‌کرد لو دادنش کار من است، به محل کارم آمد و گفت تلافی می‌کند.

چطور با هم درگیر شدید؟

آن روز رامین فقط می‌خواست درگیری ایجاد کند. به مغازه محل کارم آمد و گفت پول خرد می‌خواهد. من هم گفتم ندارم. برو جای دیگری پولت را خردکن. او فریاد کشید و گفت نخیر، تو باید به من پول خرد بدهی. من هم او را بیرون کردم. گفت دوباره برمی‌گردم. با یک چوب برگشت. به من حمله کرد و چند‌ ضربه زد. دست‌بردار نبود. دوباره حمله کرد و این بار من سیخی را که وسیله کارم بود، برداشتم و می‌خواستم از خودم دفاع کنم. یک ضربه به او زدم که مجروح شد و خونریزی شدیدی پیدا کرد.

اما پزشکی قانونی اعلام کرده دو ضربه به گردن مقتول خورد است. اگر تو فقط یکی از ضربات را زدی، پس ضربه دوم را چه کسی وارد کرد؟

من فقط یک ضربه زدم. آنجا کسی جز من وسیله‌ای در دست نداشت.

زمان درگیری در محل کارت تنها بودی؟

نه، ‌تنها نبودم. قبلا هم گفتم بجز من چند نفر دیگر هم بودند. آنها از همکارانم بودند.

چرا آنها واسطه نشدند تا دعوا فیصله پیدا کند؟

آنها سعی می‌کردند جلوی او را بگیرند، اما حریفش نمی‌شدند. رامین خیلی فرز بود و من هم اگر ضربه نمی‌زدم، زیر دست و پایش له می‌شدم. مجبور شدم برای دفاع از خودم این کار را بکنم.

گفتی درگیری در دو مرحله اتفاق افتاد یعنی یک بار با هم دعوا کردید و جدا شدید. بعد دوباره دعوا راه افتاد و کار به خیابان کشید؟

بله درست است. البته مرحله دوم زیاد هم در خیابان نبود. جلوی در مغازه با هم درگیر شدیم.

به هر حال از مغازه بیرون رفته‌ بودید. چرا بار دوم درگیری را ادامه دادی؟

او حمله می‌کرد و می‌خواست مرا بزند. البته این که گفتم دو مرحله بود، به این معنا نیست که چند ساعتی طول کشید. نه این طور نیست. به یک دقیقه هم نکشید. اصلا بهتر است بگویم فاصله دو دعوا چند ثانیه بود.

به هر حال کسی می‌توانست به تو کمک کند یا این که با پلیس تماس بگیری یا فرار کنی. چرا هیچ کدام از این کارها را نکردی و به مقتول ضربه زدی؟

هیچ کدام از این کارها را نمی‌توانستم انجام بدهم. چطور می‌توانستم به پلیس تلفن بزنم یا فرار کنم؟ او دقیقا مقابل محل کارم داشت مرا می‌زد. من فقط از خودم دفاع کردم.

تو در دادگاه مدعی شدی شرایط دفاع مشروع را داشتی، اما سوال قبلی نشان می‌دهد راه فرار داشتی و امتحان نکردی؛ بنابراین شرایط دفاع را نداشتی.

آدم وقتی در آن شرایط قرار می‌گیرد، فقط می‌خواهد از جانش دفاع کند. من هم همین کار را کردم. کسی هم کمکم نکرد. مگر این تقصیر من است؟

بعد از این که متوجه شدی رامین خونریزی دارد، چه کردی؟

همراه دوستانم او را به بیمارستان رساندم. حتی نمی‌خواستیم او کوچک‌ترین آسیبی ببیند. واقعا می‌خواستم نجاتش بدهم. من آدم زحمتکشی هستم. از شهرمان به کرج آمدم و کارگری می‌کردم تا پول حلال در بیاورم و زندگی خوبی داشته‌ باشم. مرگ رامین یک حادثه بود. واقعا نمی‌خواستم به او آسیبی برسد و از اتفاقی که افتاده، خیلی ناراحت هستم، اما عمدی نبود. من چاقو یا سلاح نداشتم که بگویم عمدی بود. آن سیخ هم دم دستم بود و با آن کار می‌کردم.

چرا ضربات را پایین‌تر نزدی و به گردن وارد کردی؟

چون او مرتب بالا و پایین می‌پرید. خیلی وضع بدی بود. اصلا نمی‌توانستم انتخاب کنم که ضربه را کجایش بزنم. فقط می‌خواستم از زیر چوبی که بر سرم می‌کوبید، بیرون بیایم و چاره‌ای جز زدن ضربه نداشتم.

اولیای‌دم درخواست قصاص کرده‌اند. اقدامی برای راضی کردن آنها کرده‌ای؟

خانواده‌ام چند بار دنبال رضایت رفته‌اند، اما فایده‌ای ندارد. من نمی‌توانم کاری بکنم تا آنها گذشت کنند. دیه می‌خواهند. مگر چقدر درآمد دارم که دیه بدهم؟ هیچ پس‌اندازی ندارم و واقعا نمی‌دانم چه باید بکنم.

یعنی اگر گذشت کنند، دیه نمی‌دهی؟

هر چه دارم، می‌دهم. به هر حال فامیل هم مرا تنها نمی‌گذارند. اگر اولیای دم رضایت بدهند. هر شریطی بگذارند قبول می‌کنم. درست است که رامین خلافکار بود و خانواده‌اش هم این موضوع را می‌دانستند، اما من حق نداشتم او را بکشم. باید طوری اوضاع را کنترل می‌کردم. هرچند درگیری آنقدر شدید بود که در آن حین نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم. اصلا هم فکر نمی‌کردم بعد از ماجرای خرد نکردن پول، دوباره برگردد و بخواهد مرا بزند. به هر حال واقعا متاسفم.

روزهایت را در زندان چطور می‌گذرانی؟

روزهای سختی است. برایم قابل تحمل نیست. فقط به امید روزهای ملاقات صبح را شب می‌کنم. خانواده‌ام مرتب به دیدنم می‌آیند. دلم برای مادر پیرم خیلی تنگ می‌شود. او را واقعا دوست دارم و تنها کسی است که بدون هیچ ‌درخواست و توقعی، همیشه مرا دوست داشته و کمکم کرده ‌است. حالا هم درخواست دارم مرا به خاطر مادرم ببخشند. مادر رامین درد بزرگی را تحمل می‌کند از او خواهش می‌کنم به مادر پیر من رحم کند و رضایت دهد. به هر حال ناامید نیستم و همه تلاشم را خواهم کرد که قصاص نشوم. در زندان هم سعی می‌کنم بیشتر وقتم را یا کار کنم یا در مسجد زندان دعا و قرآن بخوانم. برای رامین هم از خداوند طلب آمرزش می‌کنم و هر روز برایش نماز می‌خوانم و پنجشنبه‌ها هم خیرات می‌کنم.

حرفی با خانواده مقتول داری؟

از آنها عذرخواهی می‌کنم. این تنها کاری است که در شرایط فعلی می‌توانم انجام دهم؛ چون دستم از همه جا کوتاه است. از آنها حلالیت می‌خواهم. واقعا نمی‌خواستم پسر آنها کشته ‌شود و یکی از ضربات را در حالی زدم که اصلا متوجه نبودم ضربه می‌زنم. شاهدان هم این را تأئید می‌کنند و همه می‌دانند که من شروع‌کننده دعوا نبودم و اول، رامین حمله کرد.

مریم عفتی

شما چه فکر می‌کنید؟

برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید و بنویسید به نظر شما آیا فقط کیوان در این قتل مقصر است؟ متهم چه کار می‌توانست بکند تا قتلی رخ ندهد و این طور گرفتار نشود؟ آیا حرفی با اولیای دم مقتول دارید؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها