جام جم: نگاهی به داخل داشبورد جمعیتی
اشخاصی که خودرو دارند، بهتر میدانند که داشبورد چیست. یک جایی شبیه کارگاه آقای وپی در سمت راست جلوی ماشین ـ البته از داخل ـ که هر چیزی راننده گم میکند یا احساس میکند که در جیبش نیست، ولو یارانهاش، داخل آن را نگاه میکند یا از بغل دستیاش میخواهد که: «بیزحمت، داخل داشبورد را نگاه کن ببین جورابم آنجا نیست؟!»
حالا چی شد که وسط این همه موضوع و مسائل و آلودگی هوا و ....، گیر دادیم به داشبورد؟ چیز قحطی بود؟!.... هیچ کار ما بی دلیل نیست. عرض می شود خدمت تان. یعنی عرض می کنند خدمت تان.
عرض وارده: «معاون فناوری اطلاعات و آمار سازمان ثبت احوال کشور، از راه اندازی سامانه داشبورد جمعیتی کشور خبر داد.
سامانه استعلام هویتی الکترونیک، براساس داشبورد جمعیتی راه اندازی شده تا به مدارک شناسایی ازجمله کپی مدارک و عکس نیاز باشد و دستگاه ها بتوانند به صورت آنلاین، اطلاعات فرد را از طریق شماره ملی داشته باشند.»ـ به نقل از جراید داخل داشبورد
بسته پیشنهادی: از آنجا که خود این طرح،بهترین پیشنهاد ارائه شده است و هر پیشنهادی که ما بدهیم، درمقابل آن کمرنگ است، فلذا در این عصر سرعت،امیدواریم که هرچه سریع تراین طرح پیاده شود و به هر اداره ای که می رویم، یک بقچه کپی مدارک به همراه نبریم. در حاشیه داشبورد جمعیتی، دو سه نکته ای قابل عرض است:
1ـ عدم شباهت کامل: داشبورد جمعیتی به خاطر نامی که دارد،لازم نیست که حتما و حکما عین داشبورد داخل ماشین باشد. همه چی چنان قرو قاطی و درهم و برهم که تا در داشبورد را باز می کنی؛ انگار که سد کرج باز شده است.
2ـ داشتن رمزشخصی: بخشی از اطلاعات افراد، از قبیل تاریخ به دنیا آمدن و از دنیا رفتن و ازدواج کردن و طلاق دادن، قابل مراجعه ادارات و سازمان ها باشد؛ اما بخشی از آن فقط در اختیار خود صاحب اطلاعات و مشخصات قرار گیرد تا در هر اداره و ارگانی اگر آن بخش هم مورد نیاز بود؛ خود شخص رمزش را وارد کند و اطلاعات لازم استخراج شود. طوری شفاف همه اطلاعات آدم داخل این داشبورد ریخته نشود که چیزی برای خود طرف نماند. این شکلی آدم خیال می کند همه به هم محرم اند؛ یعنی محرم اسرارند. در صورتی که شاید شخصی نخواهد مثلا همسایه پایینی اش از ریز مشخصات و اطلاعات شخصی وی مطلع شود. یا حتی باجناق طرف!
شرق: 8 سال آرامش و ثبات
شهیندخت مولاوردی، معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده، در پاسخ به این که آیا همسر شما با پذیرفتن معاونت ریاستجمهوری از سوی شما مخالف نبودهاند؟ گفت: اوایل بحثهایی با یکدیگر داشتیم، چرا که در هشتسال اخیر زندگی ما به آرامش و ثبات رسیده بود. (ایسنا)
ما امروز به این سوال تاریخی پاسخ میدهیم که چرا در هشتسال اخیر زندگی ما به آرامش و ثبات رسیده بود؟
الف- چون مملکت کارزار بود و کارمان از بس زار بود کارگر از کارفرما بیزار بود و جریان انحرافی از ما بیزار بود اما بغل «سلین دیون» با سههزارمیلیارد تخورپخور برای محمودرضا خاوری گلزار بود.
ب- چون به قول شاعر دلم از این خرابیها بود خوش، زانکه میدانم / خرابی چون که از حد بگذرد آباد میگردد. منتها به تجربه ثابت شد حتی در این شرایط هم اتفاق خاصی نمیافتد.
پ- چون دولتمردان معتقد بودند خرابی چون که از حد بگذرد آباد میگردد، خرابی را از حد گذرانده بودند و منتظر بودند آباد گردد.
ت- چون طرف میگوید یک تصادف ناجوری کردیم و همه از بین رفتیم و مردیم.رفیقش گفت: تو که هنوز زندهای. طرف گفت: تو به این میگویی زندگی؟
ث- چون بههرحال در زندگی آدم به جایی میرسد که هر چه فریاد بزند کمک کمک، کمکی از دست کسی ساخته نیست. پس چون کاری از دستش برنمیآید باید توکل کند و خودش را رها کند و از وضعیتش لذت ببرد.
ج- عزیزم بیزحمت شیر این شلنگ اکسیژن را ببند.
-چرا گلم؟ تو که هشتسال است سخت بیماری و رنج بسیار میبری و درد فراوان داری و بدون اکسیژن و مراقبتهای ویژه پزشکی نمیتوانی زندگی کنی.
- دقیقا برای همین چیزها که گفتی میگویم. شیر اکسیژن را ببند تا به آرامش و ثبات برسم.
کیهان: پسفردا
گفت: روزنامه اسرائیلی «معاریو» در صفحه اول شماره 5 اردیبهشت ماه سال 1363 خود، با تیتر درشت نوشته بود «بمب اتمی ایران وارد مرحله نهایی تولید شده است»!
گفتم: بر پدر دروغگو لعنت. این روزها که صهیونیستها میگویند ایران از سال 2003 یعنی 1382 برنامه تولید بمباتمی را آغاز کرده و تا آخر سال 2015 یعنی 1394 اولین بمب را تولید میکند!
گفت: مگر از این رژیم جعلی، کودککش و جرثومه فساد و تباهی و آمریکا که حامی آن است انتظار دیگری میرود؟!
گفتم: از یارو پرسیدند کی وارد این شهر شدی؟ گفت پسفردا، گفتند؛ مردک! پسفردا که هنوز نیامده است؟! و یارو گفت؛ آخه چون خیلی کار واجبی داشتم، دو روز زودتر آمدم!
تهران امروز : بوی دلار میآید
بُزک نمیر که روزی بهار میآید
کنار کمبوزه حتما خیار میآید
طبیعت است و تو هستی بُزک که فصل بهار
بشر به گشت و گذار و شکار میآید
بُزک اگر تو نباشی شکارچی چه کُند؟
تفنگ آیا بی تو به کار میآید؟
پس از شکار تو بوی کباب میپیچد
تو میروی و به جای تو یار میآید
چه دشمنان که به بوی کباب دوست شوند
چه ماجرای شگفتی به بار میآید
به جای قهر کُند آشتی به بوی کباب
همان که بود مخالف کنار میآید
همان که قهر کند وقت رفتن از اینجا
پیاده میرود اما سوار میآید
رسید مژده سر چهار راه دلالان
که از مذاکره بوی دلار میآید
خبر رسید که خندان شوند اخموها
و تیترهای خبر خندهدار میآید
خبر رسید و سر سفره آمدند همه
رسید مژده که الان ناهار میآید
بلی زمان ناهار است و موقع خوردن
قرار میآید، بیقرار میآید
مخالفی که به قهر و به ناز رفته، ببین
برای خوردن با افتخار میآید
از انتهای سالن موقع سخنرانی
هیاهوی پلاکارد و شعار میآید
به انتهای سالن، گل بریز و آب بپاش
از انتهاست که بوی فشار میآید
اعتماد :تاریکخانه
سیاستمداران درباره تفاوت فرهنگی و چرخیدن سبیل بابا چه می گویند
مراسم روز دانشجو برگزار شد و روحانی به دانشجویان گفت دانشگاه خانه احزاب نیست بلکه کارگاه سیاست است. او همچنین گفت سانتریفوژ باید بچرخد اما زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخد. داشتم فکر می کردم اگر دیگران رییس جمهور شده بودند در مراسم روز دانشجو چه می گفتند:
احمدی نژاد: شما از چه ساعتی اینجا هستید؟ 8؟ 9؟ اول به برزیلی ها تبریک می گویم که شانس آوردند در جام جهانی با ما همگروه نشدند و ما مجبور نیستیم تفاوت فرهنگی مان را نشان شان دهیم. فوتبال یا سیاست؟ واقعا مشکل جوانان ما سیاست است؟ ستاره است؟ بگم؟ بگم؟ من به شما علاقه دارم که می گویم دانشجوی ستاره دار بهتر است یا دانشجویی که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد؟ چرا دولت را برای ستاره های دانشجو مورد هجمه قرار می دهید؟
قالیباف: یره از کارگاه سیاست پول در میه؟ کارگاه سیاست بهتره یا کارخونه گازانبر سازی؟ جوان امروز دنبال پوله. دنبال شهر زیبا و تمیزه.
غرضی: مشکل امروز ما تورم دانشجو و البته دانشجویان متورم است. ما باید تورم دانشجو را کم و از حضور دانشجویان متورم در عرصه اجتماع اکیدا جلوگیری کنیم. دانشجویی که متورم شده در جامعه تولید تورم می کند. از آن بوهایی که سال ها بعد درمی آید.
جلیلی: دانشگاه خانه احزاب نیست. خانه مقاومت است. کمربند باید برای دانشجویان الزامی شود و حراست از ورود دانشجوی بی کمربند جلوگیری کند. ظاهر جوانان در مقاومت نقش مهمی دارد. دانشجویی که کمربند نبندد چطور زیر بار مشکلات مقاومت خواهد کرد؟ سانتریفوژ که باید بچرخد هیچ همه دنیا باید بچرخد دور خودش. کاترین اشتون هم حالاحالاها باید بچرخد. ما هم کارمان را نباید از دست بدهیم که. زندگی خرج دارد. امورات ما نباید با مستمری این شغل بچرخد؟ پس حالابچرخند تا بچرخیم !
ولایتی: دانشگاه خانه احزاب نیست کارگاه اکتشاف است. دانشجو باید کریستف کلمب را الگو قراردهد و برود دنبال کشف کشورهای جدید و زیر پونزی و آن کشورها را جهت مبادلات سیاسی اقتصادی به دستگاه دیپلماسی معرفی کند که دولتمردان بتوانند بنشینند با سردمداران آن کشورها یک فنجان قهوه بخورند.
اکبر هاشمی: هی به این محسن و مهدی گفتم با این نلسون ماندلایک عکس یادگاری بیندازید گوش ندادند. مشکل جوان ما امروز همین گوش ندادن به حرف بزرگ ترهاست. اگر این عکس را می انداختند امروز سانتریفوژ که می چرخید آینده سیاسی شان هم می چرخید و با این حساب زندگی مردم هم می چرخید.
دکتر عارف: برای اینکه بدانیم دانشگاه خانه احزاب هست یا نه نیاز به اجماع اصلاح طلبان داریم. روی من اجماع صورت گرفته اما هنوز به صورت رسمی کسی زیر بارش نمی رود. وقتی اجماع صورت بگیرد سانتریفوژ هم می چرخد. نچرخد هلش می دهیم. هم سانتریفوژ را. هم اقتصاد مردم را. با هل روشن می شود. نه؟ باید بگذاریم تو دنده و استارت بزنیم.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد