رییس سازمان نظام پزشکی: بنا بر آمار ارائه شده سال ۱۳۸۶ سه درصد از بیماران به دلیل هزینههای کمرشکن سلامت زیر خط فقر سقوط میکردند اما این رقم اکنون افزایش یافته است.
تهران امروز : مشغول شو دگر به مداوا، حقوقدان
بحث حقوق آمد و شد پا حقوقدان!
شد مایه امید دل ما حقوقدان!
گفتند کارمندجماعت به پیش خود:
شاید حقوق اضافه شود با حقوقدان!
«مچکریم»ها به هوا خاست بیهوا
شادان شد از تشکر آنها حقوقدان!
صدروز چون گذشت به لبخند جانفزا
سیمای خود نمود به سیما حقوقدان!
زینجای شعر، غیبت او میرسد به سر
تبدیل میشود به منادا حقوقدان!
صدروزه خستگی همه شد از تنت بدر
با مجریان واله و شیدا،حقوقدان!
گفتی که هشت سال گذشته بعینه بود
رنج و بلا،مصیبتعظما، حقوقدان!
اینگونه شد که یکسره کل گزارشت
نفرین شد و گلایه و شکوی، حقوقدان!
(فرداش روزنامه محبوب تو(!) نوشت،
زنگ حساب خواندهای انشا، حقوقدان!)
گفتی: به گاه نقد به انصاف رو کنید!
خود نیز روی میکنی آیا، حقوقدان؟!
ما هم از آنکه رفت دل خوش نداشتیم
آری نمیکنیمش حاشا، حقوقدان!
اما فدای خنده دنداننمای تو،
یککم به اعتدال بیفزا، حقوقدان!
گفتی ز عیب می، هنرش هم کمی بگو!
دائم نزن به برجک آن، ای حقوقدان!
(آیا تمام شعر مرا کوفتن رواست
چون بیت قبل نیست مقفا، حقوقدان؟!)
او «اَهاَه» است کلا و تو «بهبه»ای تمام
باشد قبول میکنم اما، حقوقدان! -
دردی به لعن و نفرین هرگز شفا نیافت
مشغول شو دگر به مداوا، حقوقدان!
چون دیگران شعار نده، چون دهانمان
شیرین نشد ز گفتن حلوا، حقوقدان!
املای نانوشته ندارد غلط یقین
پس در بیار دفتر املا، حقوقدان!
مجریه چیست؟مجری فن روی مشکلات!
ای پهلوان منتخب ما،حقوقدان!
با شیوهای ظریف، بگیر از جهان غرب
حق و حقوق ملت خود را، حقوقدان!
در راه اعتلای وطن میکنم دعا:
یار تو باد ایزد یکتا، حقوقدان!
سخیف القلم: پاورقی نویس سطح پایین، نویسنده پوپولیست، ورژن رماننویس بعضی مدیران مردمی سابق.
نحیف القلم: نویسنده بیمایه، نویسنده افتخاری، کسی که یک شبه ره صد ساله رفته است، دارای نشان درجه یک نویسندگی از دانشگاه ایرانیان یا آکسفورد.
سفیل القلم: نویسندهای که در جزایر سرگردانی واقع است و نمیداند جهت باد کجاست و قبای کهنه رنگ و رو رفته خود را باید روی کدام میخ صنعت چاپ و نشر آویزان کند.
سمیع القلم: نویسنده خوب فرمانبر پارسا، نویسنده کاردرست و عاقبت بخیر، هوادارِ کسی که صدایش از بقیه بلندتر است.
سرویس القلم: نویسندهای که درعملیات عمرانی از قبیل آسفالت و صاف کردن و سرویس کردن کسانی که مثل او و دوستانش فکر نمیکنند و نمینویسند تخصص دارد.
مرعوب القلم: نویسنده واقعبین و عاقل، کسی که با طناب سخنان مقامات دولتی به چاه نمیرود و میتواند حرفهای روزنامهها و تریبونهای خاص را فراتر از گفتههای مقامات، سفید خوانی کند و جنس خاکی را که باید استفاده کند معین سازد.
مغضوب القلم: نویسنده قابل سرویس خارج از نوبت و چارچوب و روال قانونی، نویسندهای که با نوشتن، نظم کهکشان راه شیری را به هم میزند، شعبدهبازی که با چند سطر مطلب، قدرت بیکار کردن همزمان چند صد نفر از اصحاب مطبوعات را دارد، نویسندهای که معمولا بعد از ممنوع شدن، خوانده و شناخته میشود.
مسلوب القلم: نویسندهای که از مقام ممنوع القلمی به سریع القلمی ارتقای رتبه پیدا کرده است ولی فقط قلم دستش نیست.
ممنون القلم: نویسندهای که بابت همه چیزهای باربط و بیربط، مچکریم از دهانش نمیافتد، کاشف قانون «از اخلاق دوست، هر چه بر آید نکوست»، ورژن نویسنده مصاحبه کنندگان تلویزیون با رئیسجمهور محترم.
شندرغاز القلم: نویسندهای که به فلاکت نوشتن مبتلاست، معمولاً آس و پاس بودنش با درجه خلاقیت و استقلال او نسبت مستقیم دارد.
منتظر القلم: نویسندهای که منتظر است در نشریهای که قانوناً مجوز انتشار دارد ولی قانوناً مجوز انتشارش چندی است دچار مشکل شده است ولی قانوناً منعی برای انتشارش نیست، بنویسد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد
دکتر همایون میگویدحقیقت امام فراتر از چیزی است که در انتظارش هستیم