طبیعی است واکنش همه بچهها نسبت به اوضاع و شرایط جدید یکسان نباشد، برخی بسرعت جذب محیط تازه خواهند شد و بعضی نیز برای انس گرفتن با فضای جدید به زمان نیاز دارند. اگر کمی به حافظه خود رجوع کنیم نمونههای فراوانی را در این زمینه به یاد خواهیم آورد و اگر نخواهیم به راه خیلی دوری برویم و به خود زحمت بدهیم، هر یک از ما جزو یکی از این دو دسته دانشآموزان بودهایم. البته پرواضح است که بهتر است صدایش را درنیاوریم و وانمود کنیم همگی جزو بچههای جسور و بااعتماد به نفس گروه اول بودیم!
فیلم کیارستمی با ثبت لحظات اولیه حضور بچههای مدرسه توحید که در واقع ماکت و نمونه کوچکی از همه شاگردان کلاس اول است، جدا از موضوعی که مطرح میکند مخاطب را به همه حضورهای نخستینِ افراد در اجتماع ارجاع میدهد. در واقع ما با تماشای بیواسطه و مستقیم این کلاس اولیها به اولینهای دیگری نیز فکر میکنیم و خاطره نخستین دوستی، اولین معلم، اولین کتاب، اولین شغل، اولین خانه، اولین ماشین و بسیاری از چیزهای دیگر برایمان تداعی میشود. حتی اولین روزها و ماههای یک زندگی مشترک نیز بیشباهت به ترس و شهامت همین بچههای کلاس اول نیست یا روزهای اولیه خدمت سربازی در مردان میتواند مشابهتهایی با اضطراب و استرس پسران حساس کلاس اولی داشته باشد.
اما این حضورها کاملا به یکباره اتفاق نمیافتد و معمولا هر کدام از آنها مقدماتی دارد و افراد به اصطلاح درسهای مقدماتی آن را پاس میکنند. پیش از اولین رانندگی رسمی دوره آموزشی وجود دارد و اخذ گواهینامهای و قبل از ازدواج نیز مراتب آشنایی و دوران نامزدی. حتی برای همین بچههای کلاس اول دبستان نیز مراحلی چون مهدکودک و کلاسهای پیش دبستان در نظر گرفته میشود که بچهها پیشتر و بتدریج آمادگی ذهنی و عملی حضور در جمعی غیر از خانواده را داشته باشند.
با این همه اولین حضور در مدرسه ویژگیهای خودش را دارد و هر کودکی باید بها و تاوان مقدمات استقلال نسبیاش را بپردازد و برای آیندهای سراسر مستقل تمرینِ روی پای خود ایستادن کند.
فیلمِ اول ساختن در دنیای درندشت و بیرحم سینما هم دست کمی از هول و ولای کلاس اولیها در نخستین روز حضورشان در مدرسه ندارد، چهبسا بسیار دشوارتر هم باشد. چراکه اینجا فیلمسازان در صورت هر خطا و لغزشی با عقوبت سختتری روبهرو هستند و به جای تذکر و عتاب معلمان و والدین با ترکههای انار استادی سختگیر چون سینما طرف خواهند بود!
به هر حال این حضور هم سلسله مراتب و مراحلی دارد و این طور نیست که به هر نورسیدهای بفرما بزنند پشت دوربین تشریف ببرد. مطالعه مکتوب و تصویری، سالها دستیاری کارگردانهای مختلف را کردن و ایضا حرف درشت شنیدن از برخی فیلمسازان کاربلد و گاهی نابلد عبوس و تجربهاندوزی با ساخت فیلمهایی کوتاه، افراد را مهیای نخستین کارگردانی در دنیای حرفهای سینما میکند. اگر همه چیز سر جای خودش باشد و فیلمساز جوان ما شانس همراهی و همکاری با تهیهکننده و گروهی همدل نصیبش شود، آن وقت شاید بشود به ساخت فیلمی خوب و درخور امیدوار بود. شکستن شاخ غول فیلمسازی در اولین قدم، هدف ناتمام برخی کارگردانان بخت برگشته بوده است و باعث شده عطای فیلمسازی را همان اول راه به لقایش ببخشند و بروند، اما بسیاری از کسانی که امروز سری توی سرهای سینما درآوردهاند به هر حال کارشان را از یک جایی شروع کردهاند که رسیدهاند به جایگاه شایسته فعلیشان.
«همشهری کین» که خیلیها از آن به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما نام میبرند، نخستین فیلم اورسن ولز جوان در مقام کارگردان بود؛ هرچند او پیشتر تجربیات ارزندهای در رادیو داشت.
استیون اسپیلبرگ، کارگردان صاحبنام جهان هم اولین بار به طور جدی و حرفهای با ساخت فیلم «دوئل» در 1971 کارگردانی را تجربه کرد که نشان از نبوغ و خلاقیت او داشت.
لزوم توجه و حمایت از فیلمسازان فیلم اولی و دومی و کارگردانانی که در ابتدای راه فیلمسازی به سر میبرند باید از اولویتهای هر نظام سینمایی باشد چراکه هر فیلمسازی به هر حال باید از نقطهای فعالیتهایش را به طور جدی و رسمی آغاز کند و اگر در آن لحظاتی که پر از شور و ایده و انرژی است به او توجه نشود، امکان بالفعل شدن استعداد بالقوه او میسر نخواهد شد. بنابراین مسئولان سینمایی و تهیهکنندگان باید جدا از حمایت از فیلمسازان کارکشته و حرفهای و پیشکسوت به این قشر نیز توجهی جدی داشته باشند و بخشی از نگاههای خود را معطوف آنها کنند.
جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور پس از چند دوره برگزاری تازه در دوره بیست و یکم یعنی بهمن 81 بود که در بخش بهترین دستاورد فنی و هنری، نگاه ویژهای به این مساله کرد و جایزه بهترین فیلم اول آن سال را به «گاگومان» ساخته محمد رسولاف داد.
در جشنواره سال بعد نیز این توجه به کشف استعدادی به نام حمید نعمتالله منجر شد و هیات داوران جایزه بهترین فیلم اول را به «بوتیک» اهدا کرد، اما از آنجا که متاسفانه طی این سالها و به دلیل تغییر مدیریتها، سیاستگذاری باثباتی در نهادهای سینمایی و به تبع آن جشنواره فیلم فجر نداشتهایم، این روند دائم و پایدار نبوده و مثلا در دورههای بیست و سوم و بیست و پنجم و بیست و هفتم شاهد این بخش و معرفی برگزیدهها نبودهایم.
ولی در جشنواره بیست و چهارم فجر سال 84 جایزه بهترین فیلم اول به «عصر جمعه» ساخته مونا زندی حقیقی و جایزه بهترین فیلم دوم نیز به «شاهزاده ایرانی» رسید.
در بیست و ششمین دوره جشنواره در بهمن 86 نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول به فیلم «در میان ابرها» ساخته روحالله حجازی اهدا شد. در جشنواره بیست و هشتم، بخش فیلمهای اول و دوم مفصلتر برگزار شد که در نهایت سیمرغ بلورین به بهرام توکلی برای ساخت فیلم «پرسه در مه» رسید. فیلم «نفوذی» ساخته مشترک احمد کاوری و مهدی فیوضی هم صاحب سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و دوم و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی شد. جایزه ویژه هیات داوران در این بخش هم به فیلم «زندگی» رسید. دیگر برگزیدگان این بخش هم عبارت بودند از: دیپلم افتخار بهترین نویسنده: جلیل سامان برای فیلم «زندگی» و احمد کاوری و داوود امیریان برای فیلم «نفوذی»، دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری: تورج اصلانی برای فیلمهای «زمزمه با باد» و «بدرود بغداد» و دیپلم افتخار بازیگر نقش اول: به رضا خدادادبیگی برای فیلم «زندگی».
از سال 89 و دوره بیستونهم، این بخش عنوان بخش مسابقه «نگاه نو» را به خود گرفت که در شب اختتامیه سیمرغ بلورین بهترین فیلم به «سفر سرخ» به کارگردانی حمید فرخنژاد رسید. سایر جوایز دیگر این بخش به این صورت تقسیم شد؛ دیپلم افتخار بهترین فیلم مرگ کسب و کار من است (امیر ثقفی)، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی (حمید فرخنژاد برای سفر سرخ)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد (پژمان بازغی برای مرگ کسب و کار من است)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن (غزل شاکری برای آینههای روبهرو)، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه (نگار آذربایجانی و فرشته طائرپور برای آینههای روبهرو)، دیپلم افتخار بهترین دستاورد هنری (وحید نصیریان برای قلب سیمرغ) و جایزه ویژه هیات داوران برای بازیگری (صادق صفایی در سفر سرخ).
این بخش در جشنواره سال 90 به دلیل حضور رضا عطاران و پیمان معادی در جمع فیلم اولیها از بخشهای پررونق فیلم فجر بود و در نهایت فیلم «گیرنده» به تهیهکنندگی محمد قهرمانی و محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به دست آورد. دیگر برگزیدگان بخش «نگاه نو» از این قرار بودند؛ سیمرغ بلورین بهترین کارگردان رضا عطاران (خوابم میآد)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن مهناز افشار (برف روی کاجها)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد سعید راد (گیرنده)، لوح تقدیر بهترین بازیگر مرد ناصر گیتیجاه (خوابم میآد)، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی مانلی شجاعی فرد (میگرن)، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه اکبر روح، مهرداد موفق یامی و مهرداد غفارزاده (گیرنده)، لوح تقدیر بهترین دستاورد فنی روانبخش صادقی (فیلادلفی) و دیپلم افتخار بهترین دستاورد هنری تهران 1500.
در جشنواره سال گذشته فیلم فجر هم سیمرغ بهترین فیلم اول به «دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی رسید و هادی مقدم دوست کارگردان فیلم «سربه مهر» نیز جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد. جایزه بهترین دستاوردهای فنی ـ هنری هم برای فیملبرداری «برلین منفی هفت» به فرشاد محمدی اهدا شد.
خوشبختانه بخش مسابقه فیلمهای اول (نگاه نو) امسال هم از بخشهای پرطرفدار جشنواره فیلم فجر است و طبق تائید مدیران جشنواره حدود نیمی از آثار سینمایی بلند رسیده به دبیرخانه را فیلمهای اول کارگردانان تشکیل میدادند. به همین دلیل هم هیات انتخاب جشنواره سی و دوم برای معرفی 20 فیلم نهایی این بخش کار سختی را بهعهده داشت. باید به انتظار نشست و دید کلاس اولیهای سینما برای غافلگیری تماشاگران چه برگبرندههایی رو خواهند کرد.
علی رستگار / گروه فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم