باران سیلآسا
یکی از همسایگان این خانواده درباره این حادثه میگوید: «این رودخانه همیشه پرآب نیست و فقط در فصلهای بارندگی پر از آب میشود. اعضای این خانواده هم در فصل بارندگی، جانشان را در رودخانه از دست دادند.
روزی که این اتفاق افتاد، باز هم بارندگی بود و رودخانه اسلامآباد پرآب شده بود. پدر بچهها چوپان است و روزحادثه گوسفندانش را برای چرا به صحرا برده بود. آن روز باران شدیدی میبارید که آن اتفاق تلخ رقم خورد.»
پدر به دلیل زندگی عشایری، بخوبی با این وضع هوا و نوع باران آشنا بود و میدانست بارش باران زیاد طول نمیکشد. او خودش را به درختی رساند و زیر آن ماند تا باران بند بیاید. از طرف دیگر داریوش که به دنبال پدرش میگشت، از پسرداییاش خواست با او همراه شود. آنها برای جستجو، باید از رودخانه اسلامآباد عبور میکردند. دو کودک وقتی به رودخانه رسیدند که هنوز آب زیادی جمع نشده بود و میتوانستند از آن رد شوند. آنها پس از عبور از رودخانه، به سمت صحرا حرکت کردند تا مرد چوپان را پیدا کنند.
پدر که هنوز زیر درخت ایستاده و منتظر بود تا باران بند بیاید، از دور داریوش و پسرداییاش را دید که لباسهایشان کاملا خیس شده بود. او که نگران سرماخوردن بچهها بود، از آنها خواست به چادر برگردند. مرد چوپان گفت خودش هم به محض اینکه بارش باران قطع شود، گوسفندان را به خانه برمیگرداند.
پس از اینکه خیال داریوش از اینکه حال پدرش خوب است و بزودی به خانه بازخواهد گشت، راحت شد، تصمیم گرفت همراه پسردا ییاش به خانه برگردد. دقایقی بعد هر دو به رودخانهای رسیدند که لحظاتی پیش از آن رد شده بودند، با این تفاوت که این بار شدت جریان آب بیشتر از قبل شده بود و هر دو احساس خطر میکردند. به همین دلیل دست همدیگر را گرفتند تا اتفاقی برایشان نیفتد.
دو پسر دست در دست هم، سعی کردند عرض رودخانه را طی کنند. ناگهان دست داریوش از دست پسرداییاش جدا شد و جریان آب که قوی بود، تعادل او را بههم زد و پسرک داخل رودخانه خروشان سقوط کرد. شدت جریان آب به حدی بود که داریوش را با خود برد. پسردایی داریوش که از دیدن این صحنه وحشتزده شده بود، دنبال او رفت و سعی کرد نجاتش دهد اما موفق به این کار نشد و خودش را بسرعت به روستا رساند و از اهالی کمک خواست.
کشف جسد
خیلی طول نکشید که اهالی روستا به سمت رودخانه رفتند. شدت و سرعت جریان آب باز هم بیشتر شده بود. آنها سعی کردند داریوش را نجات دهند اما جستجوی این افراد برای یافتن پسربچه بیفایده بود و برای همین از امدادگران هلال احمر کمک خواستند.حمید افرازیان، معاون جمعیت هلالاحمرگچساران درباره این حادثه به تپش میگوید: روزی که این اتفاق افتاد، داریوش و فرد همراهش فکر نمیکردند قدرت آب به این حد باشد که داریوش را با خودش ببرد. هر دو قدم به رودخانه گذاشتند و آن طورکه همراه پسربچه تعریف کرد، یکدفعه آب داریوش را با خودش برد.»
امدادگران هلالاحمر وقتی از حادثه مطلع شدند، همراه نیروهای شهرداری و سازمان آتشنشانی خودشان را به رودخانه رساندند تا پسربچه را از آن بیرون بکشند. آب رودخانه گلآلود بود و اثری از داریوش دیده نمیشد. به همین دلیل چند نفر از نیروهای آتشنشانی و هلالاحمر با بستن طناب به خود، وارد آبهای خروشان شدند. روستاییان از دور نظارهگر عملیات امداد و نجات بودند و کسی به محل حادثه نزدیک نمیشد.
از قرار معلوم روی رودخانه سدی زده شده و به همین علت آب با حجم زیادی روان بود. پیدا کردن داریوش مستلزم تخریب بخشی از سد بود تا از شدت آب کاسته شود. نیروهای امداد با بولدوزر بخشی از سد را تخریب کردند و پس از آن بود که از حجم و سرعت آب کم شد. در همین فاصله نیروهای امدادی دنبال داریوش میگشتند و پس از حدود پنج ساعت جستجوی مداوم موفق شدند جسد او را 800 متر پایینتر از جایی که درون آب سقوط کرده بود، پیدا کنند.
سر داریوش به دلیل ضرباتیکه در طول مسیر به آن وارد شده بود، سوراخ شده و بشدت خونریزی کرده بود. وضع جسد نشان میداد پسربچه در همان لحظات اولیه جانش را از دست داده است. نیروهای هلالاحمر، جسد داریوش را درون کیسه گذاشتند و دایی او که همان جا حضور داشت، از آنها خواست کیسه را به او تحویل دهند. دایی، جسد خواهرزادهاش را درآغوش گرفت و پس از طی مسیری، آن را به ماموران آمبولانسی که همان حوالی حضور داشتند، تحویل داد.
این سومین بار است که مهدی افرایی، داغدار کودکانش میشود. طبق گفتههای افرازیان، سال 88 او دختر هشت سالهاش آریانا و پسر پنج سالهاش آریا را در رودخانه که باز هم بر اثر بارندگی فصلی، پرآب شده، از دست داده بود. روزحادثه آریا وآریانا به پرتگاه بلندی که مشرف به خانهشان بود، رفته بودند تا بازی کنند. ناگهان هر دو به درون رودخانه سقوط کردند و جانشان را از دست دادند و پس از چند ساعت پدر به کمک تعدادی از دوستانش جسد بچهها را از آب بیرون کشید. افرایی بجز داریوش، آریا و آریانا که جانشان را از دست دادند، یک دختر و یک پسر دیگر هم دارد.
رودخانههای وحشی
وقتی صحبت از غرقشدگی به میان میآید، اولین منطقهای که به ذهن میآید، استانهای جنوبی و شمالی کشور است اما استان کهگیلویه و بویراحمد که به دو بخش معتدل و گرمسیر تقسیم میشود، خروشانترین رودخانههای ایران را دارد. تفریح عمده و بیشتر جوانان این خطه شنا و بازی در رودخانههاست و رودخانههای پرآب پبشار، مارون، زهره، خیرآباد، سد کوثر و شاه قاسم، تنگتکاب کهگیلویه و بویراحمد در فصول بهار و تابستان، همیشه تعداد زیادی از جوانان را به شنا در آنها وسوسه میکند.
بنا به آمار پزشکی قانونی این استان، از ابتدای امسال تاکنون ده نفر و طی سالهای 1380 تا 1391، 151 نفر در آبهای این استان جانشان را از دست دادهاند. همین مساله باعث شده به گفته رئیس پزشکی قانونی استان کهگیلویه و بویراحمد، این استان امسال مقام پنجم غرقشدگی در کشور را به خود اختصاص دهد و قبل از این استان، خوزستان، مازندران، گیلان و بوشهر قرار دارد.
براساس توضیح مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان کهگیلویه و بویراحمد، غرقشدگی به دلایل مختلفی از جمله بلد نبودن شنا، نبود یا کمبود استخر کافی در شهرستانها، هزینه مالی زیاد برای استفادهکنندگان از استخر، ماهیگیری در حاشیه رودخانهها، نبود پلهای ارتباطی، نداشتن اطلاعات کافی از بافت جغرافیایی و بستر رودخانه و کمبود علائم ایمنی در حاشیه این رودخانهها و نبود نیروهای امداد در تفریحگاههای منتهی به رودخانه اتفاق میافتد.
از قرار معلوم آبهای جاری در کهگیلویه و بویراحمد به قدری زیاد است که مسافران فراوانی از سراسر کشور به این استان سرازیر میشوند و از سوی دیگر شفافیت و زلالی آب رودخانهها به حدی است که اغلب آنها فکر میکنند عمق آب کم است و به همین علت مسافران زیادی با این تصور و بدون توجه به علائم هشداردهنده، در مناطق ممنوعه شنا میکنند و دچار حادثه میشوند. / ضمیمه تپش
لیلا حسینزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
چرا رود خانه ی زاینده رود اصفهان خشك است؟
یك لوله ی حدود 70 اینچی ابی كه از صد زاینده رود می اید را به یزد و رفسنجان می برد
در صورتی كه اگر 20 اینچ از این لوله به رود خانه ی زاینده رود اصفهان هدایت می شد مزایا و محاسن زیر را در بر داشت :
جذب گردشگری و توریسم به اصفهان
احیای صنایع اصفهان
احیای چاه اب های اصفهان
احیای زراعت و كشاورزی اصفهانی ها
از بین بردن الودگی هوای اصفهان با استفاده از رودخانه ی زاینده رود و حوض و فواره های ایجاد شده .
و مزایای دیگر
اگر ما بخواهیم تالاب گاو خونی اصفهان را احیا كنیم كه در ان تالاب پرندگان نایاب و دیدنی مشاهده می شد و پرندگان مهاجر به انجا می امدند
نیاز است كه اول رودخانه ی زاینده رود اصفهان احیا گردد
كُل ُ شی ءِ حیّ مِن المآ