جشنواره‌ای که دیگر نیست...

کرد یا لر؟ ترک است یا بلوچ؟ اهمیتی ندارد. آنچه مهم است با هر زبان، فرهنگ و قومیتی، می‌توانی زبانش را درک کنی. زبان او، زبان بی‌زبانی است. او با زبان سازش سخن می‌گوید. آن را در دست می‌گیرد و شروع به نواختن می‌کند؛ سازش گاه چگور است گاه کمانچه؛ دونلی یا نی‌انبان؛ اما همه‌شان بخشی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین است. کافی است دل به سازش دهی تا غم‌ها و شادی‌هایش را دریابی.
کد خبر: ۶۴۶۹۸۷
جشنواره‌ای که دیگر نیست...

در این میان جشنواره موسیقی فجر می‌تواند فرصتی باشد تا موسیقی اقوام مختلف شنیده شود؛ شاید تنها فرصتی که اساتید این موسیقی بتوانند آثارشان را عرضه کنند؛ بخصوص این که موسیقی بومی، نوای بی‌نوایی است که این روزها که دیگر شنیده نمی‌شود و بیشتر فعالانش یا رهسپار دنیای دیگر شده‌اند یا در انزوا روزگار می‌گذرانند. فرقی نمی‌کند بخشی‌های خراسان باشند یا عاشقی‌های آذربایجان. سرنوشت همه‌شان یکی است.
جشنواره موسیقی فجر فرصت بهانه‌ای است که شاید نیم‌نگاهی به این نوع موسیقی هم بشود. گونه‌ای از موسیقی که فراموش شده است.
سال 1378، به همت محمدرضا درویشی، چراغ جشنواره‌ای روشن شد که به موسیقی اقوام مختلف ایرانی بپردازد. جشنواره که تا سال 1383 به کار خود ادامه داد و پس از آن به دلایل نامعلوم، متوقف شد تا در جشنواره موسیقی فجر گنجانده شود؛ اما نشد که نشد. تا این که اردیبهشت ماه 1390، طلسم موسیقی نواحی شکسته شد. با این تفاوت که «جهانگیر نصراشرفی» جایگزین درویشی با تمام مهارت‌ها و علمش نسبت به موسیقی نواحی ایران شد و همان طور که انتظار می‌رفت جشنواره نتوانست تاثیرگذاری چندانی داشته باشد و دیگر هیچ... باز هم سکوت؛ سکوتی که انگار نمی‌خواهد دامن موسیقی نواحی را رها کند. در این میان اساتید موسیقی نواحی ایران یکی پس از دیگری می‌روند. خاموش می‌شوند. به قول «محمدرضا درویشی» چون برگ‌های خزان می‌ریزند و به این ترتیب بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین را به خاک می‌برند. در این میان، این موضوع هم برای کسی اهمیتی ندارد؛ انگار مسئولان هنری کشور در 8 سال گذشته کارهای مهم‌تری داشتند. حالا باید ماند و دید که تدبیر چیست؟
روزنامه آسمان

newsQrCode
برچسب ها: محمدرضا درویشی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها