درباره پرسابقه ترین مربی لیگ برتری

جناب سرهنگ می تازد!

گفتگوی خنده‌دار دورگه‌های تیم ملی در حین بازی

جبارسینگ، جمال آتاتورک و ناکامورا در تیم ملی

تعداد دورگه ها ، مهاجران یا بازیکنان ساکن خارج از ایران در تیم ملی زیاد شده به طوری که گاهی برقراری ارتباط کلامی دشوار می شود.
کد خبر: ۶۲۷۳۲۷
جبارسینگ، جمال آتاتورک و ناکامورا در تیم ملی

خب به نظر می‌رسد با پیوستن یک دو رگه دیگر به تیم ملی فوتبال، جمع ایرانی الاصل‌ها کامل تر می‌شود. «آریا جسورو‌هاسگاوا»،‌هافبک ایرانی-ژاپنی، به احتمال زیاد به زودی از لیگ ژاپن به تیم کی‌روش خواهد پیوست.
حالا که آقای سرمربی دل خوشی از این لیگ فوتبال و پدیده‌های دیمی‌اش
ندارد، می‌خواهیم پیش بینی کنیم اگر او دعوت از ایرانی الاصل‌ها با همین فرمان ادامه بدهد، بازی ایران و آرژانتین در جام جهانی به چه شکل خواهدبود.
ترکیب تیم فوتبال ایران:
دروازه بان: جبار سینگ (ایرانی-هندی)
مدافعان: پژمان منتظری، جواد زرینچه، ادوارد خاچاطوریان (ایرانی-ارمنی)،زلاتان مرعشیوویچ (ایرانی-کروات)
هافبک‌ها: هیدتوشی ناکامورا (کلا ژاپنی است، اما صفای وجودش ایرانی است)، ولادیمیر مدودف (روسی است، ولی پدرش مهندسی بود که قرار بود نیروگاه بوشهر را برای ما بسازد. چون خیلی طول کشید، تبعه ایران شدند)، جوادنکونام، رضا شاهرودی (کروش مجبوره! می‌فهمی؟ مجبور!)،
مهاجمان: جمال آتاتورک (نوه کمال آتاتورک؛ از جمالش معلوم است ایرانی است و اهل دموکراسی، تومنی سه‌زار هم با پدربزرگش فرق دارد)، خوان پریندللی(اسپانیایی-ایتالیایی است. ولی هیچ کدام در تیم ملی راهش ندادند. کروش اتفاقی او را در خیابان دید. پرسید: «ایران رو می‌شناسی؟» او گفت «آره» و
کروش گفت: «بیا بریم با هم فوتبال بازی کنیم.»)
شرح بازی:
ضربه ایستگاهی برای آرژانتین است. دروازه بان ایران به مدافعان می‌گوید:
«बाईं ओर एक छोटी सी. एक शॉट मत लो» مدافعان می‌گویند: «آهان» و دیواردفاعی را خالی می‌کنند. بازیکن آرژانتین شوت می‌زند و توپ گل می‌شود. کی روش می‌پرسد: «چرا این‌طوری کردید پس؟» می‌گویند: «فکر کردیم عصبانی شده میگه برید کنار توپ رو نمی‌بینم.» در شروع مجدد به رضا شاهرودی کاستاکورتا پاس می‌دهند. شاهرودی از توپ می‌ترسد می‌خواهد فرار کند که باصورت می‌خورد پرچم کرنر و مصدوم می‌شود.
ضربه شروع مجدد برای ایران. نکونام پشت توپ ایستاده. یکی داد می‌زند:
«Lasciatemi passare!» دیگری می‌گوید: «Бросьте в глубину.» کَس دیگر می‌گوید: «Ben başlığı istiyorum.» و آن یکی: « 私は誰かの新入社員ではないよ» نکونام هول می‌کند و محکم می‌زند توی گل خودمان.
در بین دو نیمه کروش «لیونل مسی» را خفت می‌کند.
کروش: «ببینم، تو چقدر قیافه ات آشناست. می‌دونی مس توی ایران اسم یه فلزه؟»
مسی: «نه نمی‌دونستم.»
کروش: «اسم بابات چیه؟»
مسی: «اسکار خوان مسی. چطور؟»
کروش: «میگم چقدر آشنایی! بابا تو پسر اصغرخان چهارراه گلوبندکی که ظروف مسی می‌فروخت. چقدر دنبالت گشتم.»
مسی در نیمه دوم برای ایران بازی می‌کند و ایران ۳-۲ بازی را می‌برد!بانک ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
علیرضا
-
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۷
۰
۰
خیلی جالب بود مخصوصا اونجاش كه گفته بود बाईं ओर एक छोटी सी. एक शॉट मत लो

نیازمندی ها