ساعت 8 و نیم صبح است که به محل تصویربرداری سری دوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» میرسم. مقصد خانهای نسبتا قدیمی در منطقه کامرانیه است. این مکان خانه حشمت فردوس است.
دفترخانهای در منطقه بخارست، محلههای قدیمی سهراه امینحضور، میدان ترهبار مرکزی در آزادگان تهران و بخشهایی از شهر رامسر در شمال کشور هم از لوکیشنهای دیگر سریال است.
این مجموعه که تصویربرداری آن از یازدهم اردیبهشت ماه آغاز شده بود تا دوازده مرداد امسال در شمال کشور ادامه یافت و گروه بعد از وقفهای 10 روزه ضبط باقی قسمتها را در تهران از سر گرفت.
در این سری از مجموعه ستایش، ماجراهای شخصیتها بعد از گذشت 20 سال روایت میشود و به گفته کارگردان، آنها عاقبت عمل خود را میبینند. تهیهکنندگی سریال را آرمان زرینکوب و نویسندگی آن را سعید مطلبی به عهده دارند.
داریوش ارجمند، نرگس محمدی، فریبا نادری، مهدی سلوکی، سیما تیرانداز، رامسین کبریتی، نرگس امینی، امیرمحمد زند، حدیث میرامینی، نازلی رجبپور و فریبا طالبی بازیگران اصلی این مجموعه هستند و هنرمندانی چون سعید پیردوست، مجید مشیری، صفا آقاجانی، آتیه جاوید، ساقی زینتی، فرج گلسفیدی، محمد مهدوی و سعیده رودبارکی هم بهعنوان بازیگر مهمان حضور دارند.
برخی دیگر از عوامل تولید این پروژه عبارتند از:
مدیر فیلمبرداری: علیرضا ودادتقوی، مدیر صدابرداری: وحید سلطانی، طراح صحنه: فرامرز بادرامپور، طراح گریم: محسن بابایی، طراح لباس: مرجان گلزار، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: سوسن دینمحمد، دستیار دوم کارگردان: علی پورشیرازی و عادل سلطانی، مدیر تولید: ابوالفضل نصیر، مدیر تدارکات: سعید حاجیزاده، منشی صحنه: مرجان تاجیک و...
به حیاط پشتی خانه میروم. فضایی بزرگ با درختان سرسبز و پیچکهایی که سر به آسمان کشیدهاند. فریبا نادری، سیما تیرانداز، نرگس امینی، رامسین کبریتی و دیگر عوامل تولید خود را برای ضبط سکانسهایی از قسمت 22 سریال آماده میکنند. گروه نور هم در گوشهای از حیاط خانه در حال آمادهسازی ابزارها هستند. سوسن دینمحمد، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامهریزی پروژه هم به استقبالم میآید و اطلاعات لازم را درباره روند پیشبرد تصویربرداری، لوکیشنها و... از وی جویا میشوم.
حفظ کشش داستانی با شخصیتهای جدید
فریبا نادری هم در حیاط خانه مشغول حرف زدن با تلفن همراه خود است. پس از پایان صحبتهایش از او میخواهم کمی درباره نقش خود در سریال و ویژگیهای آن صحبت کند. این بازیگر که در سری دوم این سریال به پروژه پیوسته است، صحبت خود را اینطور آغاز میکند: نقش من از قسمت 14 این سری است. با ورود این نقش به داستان، درواقع لایههایی از قصه باز میشود که در گذشته نشان داده نشده است.
وی با تاکید بر این که در این سری از مجموعه ستایش، قصههای فرعی و داستانهای زیادی مطرح میشود، میگوید: نگاه من به سریالهایی که به صورت سری ساخته میشود و در چند فصل ادامه مییابد این است که بیننده با یک پیشفرض و پیشزمینه به فصلهای دوم یا سوم کار هم توجه میکند و نمیتوان بدون توجه به روایتهای قبلی، این سریال را به طور کامل فهمید. درواقع میتوان گفت در این سری از ستایش به چراهایی که برای مخاطب به وجود آمده است، پاسخ داده میشود. در این کار گذشته از این که خط اصلی قصه حفظ میشود، باید با یک پیش زمینه به کار نگاه کرد، اما برای جلوگیری از خستهکنندگی، داستانهای جدید هم در قصه طرح میشود.
ممکن است ابتدا برای بیننده سوال ایجاد شود که اساسا چرا ستایش به شهر دیگری مهاجرت کرد. در ستایش2 شاید اصلا به این نتیجه برسیم که ستایش دچار اشتباه شد و آینده فرزندانش را با رفتن به شهر دیگری خراب کرد.
نادری در ارتباط با تغییر زمان رویدادهای قصه درباره تاثیرات این اتفاق بر کلیت داستان اضافه میکند: جدا از اینکه این تغییر زمانی میتواند به جذابیتهای تصویری و محتوایی کار کمک کند، با حضور و ورود شخصیتهای جدید و به روز شدن قصه، دردسرهای تصویربرداری هم کمتر میشود و از نظر تولیدی اتفاقات بهتری میافتد. رنگ و لعاب کار بیشتر میشود و محدودیتهای سری قبل دیگر وجود ندارد. در سری اول ستایش گروه باید مراقب میبود که هیچ برج یا هر چیزی که نشاندهنده زندگی امروزی باشد در کادر وجود نداشته باشد.
این بازیگر با پیشبینی استقبال مخاطبان از سری جدید ستایش بیان میکند: بهعنوان یک بازیگر فکر میکنم ستایش 2 هم مثل سری اول آن کشش دارد. چهبسا ممکن است این سری جذابتر هم باشد، زیرا در ستایش2 کاراکترهای جدید هم به کار اضافه میشود و هر کدام از شخصیتها قصه خاص خودشان را دارند و داستانهای خاص آنها روایت میشود. در حالی که در سری اول یک خط اصلی داشتیم و ماجراها حول محور آن میچرخید. در این حالت بیننده شگفتزده نمیشود و شخصیتها بهطور ناگهانی و غیرحساب شده وارد داستان نمیشوند. این مساله هم ناشی از هوش و ذکاوت نویسنده و کارگردان است که این فضاسازی را در کار ایجاد کردهاند.
فریبا نادری با اشاره به این که سریال ستایش را خودش دنبال میکرده است، بیان میکند: به دلیل مشغلههای کاریم شاید کمتر پیش بیاید که سریالها را به طور کامل دنبال کنم، اما ستایش از سریالهایی بود که بدون اغراق حتی یک قسمت آن را هم از دست ندادم. حتی پس از پایان سریال ناراحت میشدم که کار تمام شده است و با خود میگفتم چقدر خوب است یک اثر ایرانی تا این حد کشش دارد و بیننده را با خود همراه میکند.
نادری درباره نوع رابطه و تعامل نقش پری سیما با کاراکتر انیس عنوان میکند: ورود نقش پری سیما به قصه با وجود همه مقدمهچینیها ناگهانی است و خودش را در جایگاه و موضعی بالاتر نسبت به بقیه زنها قرار میدهد. بنابراین وارد بحث و دعوا با بقیه نمیشود.
وی که این روزها ایفای نقش زن یک شهید را در مجموعه تلویزیونی «معراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی به عهده دارد، درباره حضور همزمان در دو نقش منفی و مثبت در دو اثر میگوید: اتفاقا خودم هم دوست دارم همزمانی این دو کار با هم تمام شود، زیرا بار معنایی دو نقش با هم تفاوتهای زیادی دارد.
نادری درباره علت کمکاری خود در تلویزیون میگوید: پس از فوت همسرم، مسعود رسام بیشتر توانستم بر بازیگری تمرکز کنم. زیرا قبل از آن بیشتر مراقب وضع جسمانی او بودم. اما حالا میخواهم کاری کنم که او به من افتخار کند. همچنین گاهی پخش سریالهایی که در آنها حضور دارم، همزمان میشود. دو سه تلهفیلم مناسبتی هم امسال کار کردم و مدتی هم درگیر بازی در یک سریال برای شبکه خانگی بودم.
در جستجوی خواستههای فراموش شده
رامسین کبریتی، بازیگر نقش صابر هم پیش از شروع ضبط سکانس درخواست من را برای مصاحبه میپذیرد و در حیاط خانه حشمت فردوس دقایقی درباره نقش خود و میزان محوریت آن در کار توضیحاتی میدهد. وی ابتدا به انگیزههایی که صابر را به سمت و سوی منفی و فریب خوردن جهت میدهد، میگوید: صابر به دلیل این که مادر خود را از دست داده و توسط نامادری بزرگ و تربیت شده است، هیچ ماوا و پناهگاهی برای تکیه کردن نداشته و تنها پدر او برایش اهمیت داشته است. به خاطر همین احساس امنیتی که در جوار او داشته، از او تبعیت میکرده است. در ضمن او همیشه نگران این بوده که مبادا پدر را از دست دهد، بنابراین شاید در سری اول نسبت به دیگر شخصیتها کمی آرامتر به نظر میرسید.
کبریتی ادامه میدهد: صابر در این سری سعی میکند همه خواستههایی را که نتوانسته پیش از این برای خود محقق کند، یکجا به دست آورد و برای داشتنشان بجنگد. بنابراین با حضور فردی جدید در زندگیش بسرعت تغییر میکند و تسلیم میشود.
او درباره نوع رابطهاش با کاراکتر زیور بیان میکند: در سری اول ستایش، زیور به خاطر نگهداری از فرزندان صابر وارد زندگی او میشود، بویژه این که زیور به دلیل حضور در خانواده آنها و آگاهی از وضع و نوع رابطهشان با یکدیگر به نوعی محرم این خانواده است و صابر هم به خواسته و پیشنهاد پدرش مبنی بر ازدواج با او تن میدهد.
اما در ستایش 2 صابر قصد دارد خودش تصمیم بگیرد با اتفاقی که شاید به مذاق تماشاگر خوش نیاید، اما سبب میشود صابر شهامت بیشتری در تصمیمگیریش داشته باشد و با جسارت عمل کند.
صابر تکامل، تغییر و تحول دیگری را در زندگی خود براساس شرایط زمانی در سری دوم به وجود میآورد. در سنین میانسالی به دنبال کارهایی میرود که همیشه دوست داشته در جوانی انجام دهد، اما به دلیل این که دائم زیر یوغ پدرش بوده این امکان برای او فراهم نشده بود.
او جسارت صابر را در سری دوم ستایش به فضاهای کاری این شخصیت هم نسبت میدهد و میگوید: اتفاقا آشنایی صابر با آن فرد هم در همین فضا شکل میگیرد و اساسا همین موضوع کار اوست که این جسارت را برایش ایجاد میکند، زیرا ورود این فرد به زندگی او سبب میشود کارهایی انجام دهد که سالها توانایی انجام آن را نداشته است.
وی با اشاره به 20 سال اختلاف زمانی سریال ستایش 2 با سری اول آن درباره تفاوتهای گریم شخصیت ذکر میکند: در سری دوم این کار تفاوت خاصی از نظر گریم درباره این کاراکتر اعمال نمیشود.
این بازیگر نگاه خود را نسبت به ستایش 2 این طور بیان میکند: اگرچه در این سری از ستایش بازیگران جدید به کار پیوستهاند و هر کدام هم قصه خاص خودشان را دارند، اما بر حسب اتفاقاتی، رابطهای بین دو شخصیت برقرار میشود که همین جرقهای برای ادامه داستان و ماجراهای آن است. فکر میکنم آقای مطلبی با درایت و اشرافی که نسبت به فیلمنامه دارند توانسته اند این جذابیت را به سراسر داستان منتقل کنند. این طور نیست که این شخصیتها در مقاطعی از داستان به حال خود رها شوند و بر آنها تاکیدی صورت نگیرد. بلکه همه آنها کاملا حساب شده و با تفکر طراحی و خلق شدهاند و کارکرد خود را در بطن داستان حفظ میکنند. حال ممکن است آنها به مرور زمان رنگ دیگری به خود بگیرند و با تغییراتی روبهرو شوند.
نرگس امینی هم بازیگر نقش زیور در سری دوم ستایش است که نظر خود را درباره ستایش میگوید: من ستایش را دنبال میکردم، زیرا هم سوژه آن را دوست داشتم هم این که مادرم از بینندگان پر و پاقرص مجموعه بود. داستان آن را میدانستم.
وی که بتازگی به مجموعه پیوسته است، درباره پیشینه نقش زیور در تصور مخاطب و تغییرات احتمالی این نقش نسبت به سری قبلی سریال میگوید: در ستایش زیور در یک سوم پایانی وارد داستان میشود. ابتدا او یک پرستار است و بعد با صابر ازدواج میکند و سرپرستی و نگهداری فرزندان او را به عهده میگیرد. بنابراین آن طور که باید و شاید مخاطب نتوانست به عمق شخصیت نفوذ یابد. این یک امتیاز برای من به عنوان بازیگر نقش زیور در این سری محسوب میشد، زیرا با خودم میگفتم حالا که قرار است 20 سال بعد یک نقش را بازی کنم، بنابراین دستم در بعضی ویژگیها باز است و با آقای مطلبی و آقای سلطانی هم در این مورد بسیار مشورت کردم.
او ادامه میدهد: زیور شخصیتی است که سالها در رفاه و آسایش زندگی کرده است، اما در کنار آن، سختیهایی هم داشته و مجبور بوده با سن کمی که دارد مسئولیت نگهداری دو بچه و نگهداری انیس را به عهده بگیرد و شرایط خانه را هم مدیریت کند. همه این سختیها صبری را به این شخصیت داده است که به نظر من مهمترین ویژگی زیور است. او با حوصله از پس مسئولیتها برمیآید و جالب است که از وضع زندگیش هم رضایت دارد.وی در پاسخ به این که آیا این رضایت در نوع بازی زیور هم نمود دارد یا نه بیان میکند: بله در گفتوگویی که این نقش با صابر همسر خود دارد این رضایت را میبینیم. زیور از روی سادگی و صداقت خود نمیخواهد فرد دیگری وارد زندگیش شود.
عاقبت ناگزیر شخصیتهای قصه
پس از پایان یافتن صحبتهایم سراغ سعید سلطانی میروم. او درباره مضمون کلی سری دوم سریال بیان میکند: بخش دوم ستایش کاملا متکی و سوار بر سری اول آن است و بیننده هم با همین دانستهها قصه را شروع میکند، اما سری دوم، مسیر و قصه خاص خود را دارد. آدمهای سریال دائم در مسیر پاسخگویی به انتخابها و کارهایی هستند که در سری اول سریال انجام دادهاند. در واقع در سری دوم این مجموعه مضمون به رویارویی شخصیتها با نتیجه کردارشان معطوف است.
ما نمیتوانیم در زندگی ادعا کنیم کارهایمان بدون نتیجه میماند. این همان اثر پروانهای است که همه ما با آن آشنا هستیم. مجموعه ستایش بر مبنای شناسههای سری اول شروع شده است، اما داستانی جدید با مقتضیات خاص خود را دارد. کاراکترهای آشنای سریال در این سری با چالشهایی مواجه میشوند و اتفاقاتی برایشان رقم میخورد که ممکن است بخش عمدهای از آنها قابل پیش بینی نباشد.
این کارگردان با جذاب دانستن سیر قصه و رویدادهای آن نظر خود را درباره فیلمنامه کار این طور مطرح میکند: با توجه به نگاهی که آقای مطلبی از ابتدا نسبت به متن داشت و صحبتهایی که از ابتدا درباره بخش دوم انجام شد، قصه بسیار جذاب و پرکشش از کار در آمده است.
وی در پاسخ به این که تغییر زمان داستان چقدر در پرداخت آن تحول ایجاد و اختیارتان را بیشتر کرده است، میافزاید: وقتی درباره یک قصه در دوره قاجار یا پیش از آن کاری ساخته میشود به دلیل این که مردم درباره فضاهای آن دوره اطلاع چندانی ندارند و تجربهاش نکردهاند، میتوان با تعریف درستی تصاویر و برداشت درستی را از آن استنباط و استخراج کرد، اما وقتی حرف از 20 یا 30 سال پیش است، این دوره نه آنقدر دور و غریب است که بتوان گفت به تاریخ پیوسته و نه آنقدر نزدیک که بتوان درست همان فضاها را برای مخاطب ترسیم کرد. در ضمن به دلیل تجربه کردن این فضاها از طرف گروهی از مخاطبان کار برای ما سخت میشود. در مجموع این پرش زمانی به ما کمک کرد قصه تا حد زیادی به روز شود.
سلطانی درباره تعداد قسمتهای سری دوم ستایش هم توضیح میدهد: در این سری حدود 40 قسمت قصه داریم که یک بخش آن در 26 قسمت و متمم آن هم در 15 قسمت ادامه مییابد.
سلطانی درباره این که آیا این قسمتها هم در قالب فاز سوم سریال به پخش میرسد یا نه اضافه میکند: نه. این 40 قسمت پخش مستمر خواهد داشت و در واقع از قسمت 25 یا 26 به بعد فضا از نظر موضوعی کمی تفاوت میکند، وگرنه این بخشها هم در زیر مجموعه سری دوم سریال هستند.
چگونگی موقعیت در سریسازی
از سلطانی درباره نوع نگاهش به سریسازی میپرسم که میگوید: شاید بهتر باشد این بحث را به دو بخش تقسیم کنیم. یک بخش آن به توان تولید و نوع نگاه ما بر میگردد. تلویزیون ما به دلیل نوع موضوعاتی که انتخاب میکند یا توان مالی در قیاس با کشورهایی که سریسازی را دستور کار خود دارد، شاید وسعت زمانی پخش یک سریال را پیش نگرفته باشد. در بسیاری از کشورها حتی صحبت از پخش مداوم یک سریال است. به هر حال این حالت شرایط خاصی برای عوامل و بازیگران کار ایجاد میکند. مخاطبان میتوانند قصههایی جذاب ببینند و تغییراتی که شخصیتها در مسیر زندگیشان داشتهاند. در قالب این سریالها میتوان برای مردم الگوسازی و اطلاعاتی به روز به مردم در قالب نمایش ارائه کرد، اما در تلویزیون ما این طور مطرح است که وقتی یک مجموعه به اصطلاح میگیرد و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه میشود تصمیم بر ساخت سری دوم یا سوم آن میگیرند. البته این خیلی هم خوب است اگر نتیجه کار مطلوب باشد.کارگردان سریال فراموشی با اشاره به این که از سری اول ستایش قرار بوده این مجموعه سری دومی هم داشته باشد، بیان میکند:
در ارتباط با ستایش این طور نبود که بعد از استقبال مخاطبان از کار به سراغ ساخت سری دوم برویم. بلکه از زمانی که من به عنوان کارگردان این کار انتخاب شدم دائم صحبت بر سر این بود که قصه سریال پایانی ندارد و فصل دیگری خواهیم داشت که متمم و کاملکننده ماجراهای داستان است. حتی اگر به سری اول آن هم توجه کرده باشید متوجه میشوید قصه ناتمام ماند.
هرچند پایانی برای آن ترسیم شد، اما داستان کشش زیادی برای ادامه یافتن داشت.
درام، هم تلخ و هم شیرین است
سلطانی درباره اظهاراتی که در سری اول مبنی بر غمانگیز بودن فضای داستان بیان شده بود نیز این طور توضیح میدهد: اساسا درام با خیر و شر، شیرینی و تلخی و روشنی و تاریکی معنا پیدا میکند. ما قصهای نساختهایم که عنوان طنز داشته باشد.
لحظات تلخ و شیرین را توامان دارد. بنابراین شاید در بخش اول فضای ملودرام غلبه داشت، اما من همیشه گفتهام بین سیاهنمایی و ملودرامی که به تعبیری اشکانگیز است، تفاوتهای زیادی وجود دارد. ما در ستایش هیچ وقت سیاهنمایی نکردهایم تا مقبولیت ایجاد کنیم. اگر مردم این قصه را به طور کامل دنبال کرده باشند حتما این درک برای آنها ایجاد میشود که قصه کاملا تلخ و غمانگیز نیست؛ بلکه بارقههای امیدی در بطن آن وجود دارد. قصه دختری که برای پیدا کردن یک آدرس درمانده است به این فهم و توانایی میرسد که عهدهدار یک زندگی از هم گسیخته شود.
همسر او فوت شده است. پدر همسرش به دنبال اوست و باید از دو فرزند خود مراقبت کند. در عین حال باید با همه فشارها و سختیهای زندگی مقابله کند و سرپا بایستد. شاید همین ویژگیها بود که برای مردم جذابیت داشت و آنها را به دیدن سریال ترغیب میکرد.
این کارگردان با اشاره به اضافه شدن بازیگران جدید و شبیهسازیشان با کاراکترهای تعریف شده در فیلمنامه میگوید: ما بازیگران را براساس قابلیتهای فردیشان در بازیگری انتخاب کردیم. میخواستیم فضایی ایجاد شود که یادآور سری اول سریال باشد. هرچند ستایش 2 هم فضای خاص خودش را دارد. اما به هر حال پایه و بنیان ستایش 2 هم بر سری اول است.
همچنین ما در قصه دائم به گذشته رجوع میکنیم، زیرا قرار است شخصیتهای داستان در این سری پاسخگوی کارهایی باشند که انجام دادهاند و سرانجام اعمالشان را ببینند.
سکانس روز ـ داخلی
پس از پایان صحبتهایم با سعید سلطانی، ضبط یکی از سکانسها آغاز میشود. سلطانی پشت مانیتور نشسته است و بدقت به صحنه توجه دارد و نکات لازم را به بازیگران و عوامل تولید تذکر میدهد. در این صحنه انیس روی صندلی چرخدار نشسته است و زیور با نگرانی وارد میشود. رواندازی را برمیدارد و با شتاب به سمت انیس حرکت میکند و خطاب به او میگوید: انیس خانوم جان! فهمیدی مهمون آقا صابر کیه؟
به سمت راست او حرکت میکند و پتو را روی زانوهای انیس قرار داده و ادامه میدهد:
ندیدیش یه دک و پوزی داره که نگو... انگار همین الان از پرده سینما بیرون اومده.
زیور با دقت به روبهرو نگاه میکند و میگوید:
من میرم یه سر و گوشی آب بدم و بیام.
کارگردان کات میدهد و راجع به نحوه حرکت بازیگران توضیحاتی بیان میکند. در همین فاصله گریم بازیگران ترمیم میشود. دو آباژور در دو سوی کادر قرار دارد و روشن است.
این صحنه چند بار تکرار میشود و در نهایت یکی از برداشتها تائید میشود.
نورپردازی متناسب با فضای قصه
در حالی که گروه برای ضبط سکانس بعدی خود را آماده میکند با علیرضا وداد تقوی، مدیر فیلمبرداری صحبت میکنم.
وی درباره تغییر زمانی رویدادهای قصه ستایش نسبت به سری اول آن میگوید: به دلیل این که فضاها به روزتر است شاید در نوع نورپردازیها دستمان باز تر باشد، بویژه این که خانه حشمت فردوس هم فضایی شیک و زیبا دارد، میتوانیم فضاهای نوریمان را کنترلشدهتر داشته باشیم و از نورهای آباژور استفاده کنیم، اما در مجموع در نور و تصویر بعد زمان دخالتی نداشته باشد. زیرا باید طبق روال داستان و دکوپاژی که کارگردان میگوید نورپردازی انجام شود.
هر کس هم سلیقهای در نورپردازی دارد و برخی دوستان ما آن را با نقاشی مقایسه میکنند که هر کس براساس سلیقه خود عمل میکند. ممکن است کسی بخواهد رئال کار کند و فیلمبردار دیگر جوری کار کند نورپردازی خیلی نمود داشته باشد.
وداد تقوی با اشاره به این که سبک رئال را در نورپردازی مناسبتر میداند، ادامه میدهد: به نظرم نورها نباید اغراق شده به نظر برسد. باید از منابع نوری موجود بهره برد و همانها را تقویت کرد، اما این هم بسیار به سلیقه بستگی دارد.
وی فیلمبرداری این مجموعه را در تناسب با محتوا و فضای کلی داستان میداند و میگوید: ما سعی میکنیم متناسب با حال و هوای قصه، نورپردازی و فیلمبرداری انجام دهیم، زیرا قصه کمی حزنانگیز است و طبیعتا فضاهای آن باید با یک اثر کمدی تفاوتهایی داشتهباشد.
او با اشاره به این که تا به حال بیشتر سکانسها مربوط به روز بوده است بیان میکند: تا اینجا حدود 30درصد کار سکانسهای شب بوده است و بیشتر بخشها را در روز فیلمبرداری کردهایم. هرچند هنوز نیمی از کار باقی مانده است. همچنین سکانسهایی را هم با توجه به تعقیب و گریزشان یا شلوغی فضا و هیجانانگیز بودن از تکنیک دوربین روی دست استفاده کردهایم تا بتوانیم این حس را منتقل کنیم.
ضبط سکانسی دیگر قرار است آغاز شود که به بازی فریبا نادری در نقش پری سیما و رامسین کبریتی در نقش صابر مربوط است. در حالی که یک نیمروز با عوامل و بازیگران کار برای ضبط سکانسهایی از قسمتهایی میانی سریال همراه شدهام از گروه خداحافظی میکنم و از لوکیشن خارج میشوم.
رکسانا قهقرایی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم