حمید برادر بزرگم بعد از 40 سال که از تولدش میگذرد، هنوز دست نگاه کن پدر است و دارد خرج دانشگاهش را از او میگیرد.
خواهر بزرگترم که نتوانست با همسرش زندگی خوشی داشته باشد، جدا شد و با یک فرزند در خانه پدرم سر میکند.
دو خواهر و یک برادرم که زندگی خوشی دارند هم بچههایشان را که چهار، پنج تا هستند به خانه پدری میبرند و آنجا بچهها میخورند، میریزند و میپاشند تا عصر میشود و پدر مادرها دنبال بچههایشان میآیند و اگر ناهار نخورده باشند هرچه در سفره پدر باشد خالی میکنند.
یک هفته در میان نیز همه شش خواهر و برادر مهمان پدرم هستیم و او نمیگذارد که کسی دست به جیب ببرد و چیزی بیاورد و این کار را توهین به بزرگتر میداند.
حالا بگویید که یک بازنشسته با حقوق و دستمزدی که از کار دومش میگیرد و بهرهکشی که کارفرما در ازای ماهی 400 هزار تومان میکند، چطور میتواند از پس این همه ریخت و پاش بربیاید.
فکرش را بکنید یک عمر سرمایه اندوخته تا همه ما را با دست پر به خانه بخت بفرستد و اکنون میبیند که هرکسی سه برابر شده و به خانه او برگشته است.
بازگشت به خانه
محمد میری کارشناسارشد اقتصاد میگوید: پدیده جدا شدن از خانواده مربوط به زمانی است که استقلال نسبی و شغل مستقل در هر خانواده وجود داشته باشد، اما وقتی اقتصاد یک کشور بیمار است بسیار دیده میشود که فرزند حتی در آستانه میانسالی وبال گردن والدین است و سالمند تا آخر عمر ستون اقتصادی خانواده باقی میماند و در واقع این باری است که اقتصاد بیمار بر شانههای لرزان سالمند تحمیل میکند.
وی میگوید: درست است که اشتغال سالمندان ظاهرا نسبت به سالهای قبل کاهش یافته، ولی همچنان شاهد فعالیت سالمندان بازنشسته در عرصه اقتصادی هستیم.
میری با اشاره به ناکارآمدی و بازده کم صندوقهای بازنشستگی و نبود نظام جامع تامین اجتماعی، تورم فزاینده را سبب ناچاری سالمندان در اشتغال بعد از بازنشستگی میداند.
وی میافزاید: در چنین شرایطی از یک سو جوانان امکان اشتغال کافی پیدا نمیکنند و مستقل نمیشوند، زیرا اقتصاد مولد و اشتغالزا نیست و از سوی دیگر سالمندان به دلیل ناکافی بودن درآمد، اندک فرصتهای شغلی را هم از جوانان میگیرند، زیرا حقوق کمتری نسبت به جوانان دریافت میکنند.
این شرایط برای سالمند یک شمشیر دو لبه است، زیرا از یک سو جوانش در خانه بیکار میماند، سربار اوست و از سوی دیگر در عین سالمندی ناچار است هنوز کار کند، اما نصف زمانی که کار برایش سادهتر بود، دستمزد بگیرد و سرپرستی عائله بزرگتری را برعهده داشته باشد.
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385 نسبت فعالیت اقتصادی سالمندان بالای 65 سال در سال 1385 تقریبا 22 درصد و حتی میزان فعالیت سالمندان مناطق روستایی بیش از مناطق شهری بود. چون آنها هرگز مستمری نمیگیرند و ناچار هیچ وقت هم دست از کار نمیکشند.
بردگان سالخورده
با وجود تمام احترام و منزلتی که برای سالمندان قائل هستیم، در بسیاری از واحدهای کاری از این قشر بهرهکشی میشود.
مهدی ـ الف سالمند شصت و هفت سالهای است که در یک آژانس کرایه اتومبیل خدمت میکند. او که بازنشسته یکی از ارگانهای دولتی است در این محل کار حسابداری انجام میدهد، رزرو تماسها و نوبتدهی به رانندهها را برعهده دارد، دریافتها و پرداختها و صندوقداری نیز برعهده اوست و کارهای بانکی را هم انجام میدهد؛ اما در ازای همه این خدمات فقط 250 هزار تومان به او میدهند در حالی که او شب کار هم هست.
این سالمند میگوید: وقتی بازنشسته شدم میدانستم که حقوقم کفاف زندگیمان را نخواهد داد. آن زمان دخترهایم داشتند ازدواج میکردند و چون دخترهای تحصیلکردهای هستند، همسرانی با طبقه اجتماعی بالایی دارند و رفت و آمدهای ما با فامیل همسرانشان و دعوتها و هدیهها و همه چیز را باید در سطحی نگه دارم که از شوهرانشان خجالت نکشند.
وی میافزاید: دیگر داستان شروع شد، کار کردم که جهیزیه چشم پرکن باشد، کار کردم که مراسم عقد در حد مراسم عروسی باشد، کار کردم که سیسمونیهای بچهها از سیسمونی خانواده شوهر کم نیاورد، کار کردم که هدیههای تولدها خجالتآور نباشد، کار کردم و کار کردم و کار کردم و با اینکه 17 سال پیش بازنشسته شدهام، اما فکر میکنم تا آخر عمرم همین یک شاهی سنار را از آژانس بگیرم تا پنیر نانی که دولت میدهد بشود!
سمیه شارقی، حقوقدان میگوید: گرچه از یک انسان طبق قراردادهای اجتماعی بعد از 30 سال کار کردن حق رسمی اشتغال سلب میشود، اما حقوق فردی او نباید زیر پا گذاشته شود.
وی میافزاید: وقتی شخصی رسما از نظام حقوق و دستمزد حذف میشود، در صورت استخدام دوباره حتی مزیت شاغلان جوان را ندارد که روی دریافت حداقل حقوق برای وی پا فشاری شود.
این کارشناس حقوق معتقد است نبود نظارت بر اشتغال بازنشستگان و نبود قوانین مناسبی برای آن، هم به سالمند لطمه میزند هم به جوان جویای کار. اگر سالمند تا هشتاد سالگی میتواند برای کارفرمایی کار کند و مفید باشد، پس میتواند از حقوق انسانی نیز بهرهمند باشد و بهرهکشی از یک انسان به بهانه این که سنوات کاریاش به پایان رسیده با حقوق بشر منافات دارد، ضمن این که طبق قانون هر فردی حق کار کردن برای تامین معاش را دارد و مادام که معاش یک سالمند با مستمریاش تامین نشود، حق کار کردن برای او باقی است.
این نبود نظارت بر حقوق بازنشستگان سالمند از سویی به کارفرما نیز اجازه میدهد که با تعیین میزان دستمزدی خارج از عرف، نیروی جوان را از عرصه خارج کند./ ضمیمه چاردیواری
ماندانا ملاعلی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد