روز مصاحبه با بابک دینپرست اینها را گفتم و شرح دادم حالا در عرض چند دقیقه، هم میشود مواد مخدر پیدا کرد و هم کسی را که آن را مصرف کند.
او حرفهایم را پذیرفت و به ما و مردمی که هر روز معتادی خیابانی را میبینیم، حق داد چنین دیدی داشته باشیم. اما دینپرست، معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با موادمخدر از تلاشهای ستاد مبارزه با مواد مخدر در حوزه مقابله و پیشگیری نیز دفاع کرد و از ما خواست به این فکر کنیم اگر ستاد دست روی دست میگذاشت و کاری نمیکرد حالا مواد و معتاد از سر و کول کشور بالا میرفت.
دینپرست، منظورش هجمههای سنگینی است که در بخش موادمخدر علیه کشور میشود که شاخصترین آن همسایگی با بزرگترین تولیدکننده تریاک جهان است. ما نیز در گفتوگو با او موقعیت خاص ایران را نادیده نگرفتیم، ولی به هر حال بر مواضع خود پافشاری کردیم. این گفتوگو حاصل پرسش و پاسخهای یکساعته ما با معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر است، مدیری که نه تعصب خشک دارد و نه موضعگیریهایش افراطی است.
مردم میگویند مصرف مواد مخدر در کشور روز به روز در حال افزایش است. با این گفته موافقید؟
شاید آن چیزی که مردم احساس میکنند ناشی از تغییر الگوی مصرف مواد از سنتی به روانگردانها در جامعه باشد. طبق گزارش سال 2013 دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل (UNODC)، مصرف مواد مخدر سنتی در دنیا تقریبا تثبیت شده و ثابت باقی مانده است. طبق این گزارش در سال 2011 حدود 230 میلیون نفر در جهان حداقل یکبار مواد مخدر مصرف کردهاند که از این آمار و طبق آخرین طرح شیوعشناسی سال90، یک میلیون و 325 هزار معتاد در کشورمان وجود دارد. مقایسه این آمار با نتایج طرحهای شیوعشناسی قبلی نشان میدهد تعداد مصرفکنندگان در کشور، آهنگی تقریبا ثابت و تثبیت شده دارد.
این ثبات در چه بازه زمانی بهوجود آمده؟
پژوهشی که در سال 86 انجام دادهایم و طرح شیوعشناسی که در سال 90 انجام شده، نشان میدهد تعداد مصرفکنندگان مواد مخدر در کشور از حدود یکمیلیون و 200 هزار تا یک میلیون و 300 هزار نفر است. اصولا فقط میتوان اینگونه آمارهای مبتنی بر پژوهشهای علمی را مورد استناد قرار داد، نه آن چیزی که در جامعه و براساس مشاهدات عینی برآورد میشود.
من بهعنوان یک شهروند، افزایش مصرف مواد مخدر در کشور را احساس میکنم. قبلا، مواد مخدر چیزی در دسترس افرادی خاص بود، اما حالا در هر خانهای یا یک فرد معتاد وجود دارد، یا یک مصرفکننده تفریحی یا کسی که در معرض خطر قرار دارد.
بله این همان چیزی است که بنده نیز به نوعی دیگر مطرح کردم؛ یعنی الگوی مصرف تغییر کرده است. شما نمیتوانید بگویید بهطور قطع تعداد معتادان در گذشته بیشتر یا کمتر از امروز بوده است. امروزه با توجه به تغییر الگوی مصرف مواد و گرایش جوانان به این پدیده، شیوع مصرف مواد در جامعه نمایانتر شده است. شاید دسترسی آسان به مواد مخدر و حضور معتادان پرخطر خیابانی و دیدن مظاهر اعتیاد در جامعه، از دیگر دلایل تشدید نگرانی مردم باشد. هماکنون جوانان ما به سمت مصرف مواد صنعتی و روانگردان گرایش پیدا کردهاند که در صدر آنها شیشه قرار دارد.
آماری وجود دارد که عمده معتادان کشور را در رده سنی 20 تا 30 سال میداند، این آمار را قبول دارید؟
براساس شیوعشناسی سال90، بین 35 تا 39 سال است.
مگر قرار نبود برنامههای کاهش تقاضای مواد مخدر افراد در این سنین را هدف بگیرد و مانع از روی آوردن آنها به مواد بشود، پس چرا بیشتر معتادان باز هم در این رده سنی هستند؟
این که بخواهیم شیوع مواد مخدر را کنترل کنیم با این که وجود مواد مخدر را در کشور به صفر برسانیم دو موضوع کاملا متفاوت است. اگر شما فکر میکنید که میتوانیم مصرف مواد مخدر در کشور را ریشهکن کنیم، من نه به عنوان معاون کاهش تقاضای ستاد بلکه بهعنوان کارشناس این حوزه میگویم به زبان آوردن این حرف نوعی سطحینگری است. من معتقدم مبارزه با مواد مخدر یک ستیز دائمی است و باید همواره توجه داشته باشیم جبهه مقابل ما بسیار پویا و فعال عمل میکند و به علت سودآوری مواد، هیچ مانعی برای تغییر الگوی مصرف موادمخدر و روانگردانها احساس نمیکند. تولید مواد روانگردان دارای ترکیبات جدید با عنوان NPS و روانه شدن آن به بازار مصرف، دلیل خوبی برای صحت این گفته است.
ما نمیتوانیم بگوییم اقدامات ستاد مبارزه با مواد مخدر و دستگاههای عضو ستاد در امر کاهش شیوع اعتیاد ناموفق بوده است، بلکه باید به این نکته توجه شود که عوارض این حوزه بسیار گسترده است. مواد مخدر، یک جرم سازمانیافته مرکب بوده و دو سوی معادله آن با جرایم دیگر کاملا متفاوت است. مثلا وقتی از جرم سرقت حرف میزنیم یک طرف آن سارق است و طرف دیگرش مالباخته، یا در مورد جرم قتل نیز یکسوی آن قاتل و در سوی دیگر معادله مقتول قرار دارد. اما در بحث مواد مخدر، در یک سو با قاچاقچی مواجهیم و در سوی دیگر نیز با فرد مصرفکننده مواد مخدر. در شرایط عمومی هیچ اختلافی در ماهیت رفتار افراد توزیعکننده و مصرفکننده مواد وجود ندارد. در واقع، نوع و سطح همکاری که این دو گروه با هم دارند، کار مبارزه را خیلی سخت میکند. در زمان بروز جرایمی چون سرقت و قتل، مالباختگان یا بستگان و اعضای خانواده مقتول در جهت کشف جرم و شناسایی و دستگیری سارق و قاتل با پلیس نهایت همکاری را دارند، اما در مواجهه با جرم اعتیاد، ما از یکسو با چند صدهزار توزیعکننده مواد روبهرو هستیم و از سوی دیگر نیز حداقل یک میلیون و 325 هزار مصرفکننده که ارتباط تنگاتنگی با عاملان چرخه قاچاق دارند، نقشآفرینیکرده و از قاچاقچیان کاملا حمایت میکنند.
پس میبینید مبارزه با مواد مخدر و روانگردان تا چه اندازه سخت و پیچیده است، ضمن این که همه مسئولیتها به ستاد برنمیگردد. وقتی علل گرایش جوانها به مواد مخدر را بررسی میکنیم، مشخص میشود اولین علت کسب لذت است، کنجکاوی، تفریح و اختلالات روحی - روانی و مشکلات خانوادگی در ردیفهای دیگر قرار میگیرد، آیا رفع همه این مشکلات به دولت و ستاد برمیگردد؟ پس نقش خانوادهها چه میشود؟
ما هم نمیگوییم ستاد مبارزه با مواد مخدر باید مصرف مواد در کشور را ریشهکن کند ، چون مواد در هر کشوری وجود دارد، حتی در کشوری مثل سوئیس که بیش از 25 هزار معتاد دارد، ما میگوییم تقاضا برای مواد باید کاهش پیدا کند و این وظیفه ستاد است.
تاکید بر کاهش تقاضا، تاکید درستی است و من با آن موافقم. هدف از کاهش تقاضا ارتقای سطح آگاهیهای عامه است، اما شما فکر میکنید چند درصد از کسانی که مواد مخدر و روانگردان مصرف میکنند از اثرات سوء و مضرات ناشی از مصرف مواد مخدر بیاطلاع هستند؟ آمارها نشان میدهد 22.5 درصد از معتادانی که در طرح شیوعشناسی سال 90 مورد مطالعه قرار گرفتند، دارای مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر بودند. در برآورد دیگری 75 درصد معتادان دیپلم و دیپلم به بالا بودند. آیا شما فکر میکنید ایــن افراد حتــــی برای یک بارهم که شده، فیلمی در ارتباط با مخاطرات ناشی از مصرف مواد ندیدهاند یا مطلبی در روزنامهها نخواندهاند تا از مضرات مواد مخدر باخبر شوند؟
سال گذشته، بیش از هشت میلیون نفر تحت آموزش و برنامههای فرهنگی و پیشگیرانه قرار گرفتند که اگر دیگر برنامههای اجرا شده مرتبط را نیز به این آمار اضافه کنیم، جامعه تحت پوشش به حدود ده میلیون نفر میرسد. پس باید به ریشههای اصلی این پدیده توجه کنیم. وقتی میگوییم یکی از انگیزهها برای رفتن به سمت مصرف مواد، کسب لذت است، مسئولان باید به این موضوع توجه کنند اگر بخواهیم لذت موقتی ناشی از مصرف مواد را از این گروه جویای لذتهای کاذب بگیریم، باید چه چیزی به جایش به او ارائه کنیم که به همان میزان کسب لذت کند. بر پایه طرح شیوعشناسی انجام شده در سال90، بیش از50 درصد از معتادان دارای شغل و همچنین بیش از 60 درصد آنان نیزمتاهل بودند. این آمارها نشان میدهد بیش از نیمی از آنهایی که به سمت مواد میروند هم شغل داشتند و هم خانواده؛ پس میبینید همه مشکلات، ناشی از وجود نقص در برنامههای پیشگیرانه ستاد یا آگاه نبودن افراد نسبت به مضرات مصرف مواد مخدر و روانگردان نیست.
این را هم در نظر داشته باشید که مشکل مواد مخدر، مشکل 230 میلیون نفر از مردم جهان است که البته کشور ما به علت مجاورت با بزرگترین تولیدکننده تریاک و کانابیس (ترکیبات گیاه شاهدانه) دنیا و قرار گرفتن در مسیر جذاب ترانزیت مواد به اروپا و آمریکا شرایط ویژه خود را دارد.
درست است کسب لذت، کنجکاوی یا اختلالات روانی از علل تاثیرگذار در مصرف موادمخدر محسوب میشود اما بهتر است ما این علل را بزرگنمایی نکنیم، چون مشکل اصلی کشور ما دسترسی آسان به مواد مخدر است. یک مثال ساده میزنم؛ خاویار در کشور ما آنقدر کمیاب است که مردم بهسختی به آن دسترسی دارند و چون تهیه آن مشکل است بیشتر افراد قید خوردن آن را میزنند، پس اگر مواد مخدر هم به این اندازه کمیاب باشد، آن وقت تا این حد گرفتار معضل اعتیاد نخواهیم بود.
بله مواد مخدر کمیاب نیست، چون جبهه مقابل ما جبههای جدی، قوی و توانمند است. در همسایگی ما در افغانستان، باوجود حضور نظامی بیش از 40 کشور اروپایی، آمریکا ودیگر کشورهای عضو ناتو و ایساف، مواد مخدر در حجم وسیعی تولید میشود. مواد مخدر تولیدی افغانستان در سال 2001 حدود 187 تن بود که در سال 2009 به 8200 تن رسیده است؛ یعنی 41 برابر سال قبل ازحضورغربیها در آن کشور. سودآوری در این حوزه بسیار زیاد و قابل توجه است. سالانه سه میلیارد دلار سود خالص عاید قاچاقچیان ایرانی میشود.
طبیعت دشمن، قوی بودن است و اصلا دشمن ضعیف وجود ندارد، موضوع این است که ما باید قوی باشیم و توان مقابله داشته باشیم.
به هر حال ظرفیت و توان ما بهعنوان دستگاههای عضو ستاد نیز محدود است. سال گذشته بیش از 500 تن انواع مواد مخدر در کشور کشف شده است، در حالی که کشفیات بزرگترین کشورهای دنیا شاید به چند صد کیلوگرم هم نرسد . 500 تن رقم بسیار بزرگی است، فکر میکنید دیگر تا چه حد میتوانیم برای مقابله با یک پدیده سرمایهگذاری کنیم. این در حالی است که دیگر کشورها هم به ما کمکی نمیکنند. ما پیشانی مقابله با مواد مخدر در دنیا هستیم، اما کشورهای اروپایی به بهانههای مختلف به ما کمک نمیکنند و ما در این مسیر تنهاییم.
اما تا وقتی دسترسی به مواد آسان است، تلاش برای کاهش تقاضا و اجرای برنامههای پیشگیرانه چیزی جز هدررفت وقت، انرژی و سرمایه نیست.
تائید این حرف شما به نفع من معاون کاهش تقاضاست؛ اما متخصصان بخش مقابله نظر دیگری دارند. آنها میگویند چون ما نتوانستهایم تقاضا را کم کنیم، عرضه مواد زیاد است.
بله، البته این استدلال هم درست است چون من نوعی بهعنوان کسی که تا به حال از مواد مخدر مصون ماندهام به جرات میگویم تحت تاثیر آموزشهای ستاد، این سبک زندگی را انتخاب نکردهام.
اتفاقا چندی پیش در یکی از استانها، خبرنگاری از من پرسید شما که این همه از آموزش و آگاهسازی حرف میزنید پس چرا ما چیزی نمیبینیم؟ که من گفتم پس شما از کجا میدانید مواد مخدر مضر و مخرب است، همکارتان پاسخ داد این موارد را خواندم، بنده نیز به ایشان گفتم، آن چیزی را که شما خواندهای ما نوشتهایم، گفت در فیلمها دیدهام، گفتم ما پول ساخت آن فیلم را دادهایم. منظورم این است که ما یکسری اطلاعات هشداردهنده را از کانالهای مختلف دریافت میکنیم، اما چون برمجاری و منابع ارسال آن اطلاعات متمرکز نمیشویم، فکر میکنیم کاری صورت نگرفته است در حالی که اینطور نیست. همین گفتوگویی که ما با هم داریم یا همه مطالبی که شما خبرنگاران درباره تبعات ناشی از مصرف مواد مخدرمی نویسید، تماما در حوزه آموزش همگانی قرار میگیرد. پس اگر میبینید در جامعه آگاهی وجود دارد، ناشی از تلاشهای صورت گرفته از سوی دستگاههای متولی است.
نمونه دیگر این که اکنون در کشور ما 9 میلیون و 700 هزار بیسواد مطلق وجود دارد و ما برای این که این افراد را تحت آموزشهای خود قرار دهیم تیرماه امسال با سازمان نهضت سوادآموزی توافقنامهای را امضا کردیم تا مضرات مواد مخدر را با زبانی ساده و قابل فهم در قالب نشریه، بروشور یا طرق موثر در بستههای آموزشی آنها قراردهیم. همچنین قرار است نهضت سوادآموزی کلاسهای آموزشیاش را در مراکز درمانی اقامتی برگزار کند و این آموزشها را به خارج از مراکز نیز گسترش دهد.
نمیخواهم بگویم همه دستگاههای ذیربط از ظرفیتهای قانونی خود استفاده کردهاند، خیر برعکس، خیلی از دستگاهها و نهادهای موثر نیز در این خصوص کوتاهی داشته و به وظایف قانونی خود عمل نکردهاند. در نهایت باید به این موضوع از منظر دیگر هم نگریست و آن اینکه اگر این کارها انجام نمیشد، چه اتفاقی میافتاد.
ما منکر کارهای انجام شده نیستیم، اما معتقدم اثربخش بودن فعالیتهای شما باید بررسی شود چون تا این کار صورت نگیرد مردم فکر میکنند کاری انجام نشده و شما همچنان از فعالیتهای انجام شده دفاع میکنید.
بله درست است، الان هم مشغول انجام همین کار هستیم. ما سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد را که دوره اجرای آن از سال 90 تا 94 است و باوجود اینکه امروزدوسالو نیم از اجرای آن میگذرد در حال بازنگری آن هستیم تا از این طریق، خلأها، مشکلات اجرایی و این که چرا دستگاهها اهتمام لازم برای ورود به بخش پیشگیری را ندارند احصاء کنیم. پایش و ارزیابی میزان اثربخشی اجرای فعالیتها نیز در دستور کارمان قرار دارد. چون سال گذشته حدود ده میلیون نفر تحت آموزشهای پیشگیری اولیه از اعتیاد قرار گرفتهاند، اما نمیدانیم این آموزشها در جلوگیری از ورود این افراد به دام اعتیاد تا چه حد اثرگذار بوده است.
البته این را هم بگویم این موضوع، فقط مشکل ما نیست؛ چون بحث بررسی میزان اثربخشی اقدامات فرهنگی، مشکل دیرینه جهانی است. وقتی ما با مسئولان مبارزه با مواد مخدر بزرگترین کشورها صحبت میکنیم، میبینیم آنها هم چنین مشکلی دارند، چون نتایج اقدامات فرهنگی اساسا دیربازده است. با وجود این که همه شعار میدهند پیشگیری بهتر از درمان است، اما چون نتایج مربوط به اقدامات حوزههای درمانی و مقابله قابل مشاهده و سنجش است، دستگاهها به این حوزهها بیشتر توجه میکنند.
در سه سال اخیر چند نفر تحت برنامههای پیشگیری از اعتیاد قرار گرفتهاند؟
سال 91 نزدیک به ده میلیون نفر تحت پوشش دستگاههای عضو و مرتبط با ستاد قرار گرفتند؛ اما سال 92 اتفاق میمونی رخ خواهد داد. امسال کمکهای ستاد به 15 دستگاه عضو کمیته فرهنگ پیشگیری تعلق گرفت، در حالی که تا سال گذشته فقط هشت دستگاه عضو از این کمکها بهرهمند میشدند. علاوه بر این، امسال در حوزه پیشگیری اتفاقات خوبی در آموزش و پرورش رخ خواهد داد که تا به حال در کشور سابقه نداشته است. در واقع ما بر مصونسازی دانشآموزان در معرض خطر و آموزش و درمان دانشآموزان مصرفکننده و سوءمصرفکننده تمرکز خواهیم کرد.
اتفاق خوب دیگر از نظر من پذیرش وجود دانشآموزان معتاد است، چون این موضوع تا به حال همواره کتمان میشد.
البته من نگفتم معتاد، بلکه گفتم دانشآموز مصرفکننده؛ چون تعاریف علمی این دو گروه با هم تفاوت دارد. اما این که تا به حال این موضوع مسکوت مانده یا کتمان شده به آموزش و پرورش حق میدهیم، ضمن این که وقتی از مسئولان این وزارتخانه سوال میکنیم که چه تعداد دانشآموز مصرفکننده مواد مخدر دارید، میگویند نداریم، چون این دانشآموزان را در مدرسه نگه نمیدارند. هماکنون هم نمیدانیم چه تعداد دانشآموز مصرفکننده در کشور وجود دارد. به همین علت چند ماه پیش با وزارت آموزش و پرورش توافق کردیم طرح شیوعشناسی مصرف مواد مخدر را در مدارس اجرا کنیم.
در واقع هدف ما از این کار، جلوگیری از ترک تحصیل دانشآموزان است، چون معتقدیم وجود نزدیک به ده میلیون بیسواد مطلق در کشور و نزدیک به همین تعداد افرادی که تا سوم ابتدایی درس خواندهاند برای کشور بسیار زیاد هم است و نباید بیسواد یا کم سواد جدیدی به این آمار اضافه شود. ما معتقدیم دانشآموزانی که پدر و مادر معتاد دارند یا والدینشان در زندان بهسر میبرند، باید تحت برنامههای حمایتی قرار گیرند تا در دام اعتیاد گرفتار نشوند. در واقع امسال هدفگذاریهای ستاد در حوزه وزارت آموزش و پرورش، بر شناسایی این دو گروه از دانشآموزان و در نهایت تلاش برای درمان افراد مصرفکننده و مصونسازی دانشآموزان در معرض خطر متمرکز شده است.
این کارها را از کجا و چطور آغاز میکنید؟
برخلاف سالهای قبل که در تعیین برنامههای خود از مواجهه مستقیم با دانشآموزان پرهیز داشتیم، امسال با پیشبینی برنامههای ویژهای، مستقیما دانشآموزان را مورد توجه قرار دادهایم. سالهای پیش برنامههای ستاد در آموزش و پرورش، بیشتر بر آموزش والدین، معلمان، مدیران و مربیان مدارس متمرکز بود، اما امسال طرحهای مشخصی را برای دانشآموزان خواهیم داشت که اجرای طرحهایی چون مدرسه عاری از خطر ویژه دانشآموزان پایه اول مدارس مقطع متوسطه(دبیرستان)، آموزش مهارتهای مقابلهای برای دانشآموزان مقطع راهنمایی، مدارس مراقب اجتماعمحور ویژه دانشآموزان تمام مقاطع تحصیلی و طرح آموزش مهارتهای مراقبت از خود ویژه دانشآموزان سال ششم ابتدایی از آن جملهاست. ضمنا پیگیری موضوع گنجاندن مطالب مناسب و مرتبط با موضوع پیشگیری در کتب درسی، برگزاری جلسات آموزش مهارتهای زندگی، سبکهای فرزندپروری و روشهای پیشگیری اولیه از اعتیاد برای والدین دانشآموزان مقاطع راهنمایی و متوسطه نیز امسال اجرا خواهد شد.
نتایج اقداماتی که امسال شروع میکنید چه زمانی قابل مشاهده است؟
به امید خدا تا چند سال دیگر.
و دقیقا ما باید منتظر چه نتایجی باشیم؟
در سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد، کاهش بار اعتیاد کشور بهعنوان هدف غایی در نظر گرفته شده است. البته با توجه به تهدیدات جدی که از این منظر متوجه کشور و جوانان ما است، در گام نخست برنامههای پیشگیری، هدفمان کاهش تعداد معتادان نیست، بلکه کاهش بار اعتیاد است. مثلا اگر با استمرار وضع موجود پیشبینیشود با ضربآهنگ فعلی تعداد معتادان کشور تا چند سال آینده از یک میلیون و 325 هزار نفر کنونی به دو میلیون نفرخواهد رسید، تلاش کنیم این رشد با کاهش شدت شیوع موارد جدید به حداقل ممکن برسد.
رقم مطلوب از نظر شما چقدر است؟
نمیدانم.
در کشور چه میزان معتاد داشته باشیم از نظر شما و ستاد، اوضاع شرایط تحت کنترل درآمده است؟
من که دوست دارم اصلا در کشور معتاد نداشته باشیم اما واقعا هیچ رقمی را نمیتوانم اعلام کنم. این که آمار معتادان به صفر برسد یک امید واهی و یک خواسته غیرکارشناسی و غیرمنطقی است، برای همین تلاش ما بر این است این آمار را به حداقل برسانیم.
الان آمار یک میلیون و 325 هزار معتاد در مقایسه با جمعیت 75 میلیون نفریمان آمار خوبی محسوب میشود؟
این سوال مثل این است که بگویید، آیا آمار فوتیهای حاصل از سوءمصرف مواد (دومین عامل مرگ و میر بعد از تصادفات رانندگی) که سال گذشته 3056 نفر بود آمار خوبی است یا نه؟ به نظر من هیچکدام از این آمارها خوب نیست اما وقتی آمار فوتیها نسبت به سال 90 حدود 15درصد کاهش نشان میدهد، یعنی اینکه در حدود 500 نفر نسبت به سال قبل کمتر فوت کردهاند و نشان از اثربخشی اقدامات دستگاههای مسئول دارد، من میگویم خدا را شکر. اما آرزوی قلبی من آن است که حتی یک نفر نیز در اثر سوءمصرف مواد فوت نکند.
پس اگر خودمان را با شرایطمان مقایسه کنیم راضی میشویم؟
بله، دقیقا. زمانی که معاون سفیر کشورمان در افغانستان بودم، سفرای یکی از کشورهای مهم در جلسهای گفت اگر کشور ما به اندازه ایران تحت فشارها و تحریمهای آمریکا و اروپا بود، حتما تا به حال سقوط کرده بود. پس باید وضع موجود را با میزان و شدت تحریمها و تهدیدها بسنجیم، آنگاه ارزیابی میزان موفقیتمان و اثر بخشی اقدامات مقابلهای در عرصه کاهش تبعات ناشی از تحریمها و تهدیداتی چون مواد مخدر، آسانتر و مقرون به صرفهتر خواهد بود. سازمان بهداشت جهانی، مواد مخدر را یکی از چهار بحران جهانی میداند که در کنار فقر، نابودی محیط زیست و تهدیدات هستهای قرار میگیرد. البته نمیخواهم بگویم در اقداماتمان صددرصد موفق بودهایم یا این که کارهایی که تا به حال انجام دادهایم، کفایت میکند. تردیدی وجود ندارد گاهی در اتخاذ تصمیمات، انتخاب تاکتیکها یا شیوههای اقدام موفق نبودهایم، اما با وجود این باید به این نکته توجه کنیم چنانچه این اقدامات صورت نمیگرفت، با چه وضعی مواجه بودیم.
بیایید دوباره به طرحهای پیشگیری و درمان مصرف مواد در مدارس برگردیم. برای امسال قرار است در مدارس بابت این اقدامات چقدر هزینه شود؟
مبلغی که امسال برای وزارتآموزش و پرورش در نظر گرفتهایم، هفت میلیارد تومان است که این اعتبار برای کمک به اجرای طرحهایی که قبلا نام بردم هزینه خواهد شد. اما مهمترین اقدام ما در این حوزه کمک به اجرای طرح مداخلات آموزشی و حمایتهای روانی ـ اجتماعی ویژه دانشآموزان در معرض اعتیاد و رفتارهای پرخطر است.
در طول سال تحصیلی جاری دانشآموزان چند ساعت تحت این آموزشها قرار میگیرند؟
با توجه به تعدد برنامه، در این زمان دقیقا نمیتوانم بگویم چند ساعت، اما هدف ما اجرای این برنامهها برای همه استانهاست. یکی از مشکلات جدی ستاد در حوزه فرهنگی و پیشگیری، تامین نشدن اعتبار مورد نیاز برای تحقق برنامههاست. البته برای برنامههای فرهنگی و پیشگیری برای 15 دستگاهی که با ستاد همکاری میکنند، امسال مبلغ 20 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفتهایم که شاید نتوانیم بیشتر از 75 درصد این اعتبار را جذب کنیم و تخصیص دهیم. به این ترتیب اگر 75 درصد آن هفت میلیارد تومانی که برای آموزش و پرورش در نظرگرفتهایم محقق شود در بهترین حالت اعتبار اجرای برنامههای پیشگیری و درمان مصرف مواد در مدارس حدود پنج میلیارد تومان میشود. طبق سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد، ستاد مکلف است صرفا 20درصد از اعتبارات مورد نیاز اجرای برنامههای مصرح در سند جامع را تامین و به دستگاهها اختصاص دهد و 80درصد باقیمانده را خود دستگاهها باید تخصیص بدهند که متاسفانه بسیاری از دستگاهها به این موضوع توجه نمیکنند. به همین دلیل امسال به همه دستگاهها اعلام کردهایم پرداخت مرحله دوم اعتبارات از سوی ستاد، منوط به ارائه گزارش مربوط به میزان اعتبار تخصیصی از محل سهم 80درصدی دستگاهها خواهد بود و این شرط در متن تفاهمنامهها آمده است.
طبق گفتههای شما این بیم وجود دارد به علت نرسیدن اعتبارات، برنامههای پیشگیری از اعتیاد بخوابد.
بله اگر اعتبارات نرسد، صد درصد همینطور میشود.
پس این همه بگیر و ببند و تفاهمنامه و جلسه برای چیست، وقتی قرار است اعتباری وجود نداشته باشد؟
به هر حال ما برنامههایمان را تدوین کردهایم و وظایف هر دستگاه بروشنی مشخص است. مثلا برای اجرای طرح مدرسه عاری از خطر، ریزبرنامهها مشخص است و میدانیم این طرح باید در 2500 مدرسه کشور اجرا شود. اما اینکه این طرح در چند مدرسه اجرا خواهد شد، بستگی به میزان اعتباری دارد که به ستاد تخصیص خواهد یافت یا خود دستگاه اختصاص میدهد.
فکر نمیکنید در نظر گرفتن 2500 مدرسه برای اجرای این طرح خیلی کم است چون در کشور بیش از 140 هزار مدرسه شهری و روستایی وجود دارد.
این فقط سهم 20 درصدی ستاد است و آموزش و پرورش باید با تخصیص 80 درصد از سهم خود، اجرای این طرح را گسترش دهد.
ولی این وزارتخانه برای تامین هزینههای جاری یا حقوق معلمان هم مشکل دارد چه رسد به گسترش این قبیل طرحها.
نمیشود اینطور قضاوت و پیشبینی کرد که آموزش و پرورش بهدلیل کمبود اعتبار، سهم 80 درصدی خود را تقبل نمیکند، چون از سال گذشته شاهد بودیم مسئولان این وزارتخانه برای پیشبرد برنامههای فرهنگی و پیشگیری اهتمام جدی دارند. البته کمبود اعتبار مشکل همه دستگاههای اجرایی کشور است، ولی با این حال مسئولان میتوانند با استناد به سند جامع پیشگیری از اعتیاد، از معاونت راهبردی ریاست جمهوری تقاضای تخصیص اعتبار کنند تا بتوانند سهم 80 درصدی خود را برای اجرای برنامههای پیشگیرانه تقبل کنند.
دستگاهها، اعتبارات مربوط به پیشگیری از اعتیاد را در جای دیگری خرج نمیکنند؟ یعنی مطمئن باشیم ستاد به اندازه کافی بر دخل و خرجها نظارت میکند؟
بهطور قطع نمیتوان گفت تمام اعتبارات کمکی ستاد به دستگاهها در جای خودش هزینه میشود. طی سالهای قبل نیز مواردی را داشتهایم دستگاههایی پول ستاد را در جاهای دیگر هزینه کردند که ما نیز ضمن انجام اقدامات قانونی در سالهای بعد با آنها تفاهمنامه امضا نکردهایم. اصولا در اینگونه موارد، چنانچه دستگاه متخلف نسبت به اصلاح موارد اقدام نکند، از ردیف دریافتکنندگان اعتبارات کمکی ستاد حذف خواهد شد.
در برنامههای پیشگیری از اعتیاد، بیشتر روی زنان تمرکز میکنید یا مردان؟
فرقی نمیکند، به هر دو بخش توجه داریم.
اما اعتیاد در زنان در حال گسترش است و نیاز به توجه ویژه دارد.
معتقدم اعتیاد در زنان آثار و تبعات مخربتری نسبت به اعتیاد مردان دارد وآسیبهای ناشی از آن قابل مقایسه با مردان نیست. طبق طرح شیوع شناسی ستاد در سال 90، 9.7 درصد از معتادان را زنان را تشکیل میدهند این در حالی است که حضور زنان در مراکز درمانی بسیار کمتر از مردان است و این ریشه در انگی دارد که راجع به اعتیاد زنان در جامعه وجود دارد. در برخی استانها والدین یا همسر یک زن معتاد حاضرند او را از خانه بیرون کنند اما تمایلی برای معرفی او به مراکز درمانی ندارند، چون فکر میکنند با مراجعه فرد به مرکز درمانی، مردم از اعتیاد او باخبر میشوند. اعتیاد در زنان چنین مشکلاتی دارد و البته مدتی است الگوی مصرف مواد در آنها نیز تغییرکرده بهطوری که تحت تاثیر تبلیغاتی که در برخی کلوبها و باشگاههای ورزشی یا آرایشگاههای زنانه و فضای مجازی وجود دارد، زنان بیشتر به سمت مصرف محرکها، روانگردانها و مواد مخدر صنعتی گرایش پیدا کردهاند.
البته چند روز پیش وزارت بهداشت اعلام کرد با تمهیدات این وزارتخانه و اطلاعرسانیهای انجام شده، دیگر موضوع استفاده از شیشه برای لاغری زنان در آرایشگاهها و ورزشگاهها منتفی شده است.
من در بحث تهدیدات مواد مخدر در کشور، ضمن تائید تلاشهای دستگاهها، استمـرار ایــــن رفتارها را کاملا منتفی نمیدانم.
دسترسی آسان، چالش حوزه اعتیاد
برخی میگویند هر کجا که باشی مواد مخدر را میتوانی پنج دقیقهای پیدا کنی، برخی نیز مثل مرتضی طلایی، عضو شورای شهر تهران که سالهای نهچندان دور، خود پلیس بوده است، معتقدند در تهران به طور میانگین میتوان در عرض 30 دقیقه خود را به مواد مخدر رساند، برخی هم این زمان را حدود 20 دقیقه میدانند؛ زمانی که بیشتر از زمان مورد نیاز برای لباسپوشیدن، خارجشدن از خانه و رفتن کمی دورتر از محل زندگی نیست.
اما پلیس هیچکدام از این عددها را قبول ندارد، نمونهاش نیز اظهار نظر اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی در حاشیه همایش روسای پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در سال گذشته است. وقتی خبرنگاران از او درباره زمان دسترسی به مواد مخدر پرسیدند و بیان کردند که عدهای میگویند این زمان تا پنج دقیقه کاهش یافته است، او گفت بیان این اعداد بیشتر در مقام مبالغه است و طرح اینگونه مسائل شاید چندان ضروری نباشد.
اما با این حال دسترسی آسان به مواد مخدر در کشور یک دغدغه بزرگ است. البته مسئولان مبارزه با موادمخدر میگویند درعرصه مقابله خوب عمل کردهاند و تا حدی از هجمه قاچاقچیان کاستهاند، اما با این حال موادفروشان خرد همچنان در شهرها و حاشیه آن در محلهها و پارکها حضوری فعال دارند و سیستم عرضه و تقاضای مواد مخدر را مدیریت میکنند. شاید برای همین است که با وجود مقابله نیروهای پلیس با قاچاقچیان در مرزها، مردم حضور پرتعداد خردهفروشان را دلیلی محکم بر دسترسی آسان به موادمخدر میدانند.
مریم خباز / گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد