حفظ ریتم در قصهای که واجد التهاب ذاتی بوده و پرماجراست، سختترین بخش کار برای کارگردان است که کیایی با کنترل قصه از طریق حفظ این ریتم، تعلیق داستان را نگه داشته و مخاطب را با خود همراه میکند بدون اینکه دچار کسالت و ملال شود.
فیلم، داستان سه آدم است که فکر میکنند برای پولدار شدن باید دست به کارهای بزرگ زد و تصمیم میگیرند وام ده میلیارد تومانی یک آقازاده نورچشمی را روانه حساب خود کنند، ولی اشتباه یکی از آنها پای دو نفر دیگر را هم به این داستان باز میکند و وقتی همه چیز حسابی به هم ریخت نقشهشان عوض میشود و رابین هودوار پول را به حساب مردم بیچاره واریز میکنند و آخر کار از روی پل عابر 800 میلیون تومانی را که به دلار تبدیل کردهاند، پایین میریزند تا به دست مردم برسد.
خط ویژه در بستر نگاه انتقادی که به مسائل اجتماعی ـ رفتاری دارد کمدی موقعیتهای بانمکی را خلق میکند که فضایی مفرح و شیرین به اثر میدهد. این موقعیت در فیلم قبلی کیایی «ضد گلوله» به شکل پررنگتری تجربه شده بود. در اینجا البته قصه جدی بوده و به مساله عدالت اجتماعی با نگاه انتقادی و حتی اعتراضی میپردازد. فیلم قصه قهرمان محور نداشته و تعدد بازیگران آن در راستای قصه محور بودن آن است. حضور هفت بازیگر جوانی که شاید هیچکدام نقش اول نیستند و در کنارهم به تکمیل بازی هم برای شکلگیری یک پازل واحد کمک میکنند. التهاب، پرتعلیق و سکانس بودن قصه در کنار تعدد بازیگران هیچکدام باعث نشد به کارگردانی کار لطمه بخورد و کیایی بخوبی توانست از هدایت بازیگران و اجرای فیلمنامه برآید.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد