سرمقاله روزنامه‌های صبح چهارشنبه

اظهاراتی به دور از تدبیر و امید

سرمقاله روزنامه‌های صبح شنبه

بیا عاشقی را رعایت کنیم

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فرصتی برای اهل نظر»،«چه کسانی از حمله شیمیایی در سوریه سود می برند؟!»،«... خلع سلاح نمی‌شویم»،«کودتا علیه انقلاب‌های مردمی»،«سناریوی جدید غرب در سوریه»،«احکام وضوابط حاکم بر توبه»،«بیا عاشقی را رعایت کنیم»،«مطالبات مطبوعات از وزیر ارشاد»،«مقابله با تمامی وجوه تحریم»و... که برخی از آنها درزیر می‌آید.
کد خبر: ۵۹۰۸۶۳
بیا عاشقی را رعایت کنیم

جام جم:فرصتی برای اهل نظر

«فرصتی برای اهل نظر»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضئلی است که در آن می‌خوانید؛هرچند دیرهنگام اما اقدام مثبت و قابل ستایش رسانه ملی در بازنگه‌داشتن باب مناظره‌ها که در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گشوده شده بود، دومین برنامه خود با موضوع «آسیب‌شناسی تحزب در ایران»‌ را دیروز تجربه کرد؛ برنامه‌ای که صرف‌نظر از ضعف‌ها و کاستی‌هایی که دارد و قاعدتا بتدریج برطرف خواهد شد بدون شک مورد اقبال مردم و نخبگان قرار خواهد گرفت، چنانچه در همین دو برنامه نیز این استقبال مشهود هست.

مناظره ها در صورت ادامه پیامدهای مثبت فراوانی دارد که گسترش فرهنگ گفت وگو، افزایش آگاهی مردم نسبت به دیدگاه های مختلف درباره موضوعات مهم، بالا بردن آستانه تحمل، بلوغ سیاسی فرهنگی جامعه و مدیریت هیجانات از جمله آنهاست.

از نظر رسانه ای نیز می توان تقویت مرجعیت رسانه ملی، جذب مخاطب بیشتر و افزایش اعتماد به رسانه ملی را از جمله آثار مثبت این اقدام برشمرد.

به نظر می رسد حال که رسانه ملی این گام ارزشمند و بلند را برداشته است، نخبگان، رسانه ها و اهل نظر باید برای تقویت و ادامه آن به میدان بیایند؛ با حمایت خودشان، نقد سازنده شان، استقبال از حضور در برنامه ها و هرآنچه به بهتر شدن مناظره ها کمک می کند.

خراسان:چه کسانی از حمله شیمیایی در سوریه سود می برند؟!

«چه کسانی از حمله شیمیایی در سوریه سود می برند؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدمحمد اسلامی است که در آن می‌خوانید؛بی آن که قصد انکار زمینه های اجتماعی و سیاسی بحران کنونی در سوریه را داشته باشیم، باید تاکید کنیم که رسانه ها رتبه اول نقش آفرینی در این بحران خونین را داشته اند. جدیدترین نمونه آن همین موضوع حمله شیمیایی به منطقه ای در نزدیکی دمشق است. در این روزها شبکه های جهانی مملو از تصاویر اجساد کودکان و شهروندانی بی گناه شده است که گفته می شود قربانی استفاده از سلاح شیمیایی شده اند. این خبر از شامگاه چهارشنبه گذشته در صدر اخبار رسانه های جهان قرار گرفته است. اما گزارش جدید وزارت خارجه روسیه از واقعیت مهم اما تلخی پرده برداشته است.

روز گذشته سخنگوی وزارت خارجه روسیه در نشستی رسانه ای تصریح کرد که تحقیقات این کشور نشان می دهد انتشار اخبار مربوط به حمله شیمیایی به اطراف دمشق "پیش" از وقوع آن "آغاز" شده بوده است. روسیه صراحتا از یک برنامه از پیش تعیین شده برای اثرگذاشتن بر شورای امنیت و همچنین بازرسان سازمان ملل درباره سلاح های شیمیایی که هم اکنون در سوریه به سر می برند، سخن گفته است. برای درک انگیزه های احتمالی چنین جنایتی، باید این رخداد را از 2 منظر تاثیر گذاری بر بحران سوریه و همچنین تاثیرگذاری بر شرایط منطقه بررسی کرد.

نمونه جدید پروپاگاندای شدید سیاسی

استدلال های متعددی وجود دارند که نشان می دهند دولت و ارتش سوریه منطقا دلیلی برای استفاده از سلاح های شیمیایی نداشته اند. از جمله اینکه دولت سوریه در حالی که میزبان بازرسان سازمان ملل است و طبیعتا دارد تلاش می کند تا به آن ها اثبات کند از سلاح های شیمیایی استفاده نکرده است، دست به چنین جنایتی نمی‌زند. دولت سوریه ماه ها است که سعی می کند خود را از اتهام کشتار مردم خودش تبرئه کند. از سوی دیگر منطقه ای که مورد حمله قرار گرفته نیز از جمله میدان های درگیری شدید بین ارتش سوریه و مخالفان مسلح نیست.

 ارتش سوریه اگر قصد کشتار مخالفان اش را داشته باشد، در حال حاضر میدان اصلی و استراتژیک درگیری های حمص و حلب است. مثال دیگر منطقه استراتژیک قُصیر است که پیش از این آزاد شد و دولت از سلاح های کشتار جمعی در آن استفاده نکرد.

بنابراین دلیلی ندارد که دولت سوریه از چنین منطقه ای که بی لحاظ میدانی ارزش نظامی ندارد، دست به چنین کاری زده باشد. به ویژه در شرایطی که اکنون در درگیری ها و تحولات میدانی کلی سوریه هم مجموعا ارتش سوریه غلبه دارد. البته هنوز جزئیات این حمله و گزارش های رسمی درباره آن منتشر نشده است، اما بدون تردید یکی از جدی ترین احتمال ها این است که مخالفان با چنین کاری قصد تاثیرگذاری بر بازرسان و جهت دادن به پرونده سوریه در شورای امنیت را داشته باشند. بنابراین باز هم با نمونه جدیدی از ترکیب پروپاگاندای شدید سیاسی و جنایت علیه مردم بیگناه روبرو هستیم.

به نظر می رسد مخالفانی که گزارش های متعدد بین المللی از ارتباط سازمانی آن ها با القاعده و گروه های تکفیری حکایت دارد، بار دیگر دست به جنایتی جدید زده اند. گروه هایی که پیش از این نیز در منطقه خان العسل از سلاح شیمیایی استفاده کرده اند و همچنین ویدئوی به دندان کشیدن قلب سرباز سوری توسط آن ها هم شهرت تاریخی پیدا کرده است.

خداحافظی با مصر، بازگشت به سوریه

اما علاوه بر انگیزه های اصلی برای تاثیرگذاری بر تحولات داخلی و بین المللی سوریه، این خبرِ فراگیر بر دیگر تحولات منطقه هم اثر داشته و دارد. این اتفاق را همچنین باید همراه با بمب گذاری خونین روز گذشته در طرابلس لبنان، پرتاب موشک های گردان های عبدا... عزام به سرزمین های اشغالی و حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان ارزیابی کرد. گردان های عبدا... عزام، گروه شبه نظامی شناخته شده ای است که در 2 سال بحران نظامی سوریه نیز نقشی جدی در ضربه زدن به ارتش این کشور داشته است. (پیش از این به تفصیل در ویژه نامه نوروزی 1392 روزنامه خراسان به نقش گردان های عبدا... عزام در درگیری های سوریه پرداخته ایم.) به نظر می رسد بزرگترین نتیجه این رخدادها را علاوه بر ریختن خون صدها تن در سوریه و لبنان، باید تغییر در جهت تمرکز رسانه های منطقه بدانیم.

جهت گیری رسانه های جهانی در روزهای اخیر به روشنی از مصر به سوی سوریه و لبنان تغییر کرده است. در پی این رخدادهای خونبار، نبرد رسانه ای العربیه و الجزیره در موضوع مصر نیز به یک همراهی و هم صدایی در مورد سوریه تبدیل شده است. شبکه الجزیره در روزهای گذشته در حمایت از اخوان المسلمین و هواداران آن ها، در نزاع با شبکه العربیه بود که از مواضع ارتش مصر و دولت موقت کودتا حمایت می کرد. در این روزها عربستان نیز به عنوان بازیگر اصلی منطقه ای در بحران مصر تحت فشار شدید افکار عمومی جهان و همچنین انتقادهای دیپلماتیک بود. اما حالا بار دیگر رسانه های عربی با یکدیگر همصدا شده اند. از دست رفتن جان افراد بی گناه که تعداد آن ها بین 500 تا 1000 نفر برآورد می شود، کاری کرده است که رسانه های محور ضدسوری با کودتای خونین در مصر خداحافظی و بار دیگر به بشار اسد سلام کنند!

کیهان:... خلع سلاح نمی‌شویم

«... خلع سلاح نمی‌شویم»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام‌الدین برومند است که درآن می‌خوانید؛از امروز هفته دولت در حالی آغاز می‌شود که دولت یازدهم اعلام داشته عزم خود را جزم کرده تا اولویت اصلی کشور یعنی حل مشکلات اقتصادی را در دستور کار قرار داده و با برنامه‌ریزی و تلاش همه‌جانبه تحقق این خواسته بحق رهبری و آحاد مردم را جامه عمل بپوشاند.

از همین روی، چند روز پیش دولت جدید در اولین نشست کابینه بر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی تمرکز کرد و اولین مصوبه دولت در راستای تامین کالاهای اساسی مردم بود.

رئیس‌جمهور محترم نیز در آن جلسه تاکید کرد که اولویت همه اعضای دولت، بهبود معیشت مردم است.

پیش از آن مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم هم با رای بالا به تیم اقتصادی دولت در جلسه رای اعتماد، نشان دادند خواستار تعامل با دولت یازدهم در جهت اولویت اصلی کشور و حل مشکلات اقتصادی هستند.

در همین راستا، قوه قضائیه نیز بر همکاری و تعامل بر دولت تاکید کرده و مقامات ارشد این قوه بخصوص بر مبارزه با مفاسد اقتصادی تاکید ویژه دارند.

انتشار احکام قطعی گروهی از متهمان پرونده اختلاس از بیمه ایران و صدور احکام سنگین و قاطعانه حبس ابد، جزای نقدی میلیاردی و رد مال در این باره را می‌توان نشانه‌ای از آمادگی دستگاه قضایی در مبارزه با مفاسد اقتصادی دانست که بدون تردید نقش موثری در حل مشکلات اقتصادی خواهد داشت. چرا که سلامت و امنیت اقتصادی در گرو برخورد با اختلاس‌گران، باندهای مافیایی اقتصادی و غارتگران بیت‌المال و حقوق مردم است این برخورد در صورتی که با قاطعیت انجام پذیرد در نقطه مقابل خود، بستر و چرخه فعالیت اقتصادی سالم و حلال را برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی فراهم می‌آورد.

با این حساب و در شرایطی که هر سه قوه قول داده‌اند تا با تعامل با یکدیگر همه انرژی‌ها و ظرفیت‌ها را به سوی اولویت اصلی کشور سوق دهند آنچه که خطرناک است و می‌تواند خدای ناکرده پاشنه آشیل این عزم مبارک قوا و نهادهای کشور باشد، غفلت از توطئه‌ها و دسیسه‌های دشمن است که پروژه منحرف کردن اولویت اصلی کشور را تدارک و ساماندهی کرده است.
بی‌تردید پروژه توطئه‌آمیز دشمن در اتاق‌های فکر آمریکایی- صهیونیستی به منظور به حاشیه راندن اولویت اصلی کشورمان طراحی شده و ابعاد پنهان و محرمانه‌ای دارد که بطور مشخص زندگی مردم را نشانه گرفته است.

اما رصد آشکار رفتار و گفتار حریف در جنگ اقتصادی با جمهوری اسلامی حاکی از آن است که این جنگ تنها در حوزه تشدید تحریم‌ها و افزایش فشارهای اقتصادی نیست. بلکه مکمل آن طراحی و تعبیه یک جنگ نرم اقتصادی است. شواهد و قرائن به وضوح نشان می‌دهد این جنگ نرم اقتصادی مبتنی بر عملیات‌های روانی و رسانه‌ای حریف بر ضد جمهوری اسلامی است که در این میان برنامه‌ها و اراده دولت یازدهم در حل مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم را نشانه رفته‌اند.

به عبارت روشن‌تر، دشمن پس از شکست در انتخابات 24 خرداد که دل به «کاهش مشارکت» و «چالش در رقابت» بسته بود و امید داشت انتخابات ایران را به نقطه‌ای برای امتیازگیری از نظام تبدیل کند؛ اکنون می‌خواهد برنامه اصلی دولت که ترجمان تأکیدات رهبری و خواسته بحق مردم است را با عملیات روانی و رسانه‌ای مورد هدف قرار بدهد.

اکنون سؤالی که به میان می‌آید این است که این عملیات روانی و رسانه‌ای در چه قالبی پیش کشیده می‌شود؟ چگونه و با چه سناریویی خط تأثیرگذاری بر ذهن مسئولان اجرایی و مقامات ارشد دولتی دنبال می‌شود؟ از چه دالان‌ها و کانال‌هایی عده‌ای را در داخل به بازی می‌گیرند تا جدول دشمن را پرکنند؟

روش‌ها و شیوه‌های منحرف کردن دولت یازدهم از جهت‌گیری اصلی کشور و تمرکز بر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی به چه صورت خواهد بود و پمپاژ رسانه‌ای آن چگونه کلید خواهد خورد؟ در این باره گفتنی است که؛

1- هدف عملیات روانی و رسانه ای دشمن که طی هفته‌های اخیر اوج گرفته و بصورت زنجیره‌ای و هماهنگ شده بروز و ظهور کرده است منفعل کردن تیم اقتصادی دولت یازدهم در تحقق حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است.

گزارش‌ها و اخبار جهت‌دار بی‌بی‌سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، العربیه تا صدها سایت ضدانقلاب و اپوزیسیون خارج‌نشین بر این محور تمرکز دارد که القاء نماید دولت جدید در حل مشکلات اقتصادی با بن‌بست روبرو شده و علت آن تحریم‌های به اصطلاح فلج کننده و گزنده آمریکا بوده است.!

در این عملیات روانی و رسانه ای اثر تحریم‌ها بر بروز و ظهور مشکلات اقتصادی در مقیاسی غیرمنطقی به تصویر کشیده می‌شود که با واقعیات اقتصادی و نظرات کارشناسی همخوانی ندارد.
ناگفته پیداست که تحریم‌های وحشیانه غربی‌ها بر ضد جمهوری اسلامی سبب شده تا برخی مشکلات اقتصادی در کشور بوجود آید ولی دشمن با عملیات روانی و رسانه‌ای و بزرگ‌نمایی می‌کوشد اثر تحریم‌ها را چند برابر آنچه واقعا هست القاء کند.

نتیجه و خروجی این عملیات روانی و رسانه‌ای این خواهد بود که دولت و بخصوص تیم اقتصادی، پیشاپیش احساس کند که خلاقیت‌ها و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی بی‌فایده بوده و حل مشکل در جای دیگری است.

ظاهرا دولت یازدهم مغلوب این بازی روانی و عملیات رسانه‌ای دشمن نشده است و حتی در اولین جلسه هیئت دولت، رئیس جمهور محترم با هوشمندی اعلام کرد که تیم اقتصادی دولت در هفته 2 بار تشکیل جلسه خواهد داد تا برای تمامی مشکلات به جزئیات و در نهایت دقت برنامه‌ریزی کند.

2- حریف در پروژه عملیات روانی و رسانه‌ای خود به دنبال آن است که با فضاسازی جا بیندازد راه حل مشکلات اقتصادی و معیشتی، نه در عرصه «اقتصاد» که در پهنه «سیاست خارجی و دیپلماسی» است.

این فضاسازی که با پمپاژ سنگین رسانه‌ای دشمن مقارن شده است تلاش می‌کند بر ذهن مسئولان قوه اجرایی کشورمان اثر بگذارد که حل مشکلات اقتصادی برعهده دیپلمات‌ها است و اقتصاددانان باید چشم انتظار آنها باشند.

البته یکی از معانی روشن این تکاپوی دشمن آن است که بقبولاند تحریم‌ها خارج از تصورات و ارزیابی‌های اقتصادی اثر کرده و راه‌حل این است که برای توقف تحریم‌ها، ایران از حقوق مسلم خود کوتاه بیاید.

این ادعای بزرگ و بدون سند در حالی است که برخی رسانه‌های آمریکایی مانند واشنگتن‌پست اعتراف دستگاه‌ها و مقامات امنیتی کاخ سفید را به بیرون درز دادند که؛ «تحریم‌ها نتوانسته التهابات اقتصادی تا سرحد ناآرامی‌های اجتماعی ایجاد کند و رهبران ایران نیز رفتار و محاسبات‌شان تغییر نیافته است.»

3- لایه دیگری از عملیات روانی و رسانه‌ای دشمن برای منحرف کردن دولت در حرکت به سوی حل مشکلات اقتصادی این است که دستور کارهای فرعی و بعضا جعلی را در فضای رسانه‌ای و مجازی برجسته ‌کند.

به عنوان نمونه این روزها رسانه‌های بیگانه و معاند از دویچه‌وله تا واشنگتن‌پست و ده‌ها سایت و رسانه به اصطلاح حقوق بشری، تلاش می‌کنند تا حرکت دولت را به سمت و سوی مسائل حاشیه‌ای و جنجالی بکشانند.

عجیب نیست که واشنگتن‌پست طی گزارشی و در اقدامی مداخله‌جویانه در امور کشورمان، اولویت دولت را آزادی برخی از محکومان قضایی القاء می‌کند که به صورت قانونی و در فرآیند آیین دادرسی محاکم، محاکمه و مجازات شده‌اند.

پیشنهادهایی چون تاسیس وزارتخانه زنان و معاونت اقوام در کابینه یازدهم از سوی رسانه‌های ضد انقلاب در همین راستاست.

4- متاسفانه جماعتی در داخل آدرس‌های حریف را پیگیری کرده و جدول دشمن را پر می‌کنند که همپوشانی برخی از مطالب نشریات زنجیره‌ای با محتوا و سوژه‌های رسانه‌های بیگانه جای شرم و ندامت دارد.

بدون کمترین تردیدی باید گفت این جماعت نمی‌توانند- بخوانید صلاحیت ندارند- یار رئیس جمهور و دولت محترم باشند.

نگاه این جماعت که به شواهد و قرائن غیرقابل انکار پیوست می‌باشد تنها بر این است که منفعلانه و عجزآلود دل به بیرون ببندند این در حالی است که حل مشکلات اقتصادی به عنوان اولویت اصلی کشور در گرو تولید و تحرک اقتصادی و بکارگیری مدیریت خلاقانه و جهادی و عزم ملی است.

به تعبیر راهگشای رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ رئیس دولت یازدهم، «باید هرچه می‌توانیم خود را در داخل مقتدر کنیم و دل به بیرون نبندیم چرا که هرکس به بیرون دل ببندد وقتی با فشارها مواجه می‌شود خلع سلاح می‌شود.»

جمهوری اسلامی:کودتا علیه انقلاب‌های مردمی

«کودتا علیه انقلاب‌های مردمی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛اینکه جهان عرب و بخشی از جهان اسلام گرفتار اغتشاش، جنگ داخلی، تروریسم و هرج و مرج است، دلایلی دارد که بدون شناختن آنها معالجه این بیماری میسر نخواهد بود. عمده‌ترین دلایل اینها هستند:

1 - شکل گرفتن و ادامه حیات نهضت بیداری اسلامی بشدت با منافع نامشروع قدرت‌های استعماری و صهیونیسم جهانی در تضاد است. به همین دلیل، این جنبش از نظر آمریکا، قدرت‌های اروپائی همسو با آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار خطرناک است و باید سرکوب شود.
2 - رژیم‌های پادشاهی و خانوادگی عرب که هنوز در چند کشور عربی حکومت را دردست دارند، بهترین مهره‌ها برای حفاظت از منافع نامشروع غرب و حراست از موجودیت غیرقانونی رژیم صهیونیستی هستند. ادامه حیات این رژیم‌ها برای قدرت‌های غربی و صهیونیست‌ها یک ضرورت است. این خواسته نیز فقط با سرکوب کردن نهضت بیداری اسلامی میسر است.

3 - رژیم صهیونیستی در سال‌های اخیر و حتی قبل از شکل گیری نهضت بیداری اسلامی، با خطر بزرگی به نام مقاومت مواجه بوده که از سال 1385 در جنگ 33 روزه با حزب‌الله لبنان این خطر را عملاً احساس کرد. جدی نگرفتن این خطر، برای رژیم صهیونیستی و برای حامیان این رژیم در منطقه، اروپا و آمریکا می‌تواند یک فاجعه باشد و موجودیت اسرائیل را تهدید کند. این تهدید، در مرحله بعد برای رژیم‌های مرتجع عرب و قدرت‌های استعماری غرب نیز تهدید محسوب می‌شود. بنابر این،‌ راه چاره فقط اینست که جبهه مقاومت دچار فروپاشی شود تا رژیم صهیونیستی بماند. سوریه و لبنان اکنون صحنه‌های اجرای این توطئه هستند.

4 - ملت‌هائی که در چارچوب نهضت بیداری اسلامی انقلاب کرده‌اند باید هر طور شده پشیمان شوند تا ملت‌های دیگر نیز به جای آنکه به راه آنها بروند از سرنوشت آنها درس عبرت بگیرند و اصولاً در این وادی قدم نگذارند. برای رسیدن به این هدف، مؤثرترین کار اینست که مردم کشورهای انقلاب کرده به جان همدیگر بیافتند و هرج و مرج سراسر این کشورها را فرا بگیرد و هر جا امکان ایجاد آشوب وجود نداشت با توسل به تروریسم و حتی کودتای نظامی،‌ به هرج و مرج دامن زده شود. این،‌ همان وضعیتی است که اکنون در مصر، تونس، یمن و لیبی وجود دارد.

5 - دولت مردان به قدرت رسیده در کشورهای انقلاب شده نیز متأسفانه بدون آنکه خود متوجه باشند به طرح خطرناک دشمنان نهضت بیداری اسلامی کمک کردند. در مصر اخوانی‌ها به دام سلفی‌ها افتادند، در تونس راشد الغنوشی و همفکران نهضتی او گرفتار گرایش‌های غربی شدند و در یمن و لیبی نیز غرب و آمریکا مهره چینی کردند و بر موج انقلاب مردمی سوار شدند. این بی‌مبالاتی‌های سیاسی موجب شد اکنون در مصر، حسنی مبارک دیکتاتور مغضوب از زندان خارج شده و اخوانی‌ها به زندان برده شده‌اند، در تونس، راشد الغنوشی در مقابل دو ترور سازماندهی شده وادار به عقب نشینی و پذیرش انحلال دولت نهضتی شده و در یمن و لیبی هر روز مهره چینی‌های غربی با استحکام بیشتر به پیش می‌رود.

6 - در عربستان، اردن، بحرین، کویت،‌ امارات،‌ قطر، الجزایر و مراکش که همگی در نوبت انقلاب‌های مردمی بودند، طرح‌های دقیق و حساب شده‌ای درحال اجراست تا از یکطرف حکام موجود همچنان بمانند و از طرف دیگر مردم این کشورها احساس کنند قدرت ادامه انقلاب را ندارند و باید تسلیم شوند یا راه دیگری برگزینند. حمایت‌های سیاسی، تسلیحاتی، تبلیغاتی و مشاوره‌ای غرب و صهیونیست‌ها به حکام این کشورها برای سرکوب کردن مخالفان،‌ در طول تاریخ این کشورها بی‌سابقه است. مهم‌تر اینکه ژست حمایت از حقوق بشر غربی‌ها در مورد جنایاتی که سران این کشورها علیه مردمشان مرتکب می‌شوند بطور کامل از یادشان رفته و حتی در مواردی درست در نقطه مقابل قرار می‌گیرند و با حمایت از جنایات این دولت‌ها به رسوائی خود دامن می‌زنند.

7 - ما نیز از فرصت بیداری اسلامی، به درستی استفاده نکردیم. شاید از نظر تبلیغاتی نمره خوبی داشته باشیم و به خاطر برگزاری همایش‌های متعدد نخبگان، جوانان، زنان، علما و... در زمینه کارهای رسانه‌ای در اندازه قابل قبولی فعالیت کرده باشیم، اما بدون توجه به عوارض این اقدامات و اینکه چه اقداماتی باید در اولویت قرار گیرند تا بدون عوارض منفی بتوانند به نهضت بیداری اسلامی کمک کنند در دو سال گذشته به راهی رفتیم که علیرغم نیت صحیح نه تنها ممکن است نتایج صحیحی به بار نیاورده باشد بلکه چه بسا عکس‌العمل‌هائی نیز پدید آورده باشد.

نگاهی به این مجموعه که فقط بخشی از دلایل وضعیت اسفبار کنونی کشورهای عربی است، می‌تواند ماجراهای پشت‌پرده آنچه اکنون در جهان عرب از جمله در مصر می‌گذرد را نمایان سازد. هر چند بحرانی‌ترین کشور عرب این روزها مصر است، ولی این بحران درحال حاضر گریبان‌گیر کل جهان عرب شده و حتی به کشورهای اسلامی غیرعرب نیز سرایت کرده است.

شرایط سوریه از دو سال و نیم قبل تاکنون بحرانی است، عراق در معرض بحران شدید است و انقلاب مردم بحرین نیز دو سال و نیم است که سرکوب می‌شود. در پشت پرده تمام این وقایع، دست آمریکا، رژیم صهیونیستی و قدرت استعماری غربی کاملاً مشهود است. غربی‌ها و صهیونیست‌ها حامیان اصلی تروریسم هستند و از تروریست‌ها به مثابه ابزاری برای پیشبرد اهداف نامشروع خود استفاده و هر نقطه از جهان را که بخواهند ناامن می‌کنند.

جهان اسلام به ویژه بخش عربی آن که حساس‌ترین بخش کشورهای اسلامی است اکنون در تب و تاب است. این بیماری باید هرچه زودتر معالجه شود و تأخیر در معالجه بهیچوجه جایز نیست.

معالجه این بیماری، فقط با منسجم عمل کردن امت اسلامی میسر است. عوامل مؤثر در این انسجام، نخبگان جهان اسلام هستند و موانع آن نیز عناصر افراطی و حکام دست نشانده‌ای هستند که به مثابه مهره‌های دست‌آموز قدرت‌های استعماری عمل می‌کنند.

مبارزه با افراطیون جهان اسلام، مقدمه لازم برای ریشه کن ساختن حکام دست نشانده است. برای مبارزه با افراط، بیش از همه علمای دینی باید همت کنند. واقعیت اینست که علمای دینی در جهان اسلام، اعم از شیعه و سنی، به وظایف خود در مبارزه با تفکر افراطی به درستی عمل نکرده‌اند. آنها می‌توانند با همفکری و همکاری راه را برای حل تمام مشکلات و برطرف ساختن تمام موانع هموار نمایند. هر چند آنچه امروز در مصر جریان دارد یک کودتا علیه انقلاب مردم مصر است، ولی این فقط مصر نیست که انقلاب مردم آن با کودتا مواجه شده، اکنون کل جهان اسلام در انقلاب به سر می‌برد و با کودتا مواجه است، کودتائی که عوامل اصلی آن آمریکا و صهیونیسم جهانی هستند.

رسالت:ادب و آیین رقابت

«ادب و آیین رقابت»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که ر آن می‌خوانید؛واژه "رقابت" در حوزه سیاست، ورزش، اقتصاد و ... کارکردها و نیز ادب و آداب خاص خود را دارد. اگر رقابت مثبت باشد منجر به کارآمدی و پیشرفت می‌شود. رقابت معمولا اگر ناظر به رعایت مصالح و منافع ملی و ترجیح آن به منافع گروهی باشد مثبت تلقی می‌شود. اما اگر ناظر به قدرت طلبی و رسیدن به جاه و مقام به هر قیمت باشد، فساد ایجاد می‌کند و مانع کارآمدی و پیشرفت است.

اصولگرایان اکنون مشغول آسیب‌شناسی عدم توفیق خود در رقابت‌های انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز انتخابات شوراهای اسلامی هستند.

آیت‌الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یک‌شنبه گذشته از برنامه‌های این جامعه برای جذب اعضای جدید و حبیب‌الله عسکراولادی از تجدید سازمان اصولگرایان و رونمایی از کادرهای ورزیده و جوان این جریان خبر داد.تلاش‌هایی دارد صورت می‌گیرد که آینده روشن و شفافی را نوید می‌دهد.

ادب و آداب رقابت حکم می‌کند انسان به رقیب خود به دیده احترام نگاه کند و رای مردم ونظر نهادهای فیصله‌بخش را فصل‌الخطاب موضوع رقابت بداند.

اصولگرایان در این دوره از رقابت، ادب و آداب گفتگو و رقابت را با حریف و رقیب اصلی رعایت کردند. اما سئوال این است که این ادب را در درون خود هم رعایت کردند؟ پاسخ قطعا منفی است.

دلیل روشن آن هم عدم توفیق در انتخابات اخیر است و بس. قرار بود اصولگرایان اختلاف دیدگاه‌های خود را زیر سقف گفتگو ببرند و در مرئی و منظر دیگران از آن رونمایی نکنند. قرار بود اصولگرایان نقد درون گفتمانی را مدیریت کنند تا منجر به رقابت منفی، ایجاد حسد و کینه نشود.قرار بود اصولگرایان اصلاح ذات‌البین کنند تا بر اساس عقلانیت و خرد جمعی ، مسیر وحدت و همگرایی به سلامت طی شود. قرار بود اصولگرایان بر اساس اصولی که معتقدند، تولید قدرت را به عنوان بسط ید ولایت فقیه در جامعه نگاه کنند. اما آنها در این انتخابات توفیق پیدا نکردند تا این راهکارها را به کار ببندند.

در انتخابات‌های قبلی، عقلای اصولگرا می‌نشستند یک راهکار حقوقی پیدا می‌‌کردند و طبق آن راهکار جلو می‌رفتند اما کشمکش وعدم تحمل یکدیگر از یک سو و مدیریت اختلافات اصولگرایان توسط برخی نفوذی‌ها و اغیار باعث شد روند واگرایی و اختلاف شدت بگیرد و اصولگرایان با چهار ضلع متفاوت و متنافر در انتخابات شرکت کنند، رقابت با حریف را فراموش کنند و باهم رقابت ، آن هم رقابت منفی کنند.

مقام معظم رهبری یک روزی همه را نصیحت فرمودند که؛
1- اصلاح ذات‌البین کنید
2- شعله‌های اختلاف را که در جامعه برافروخته می‌شود خاموش کنید
3- کسانی را که به هر دلیل از مجموعه برادران جدا شده‌اند گرد آورید
4- از زیر مجموعه‌ها مراقبت کنید که به راه تفرقه و تشتت نروند
5- اشکالات، غفلت‌ها، تقصیرها و مقصرها را شناسایی کنید

اصولگرایان این رهنمودها را نه در سطح ملی و نه در سطح روابط با خود رعایت نکردند.
رقیب و حریف تنها به مقدار ناچیزی همین‌ها را عمل کرد و در انتخابات توفیق نسبی پیدا کرد.
امروز که اصولگرایان می‌خواهند آهنگ جدیدی برای تجدید سازمان خود ساز کنند، باید به رقابت منفی بین اضلاع خود پایان دهند و مدیریت جدیدی را حاکم بر این رویکرد به وجود آورند.

در روایتی نقل شده که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: "از گمان (بد) بپرهیزید! زیرا گمان، دروغ‌ترین سخن است و عیوب و مسائل پوشیده دیگران را دنبال نکنید و جاسوسی و تجسس ننمایید و با دیگران رقابت (منفی) نداشته باشید و نسبت به همدیگر حسد نورزید و کینه نداشته باشید و از همدیگر نبرید و به هم پشت ننمایید و ای بندگان خدا! برادران هم باشید (چنان که خدا به شما فرمان داده است)" (بخاری، 1422 ق، ح6066؛ مسلم، بی تا،ح 6701؛ احمد بن حنبل، 1420ق، ح7337؛ مجلسی، 1404ق، ج 72، ص 252؛ حرعاملی، 1409ق، ج27،ص59)
واقعیت این است که بدگمانی وسوء ظن بین اصولگرایان از یک سو و نپوشاندن عیوب و اشکالات خود از سوی دیگر، به آنها آسیب رسانده است.

رقابت و سبقت در خیرات بین اصولگرایان که باید منجر به پیشرفت و خدمت و بسط عدالت می‌شد ، به شکل منفی جلوه‌گر شد و باعث ایجاد حسد و کینه و نفرت گردید و همین امر موجب بریدن از هم و پشت کردن به یکدیگر شد. عبرت از نتایج انتخابات اخیر ما را به بازگشت به روزهای نشاط، همکاری، تعاون و همگرایی دعوت می‌نماید. ما از گفتگو برای برون رفت از اختلافات، هیچ‌گاه ضرر نکرده‌ایم.تداوم گفتگوها در بسترهای خاص با نفرات جدید و تازه نفس که منجر به یک سازوکار وحدت‌آمیز شود خیلی دور از دسترس نیست. کافی است برگردیم به آیین رقابت صحیح  و مثبت و مرزهای آن را رعایت کنیم.

آفرینش:تقابل آرامش روحی پزشکان و سلامت جسمی جامعه

«تقابل آرامش روحی پزشکان و سلامت جسمی جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضاعسگری است که در آن می‌خوانید؛روز اول شهریورماه ، به پاس بزرگداشت حکیم ابوعلی سینا ستاره پرفروغ عرصه طب در ایران ، روز پزشک نامیده شده است. گرامی‌داشت یاد ومنزلت مفاخر ایرانی در گذشته و سرمایه‌های انسانی کنونی که در قالب جامعه پزشکی کشورمشغول به خدمت‌ هستند، وظیفه ای را برگردن هررسانه‌ای نهاده تا نسبت به حصول خواسته‌ها ودغدغه‌های این عزیزان، و مشکلاتی که گریبان گیر جامعه پزشکی و بیماران گردیده، بی توجه نباشیم.

امروز با این سطح از پیشرفت و گستردگی علم وجامعه پزشکی، چالش اصلی جهان پزشکی حوزه اخلاق پزشکی است. بی‌توجهی به اخلاق پزشکی معضل بزرگی شده که خود آن مولود چالش‌های دیگری است که به طور زنجیر وار دست به دست هم داده و درنهایت دود آن به چشم مردم می رود.

تکریم و تعامل خوب با بیماران از اولویت‌های کارپزشکان می باشد که متاسفانه درپاره‌ای از موارد این اصول اخلاقی رعایت نمی‌شود. اساساً بیماریا اطرافیانش به سبب وخامت حال جسمی، هنگامی که به پزشک مراجعه می‌کنند توقع دارند، تیم پزشکی بیشترین تلاش خود را برای بهبود حال بیمارانجام دهند. این توقع مردم هنگامی که با سردی‌های موجود درمراکز پزشکی و ارجحیت دادن صورت حساب ودستمزد به جای اهمیت به حفظ سلامت بیمار مواجه می‌شوند، تبدیل به خشم و خشونت می شود و تکریم و تعامل میان پزشک و بیمار به تقابل و نفرت مبدل می‌گردد.

ازسوی دیگر تیم پزشکی نیز به سبب عدم تناسب دستمزدها با تلاش و زحمتی که درطی سالیان طولانی درس خواندن، خدمت رایگان برای کشور، وعدم کفایت مخارج و هزینه‌ها با دریافتی محدود‌آنها، مجبور می شود برای جبران این کمبودها خدای ناکرده کم فروشی و یا زیاده خواهی کند!. این مسئله را نباید فراموش کرد که جامعه پزشکی ما درطول تاریخ ازجمله با اخلاق ترین و فداکارترین پزشکان دنیا بوده اند. رشادت‌ها و از خودگذشتگی‌های پزشکان در سال‌های جنگ تحمیلی و بی چشم‌داشت درمان کردن بسیاری از بیماران، زبان زد خاص وعام است. اما باید برخی واقعیت‌ها و معضلات امروز جامعه پزشکی را نیز پذیرفت.

امروز یکی ازشایع ترین آفت‌های جامعه پزشکی پدیده "زیرمیزی" است. اما نباید آن را صرفاٌ برعدول پزشکان از اخلاق دانست، زیرا دلایل بسیار زیادی وجود دارد که بالاخره موجب لغزش هرانسانی می‌گردد. از جمله مشکلات امروز پزشکان، تفاوت تعرفه در بیمارستان‌های مختلف می باشد. مثلا یک خدمت در بیمارستان دولتی با قیمت هزار تومان ارایه می‌شود اما پزشک می تواند همان خدمت را در بیمارستان خصوصی با قیمت 50 هزار تومان ارائه دهد. ضمن اینکه 50 درصد همان هزار تومان بیمارستان دولتی هم با تاخیر 6 ماهه پرداخت می شود!.

در حال حاضرهیچ مرجعی از پزشکانی که به سبب خواسته‌های مالی چشم طمع بر اخذ پول بیشتر از بیماران دوخته‌اند حمایت نمی‌کند، و کارشناسان همواره از اینکه بیمه‌ها و دولت، خود را کنار کشیده‌ و پزشکان را در مقابل مردم قرار داده‌اند، انتقاد می‌کنند. چرا که آنها معتقدند تعرفه‌های پزشکی واقعی تعریف نشده و اختلاف‌ها بین تعرفه‌های دولتی و خصوصی فاحش است.

مشکلات متعددی در اقتصاد سلامت کشور وجود دارد که مهم‌ترین آن عدم دستیابی به الگویی مناسب است. لازم است تا مسولان بودجه‌ای مشخص را برای نظام سلامت کشور لحاظ کنند تا بخشی از آن در مبحث تعرفه‌های پزشکی قرار گیرد و در راستای رفع مشکلات مالی و دغدغه های فکری پزشکان، بیماران کشورمان نیز بتوانند به آرامشی نسبی برسند. این دغدغه برای بیماروخانواده وی که نمی‌توانند هزینه دستمزد خارج از عرف یک دکتر جراح را پرداخت کنند، آثاری مخرب تراز خود بیماری برای آنها به همراه خواهد داشت. مسلماً اگر پزشکان ما دغدغه مالی نداشته باشند، با فراق بال بیشتری به معالجه بیماران خواهند پرداخت و بیماررا به چشم ابزاری برای کسب درآمد نگاه نخواهند کرد.

درآخرهم با تبریک روز پزشک به تمامی پزشکان با تعهد کشورمان، این نکته را به این عزیزان یاد آوری می کنیم که جایگاه پزشکی ورای تمامی شغل‌های دیگر است و رسالتی آسمانی بردوش هر پزشک معالج نهاده شده. لذا پزشکان نباید فراموش کنند که در معامله‌ای روحانی با خدای خود، قسم خدمت به خلق خورده و خود را وقف جامعه نموده‌اند.

حمایت:غرب به دنبال چیست؟

«غرب به دنبال چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم قاسم غفوری است که در آن می‌خوانید؛مخالفان سوری این روزها ادعا کرده‌اند که ارتش سوریه در حومه دمشق اقدام به استفاده از سلاح شیمیایی کرده که صدها کشته بر جای گذاشته است. با این ادعا کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا خواستار بازگشایی پرونده سوریه در شورای امنیت و حتی اقدام نظامی علیه این کشور شدند در حالی که مخالفت‌های چین و روسیه با این ادعا مانع از تحقق اهداف آنها در شورای امنیت شد و این شورا به صدور بیانیه صرف بسنده کرد. این سؤال مطرح است که دشمنان سوریه شامل کشورهای مرتجع عربی، غربی‌ها، صهیونیست‌ها و ترکیه چرا به تکرار ادعایی روی آورده‌اند که در گذشته بارها مطرح و واهی بودن آن اثبات شده است؟ در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است:

 نخست آنکه ارتش سوریه در هفته‌های اخیر دستاوردهای بسیاری در اکثر نقاط این کشور در نابودسازی گروه‌های تروریستی داشته است. جهانیان حتی محافل رسانه‌ای و سیاسی غرب اذعان دارند که ارتش سوریه پیروز جنگ است و غرب و متحدانش شکستی سخت را در سوریه تجربه خواهند کرد.

اکنون این سناریو مطرح است که دشمنان سوریه با بازگشایی پرونده‌ای واهی به دنبال آن هستند تا از یک سو بر شکست‌های خود در سوریه سرپوش گذارند و چنان عنوان کنند که می‌توانند به اهداف خود در این کشور دست یابند. از سوی دیگر آنان بر آنند تا فضایی جدید را در این کشور حاکم سازند تا ضمن ایجاد فضای تنفس برای تروریست‌ها در برابر ارتش، معادلات سوریه را وارونه جلوه و سازمان ملل را به سمت مقابله با نظام و ارتش سوریه سوق دهند. به عبارتی دیگر آنان قصد دارند تا جنایات تروریست‌ها در کشتار مردم از جمله در مناطق کردنشین را پنهان سازند و افکار عمومی را به موضوع‌های حاشیه‌ای نظیر ادعای استفاده ارتش از سلاح شیمیایی سوق دهند.

دوم آنکه ائتلاف دشمنان سوریه بر آنند تا فضایی منفی را علیه حامیان سوریه یعنی جبهه مقاومت، روسیه و چین ایجاد کنند تا در نهایت آنها را وادار به کنار گذاشتن حمایت از سوریه کنند در حالی که چهره جهانی آنها به عنوان مبارزان با امپریالیسم را نیز تخریب کنند. البته این رویکرد نیز با مواضع قاطع مقاومت مبنی بر حمایت از سوریه و نیز عملکردهای چین و روسیه در شورای امنیت در وتوی قطعنامه ضد سوری غرب با ناکامی مواجه شده است.

سوم آنکه غرب تلاش دارد تا فضای بحرانی در منطقه همچنان ادامه داشته باشد تا زمینه را برای دخالت در امور منطقه هموار سازد. این روزها غربی‌ها در حالی به دنبال پرونده سازی و حتی اقدام نظامی علیه این کشور هستند که با ادعای مقابله با سلاح‌های شیمیایی حضور نظامی خود در اردن و ترکیه را تقویت می‌کنند؛ اقدام‌هایی که ابهام‌های بیشتری را در زمینه ادعاهای غرب درباره استفاده سوریه از سلاح شیمیایی ایجاد می‌کند.

تهران امروز:سناریوی جدید غرب در سوریه

«سناریوی جدید غرب در سوریه»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حسن هانی ازده سات که در آن می‌خوانید،حادثه دردناک استفاده از سلاح شیمیایی در منطقه الغوطه شرقی در حومه دمشق بار دیگر نگاه‌ها را متوجه سوریه کرد اما این بار ظاهرا آمریکا وغرب برای دخالت جدی در این کشور سناریوی جدید را طراحی کرده است. گروه‌های تروریستی سوریه بلافاصله دولت این کشور را به استفاده گسترده از سلاح شیمیایی متهم کردند اما هیچ‌گونه دلیل قانع‌کننده‌ای در این خصوص ارائه ندادند.

 پرتاب سلاح شیمیایی به منطقه الغوطه شرقی همزمان با ورود هیات کارشناسی سازمان ملل برای بر رسی نحوه کاربرد سلاح شیمیایی در منطقه خان العسل حلب صورت گرفت. این امرنشان می‌دهد که دولت سوریه هرگز نمی‌تواند نقشی در استفاده از سلاح شیمیایی داشته باشد زیرا به مصلحت نظام سوریه نیست که در شرایط فعلی از این نوع سلاح علیه مردم خود استفاده کند.

موضوع استفاده از سلاح شیمیایی واتهام‌زنی تروریست‌ها علیه دولت سوریه و فضا‌سازی رسانه‌های قطر وعربستان علیه نظام بشار اسد در چارچوب سناریوی جدید آمریکا وغرب برای ورود مستقیم به درگیری‌های داخلی سوریه قابل تجزیه وتحلیل است. بحران داخلی سوریه اکنون وارد بیست ونهمین ماه خود شده اما تروریست‌های سلفی، وهابی، القاعده وجبهه النصره نتوانستند عملا در عرصه‌های میدانی دستاورد مهمی کسب کنند.

پاکسازی منطقه القصیر، حومه‌های حلب،حمص ودرعا نشانه روشنی از برتری نظامی ارتش سوریه در جریان درگیری‌های داخلی تلقی می‌شود. این پیروزی‌ها در واقع به شکست نظامی جبهه مشترک آمریکا، غرب، عربستان، قطر، ترکیه وتروریست‌های سلفی منجر شده واین شکست در حقیقت به مفهوم نا کامی غرب در سرنگونی نظام سوریه خواهد بود. آمریکا وغرب برای سرنگونی نظام بشار اسد یک سقف زمانی 6 ماهه‌ای را تعیین کرده بودند اما با گذشت زمان ارتش وسوریه تجربه ارزنده‌ای در جنگ‌های شهری کسب کرد.

عربستان وقطر نیز در طول 28 ماه گذشته حدود 36 میلیارد دلار کمک مالی و نظامی در اختیار گروه‌های تروریستی قرار داده است اما این کمک‌ها تغییرقابل قبولی در وضعیت میدانی سوریه به‌وجود نیاورد. ارتش سوریه نیز به تجربه دریافته است که بدون تکیه بر امکانات بومی وسازماندهی یک نیروی مردمی نخواهد توانست در این جنگ نفس گیر داخلی پیروزی‌هایی به‌ دست‌آورد. لذا در طول یک سال گذشته بیش از یک میلیون نیروی مردمی برای کمک به نیروهای مسلح دولتی سوریه سازماندهی شدند که این نیروها آموزش‌های بالایی در زمینه جنگ‌های غیرکلاسیکی طی کرده‌اند.

مردمی کردن جنگ،یکی از ابتکارات و دستاوردهای مهم دولت سوریه در طول 28 ماه گذشته تلقی می‌شود که حضوراین نیروها در کنار ارتش دولتی موازنه داخلی را به نفع دولت سوریه تغییر داد. از سوی دیگر ارتش سوریه اکنون کنترل بخشی ازمناطق مرزی را در اختیار گرفته وتا اندازه‌ای موفق شده از ورود سلاح‌های گسترده از طریق مرزهای ترکیه، لبنان، اردن وعراق به داخل سوریه جلوگیری کند.

طبیعی است گذشت زمان به سود گروه‌های تروریستی نیست ولذا این مجموعه‌ها درصدد بین‌المللی کردن جنگ داخلی سوریه هستند تا از این رهگذر از بن‌بست نظامی فعلی خارج شوند. استفاده از سلاح شیمیایی یکی از تاکتیک‌های تروریست‌ها است تا در حقیقت پای قدرت‌های بزرگ را به‌طور مستقیم به سوریه باز کنند. آمریکا که تجربه شکست در عراق وافغانستان را دارد قطعا نمی‌تواند خارج ازبند 7 منشور سازمان ملل به سوریه حمله کند.

لذا سناریوی جدید آمریکا و غرب این است که رژیم صهیونیستی را به انجام یک سلسله بمباران‌های هوایی علیه لبنان ومراکز نظامی سوریه تشویق کند تا ارتش دولتی سوریه را فلج کند. حملات موشکی اخیری که از جنوب لبنان به فلسطین اشغالی صورت گرفته مقدمه یک سناریوی جدید آمریکایی، عربی وغربی است تا این بهانه به دست رژیم صهیونیستی داده شود تا همزمان به جنوب لبنان و سوریه حمله کند.

با اینکه آمریکا وغرب به خوبی می‌دانند که دولت سوریه تحت هیچ شرایطی از سلاح شیمیایی علیه مردم خود استفاده نخواهد کرد اما این موضوع می‌تواند پیش درآمد یک حرکت نظامی جدید ناتو و غرب علیه سوریه تلقی شود. لذا اگر تجاوزات هواپیماهای ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و بیروت ادامه یابد قطعا این تجاوزات سوریه را نیز در بر خواهد گرفت و در نهایت قدرت‌های غربی نیز مستقیما دخالت خواهند کرد.

قانون:احکام وضوابط حاکم بر توبه

«احکام وضوابط حاکم بر توبه»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم بهمن کشاورز است که در آن می‌خوانید؛1- مبحث توبه آنجا که موضوع ارتباط خالق و مخلوق، بدون توجه به آثار دنیوی آن، مطرح باشد مطلبی است و وقتی قرار باشد توبه باعث تَرَتُب آثار قضایی و حقوقی شود مطلبی دیگر،از طرفی این مقوله در آن زمان که زنی خدمت حضرت امیر‌المؤمنین(ع) می‌رسید و عرض می‌کرد من زنا کرده‌ام مرا از آتش دوزخ نجات بده و بر این اقرار آن‌قدر اصرار می‌ورزید که حضرت پس از 3 بار چشم‌پوشی و سعی در پرده‌پوشی ناچار به صدور حکم و اجرای حد می‌شد مفهوم و اعتبار دیگری داشت و در زمان ما با توجه به وضعیت خلقی و سایر عوامل معنوی و مادی موجود که بر ما حاکم است، مفهوم دیگری است.

در قانون مجازات اسلامی 1370 توبه در مواد پراکنده و مختلفی آمده بود و احکام و ضوابط حاکم بر آن چندان روشن نبود. اما قانونگذار در قانون جدید مجازات اسلامی مانند چند مورد دیگر احکام توبه را در مبحث 5 از فصل 11 قانون، ضمن مواد 114 تا 119 یکجا گردآورده و بیان کرده است.

2 مطالب اصلی مندرج در این مبحث را به شرح ذیل می‌توان خلاصه کرد.
 الف) در جرائم مستوجب حد غیر از قذف و محاربه توبه قبل از اثبات جرم باعث سقوط حد می‌شود.

ب) در همین جرائم در صورتی که اتهام با اقرار اثبات شده باشد، توبه پس از اثبات جرم باعث می‌شود که دادگاه بتواند از طریق رئیس قوه قضاییه از مقام معظم رهبری برای فرد توبه‌کننده تقاضای عفو کند.

پ) توبه محارب پیش از دستگیری یا پیش از آنکه مأموران بر او تسلط یابند موجب سقوط حد است (مفهوم پیش از تسلط بر او) چندان روشن نیست.

ت) در زنای با عفت یا اکراه یا اغفال قبول توبه پیش از اثبات جرم یا در صورت اثبات با اقرار این امکان را برای دادگاه ایجاد می‌کند که به شرح پیش گفته برای مجرم تقاضای عفو کند اما در عین حال مجرم به حبس تعزیری بیش از 6 ماه و حداکثر تا 2 سال یا شلاق تعزیری از 31 تا 99 ضربه یا هر دو محکوم می‌شود.

ث) در جرائم تعزیری درجه 6 و 7 و 8 که حداقل مجازات بر آن‌ها 3 ماه و حداکثر 2 سال است قبول توبه سقوط مجازات را در پی دارد. و در سایر جرائم تعزیری باعث تقسیط مجازات می‌شود.
3- موارد دیگری که در مورد توبه قابل بحث است با توجه به آنچه که تاکنون گفته شد به شرح ذیل است:
الف) توبه در مورد کسانی که تکرار جرم تعزیری کرده باشند قابل اعمال نیست همچنین در مواردی که بحث معافیت مجازات یا تعویض صدور حکم یا تعلیق مجازات یا تخفیف آن مطرح است و همچنین در مورد جرائم اطفال و نوجوانان احکام توبه جاری نمی‌شود.

ب) توبه باعث سقوط قصاص، دیه، حد قذف و حد محاربه نمی‌شود.
پ) متهم می‌تواند تا قبل از قطعیت حکم ادله مربوط به توبه خود را حسب مورد به مقام تعقیب یا رسیدگی کننده ارائه کند.

ت) اگر دادستان مخالف سقوط مجازات یا تخفیف آن باشد می‌تواند به مرجع تجدیدنظر اعتراض کند.

4) قانونگذار مقرر کرده توبه و ندامت فرد توبه کننده باید احراز شود و صرف ادعا کافی نیست. همچنین اگر پس از پذیرش توبه ثابت شود که فرد فقط تظاهر به توبه کرده و تائب واقعی نبوده است امتیازاتی که به او داده شده منتفی و مجازات اجرا می‌شود و اگر مجازات از نوع تعزیر باشد حداکثر مجازات تعزیری اجرا خواهد شد.

5- نکات تأمل برانگیز درخصوص این مواد از قرار زیر است:
 الف) هرچند در قانون لزوم اثبات صحت توبه واقعی بودن آن تصریح شده است اما به هر حال دست قاضی در رد و قبول یا عدول از تصمیم قبلی به عنوان ظاهری بودن توبه باز است. و گمان نمی‌رود این مقدار بسط ید مقرون به مصلحت باشد.

ب) حکم توبه در زنای به عنف و اکراه و اغفال هرچند با تعیین حبس و شلاق هم توأم است. اما با توجه به اهمیت و آثار اجتماعی این جرم‌ها و ایجاد وحشتی که در جامعه می‌کند و فراوانی این موارد، متناسب به نظر نمی‌رسد.

هم‌اکنون حکم زنای عنف و اکراه اعدام است. و به کرات شاهد صدور این گونه احکام و اجرای آن‌ها بوده‌ایم. تحولی که در مجازات این گونه جرائم با توجه به تبصره 2 ماده 114 ایجاد خواهد شد مطمئناً با مصالح اجتماعی سازگار نیست و گمان نمی‌رود سیاست کیفری کشور ما هم اقتضای این تحول را داشته باشد. البته ممکن است مواردی که از طرف دادگاه به احراز تسویه برای عفو به رئیس قوه قضائیه اعلام می شود در این مرحله مورد ممیزی شدید قرار گیرد. اما به هر حال وجود این مفر می‌تواند برای افراد مستعد به این گونه جرائم نوعی تشویق یا رفع مانع تلقی شود.

به عبارت دیگر همچنان که مجازات اعدام آن هم با ابعاد بسیار وسیع ممکن است در همه این موارد لازم نباشد، امکان استفاده از عفو (ولو با احتمال بسیار ضعیف) و مجازات حداکثر دو سال حبس یا 99 ضربه شلاق نیز چیزی نیست که در جرائمی تا این‌اندازه خطیر بازدارنده تلقی شود.

شرق:در انتظار فضای دلگرم‌کننده برای هنرمندان

«در انتظار فضای دلگرم‌کننده برای هنرمندان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فرهاد فخرالدینی است که در آن می‌خوانید؛ اولین دیدار هنرمندان و اهالی فرهنگ با وزیر ارشاد، خوب و امیدوارکننده بود. البته موضوع‌های زیادی در رشته‌های مختلف وجود دارد که در این جلسه به آن اشاره نشد. به هرحال موضوع‌ها و صحبت‌ها زیاد است و نمی‌توان انتظار داشت همه آنها در یک نشست مورد بحث قرار بگیرد.

از طرف دیگر وعده داده شده که قرار است این نشست‌ها و مذاکرات، محدود به این دیدار نشود و این جلسات به صورت تخصصی با اهالی هریک از رشته‌های هنری برگزار شود؛ بنابراین صحبت‌های دیگر را که احتمالا تخصصی‌تر خواهد بود، می‌توان در این ملاقات‌ها مطرح کرد تا وقت بیشتری برای بازکردن مسایل وجود داشته باشد و پیشنهادها در یک بستر مناسب‌تر مورد بررسی قرار بگیرد. از این پس منتظریم و امیدواریم فضای دلگرم‌کننده‌ای برای هنرمندان ایجاد شود.

منتظریم به حرف‌ها و وعده‌هایی که برای بهترشدن شرایط مطرح شده، وفا شود تا دوباره شاهد باشیم که هنرمندان عزیز کشورمان به کارشان علاقه‌مند شده‌اند و آثار خوبی می‌آفرینند. وقتی بستر لازم مهیا شود، هنرمندان هم سعی می‌کنند بهترین کارهای خود را تولید کنند.

اثر هنری، چیزی نیست که با فرمایش این و آن ساخته شود. عشق و امید است که آن را به وجود می‌آورد، به همین دلیل همه ما امیدواریم عشق و امید به خلق آثار خوب، بار دیگر میان جامعه هنری رشد کند.

امیدوارم اینطور نباشد که ما سرجای خودمان باشیم و ببینیم دلسردی و ناامیدی بر فضای کاری تاثیر گذاشته است.

 باز تاکید می‌کنم همچنان امیدواریم سهمی هم به مردم داده شود.
نباید از یاد ببریم وقتی یک اثر خوب در موسیقی، سینما یا هر هنر دیگری ساخته می‌شود، متعلق به مردم است و بیشترین کسانی که در موفقیت یک هنرمند سهیم می‌شوند، مردم‌اند.

به همین دلیل است که روی ساختن فضایی پرامید تاکید می‌کنم، چون هنرمند و مردم باید به اثری که قرار است آفریده شود، عشق بورزند تا هنر به بالندگی برسد. اگر این اشتیاق به وجود‌ آید، هنرمندان ما هم تمام تلاش خود را می‌کنند.
فعلا که امیدواریم شاهد ایجاد این اشتیاق باشیم.

مردم سالاری:بیا عاشقی را رعایت کنیم

«بیا عاشقی را رعایت کنیم»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزا بابا مطهری‌نژاد است که در آن می‌خوانید؛ بخشی از سخنان دکتر روحانی رئیس جمهور در جلسه معارفه وزیر کشور سخنی به دور از مشی اعتدالی ایشان بود. گفتند در کشور حزب و جبهه نداریم و اینها تنها الفاظی هستند! این سخن شاید برای فرار به جلو و پاسخ دادن به این که چرا در انتصابات وزن گروه‌ها و احزاب رعایت نشده است و ایجاد بستری برای پاسخگوئی این مهم، راهگشا باشد، اما با واقعیت‌ها فاصله‌ای بس دراز دارد. خدای را شکر که ایشان در بیان این مفهوم از لفظ «متاسفانه» نیز بهره برد، که این می‌تواند تعبیر شود که ایشان نه تنها با احزاب مخالف نیستند، بلکه از فقدان آنها رنج هم می‌برند.

اگر منظور کار کرد حزبی باشد، با نظر دکتر روحانی موافقم که در هرم و روش‌های اداره جامعه و حکومت جایگاهی برای احزاب دیده نشده است و نظام حزبی مولفه‌های قدرت را تعیین نمی‌کند اما احزاب فعال در کشور و دارای پروانه، سه دهه در تلاشند تا کارکرد احزاب را نهادینه کنند، عدم حمایت نهادهای قدرت از این تلاش، عامل اصلی فقدان کارکرد حزبی است.

اگر منصفانه به جریان قدرت در کشور توجه کنیم، به ویژه در یک دهه گذشته تصاحب‌کنندگان قدرت از نقطه معرفت شروع نکردند تا صاحب منزلت اجتماعی شوند و از این منظر قدرت را در اختیار بگیرند، اگر بنا می‌شد که این فرایند طی شود، نیاز قدرت به احزاب موجب نهادینه شدن احزاب می‌شد. احزاب در عرصه معرفتی دارای منزلت هستند، خود آقای دکتر روحانی از همین عرصه در یک حزب فعال اعلام حضور کرد و به همین دلیل در دایره حمایت احزاب قرار گرفت.

اگر ساختار قدرت چنان باشد که ترتیب منابع اصلی و کمیاب حکومت‌ها یعنی ثروت، قدرت و منزلت، اصلاح شود، از منزلت به قدرت و از قدرت به ثروت از جمله ثروت اجتماعی حرکت میسر شود، احزاب نهادینه خواهند شد. اگر از کارکرد حزبی سایر نهادهای اجتماعی، نظامی، اقتصادی و... جلوگیری کنیم، آن گاه ضرورت نهادینه‌شدن احزاب خود را می‌نمایاند و در آن صورت از لفظ به نهاد ارتقا خواهد یافت و تاسف رئیس‌جمهور محترم را پاسخ خواهد گفت. سطح نهادمندی حزب یک لفظ است، ولی واقعیت احزاب لفظ نیست.

نگارنده به عنوان یک گزارشگر و ناظر می‌تواند شهادت دهد که حزب‌ مردم‌سالاری با کرکره‌ای همیشه بالا، تمام کنگره‌های سالانه خود را برگزار کرده، در سراسر کشور دفتر و اعضای فعال حزبی دارد و دفاتر سیاسی آن هر دو هفته یک بار تشکیل می‌شود، شورای مرکزی آن ماهانه تشکیل می‌شود، در مناسبت‌های مختلف بیانیه و اطلاعیه دارد، اردوهای فصلی در استان‌های مختلف و در سال‌های مختلف را برگزار کرده است، اساسنامه، مرامنامه و ارکان خود را حفظ کرده و در انتخابات‌های مختلف فعال است و روزانه با ارگان رسمی خود یعنی روزنامه مردم‌سالاری با جامعه سخن می‌گوید اما چون نهاد حزبی در فرایند قدرت و حاکمیت تعریف نشده است، کارکرد حزبی در بدنه قدرت را مثل سایر احزاب اجرا و دریغ داشته‌اند.

در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای هماهنگی جبهه اصلاح‌طلبان به عنوان یک عضو فعال حضور مستمر دارد. ممکن است این سوال در بسیاری از اذهان مطرح باشد، در شرایطی که اجازه کارکرد حزبی در هرم قدرت داده نمی‌شود، چرا احزاب بساط خود را جمع نمی‌کنند؟ پاسخ روشن است که من به دو نکته اشاره می‌کنم:

1-فعالین حزبی عاشق نهادینه کردن قدرت در درون نظام برای امنیت و اقتدار نظام هستند و عاشق، عشق ورزی می‌کند و طالب قدرت، عشقبازی.

2- ایجاد رقابت سیاسی میان نهادهای رقابتی را راه درست اداره کشور می‌دانند و نهادهای رقابتی یعنی احزاب ورود نهادهای غیرحزبی در رقابت حزبی را مضر و تهدید کننده می‌دانند و در جهت تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها وظیفه خود می‌دانند، سختی‌ها را تحمل و به امید دستیابی به جایگاه مناسب پایداری می‌کنند.

اینجاست که خطاب به رئیس‌جمهور محترم که بسیار برای پیروزی ایشان تلاش کردیم و رنج بردیم و مرارت کشیدیم عرض می‌کنم:

بیا عاشقی را رعایت کنیم

زگل‌های عاشق حمایت کنیم

آرمان:تکیه بر خرد جمعی در انتخاب شهردار

«تکیه بر خرد جمعی در انتخاب شهردار»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم محمد تقی فاضل میبدی است که در آن می‌خوانید؛بحث تکیه بر خرد جمعی اصلاح‌طلبان را من از زاویه اخلاق دنبال و بررسی می‌کنم؛ اخلاق می‌گوید که اگر کسی نسبت به بقیه لایق‌تر است باید بقیه افراد به نفع او کنار بکشند و کار را به کسانی که شایسته‌تر هستند واگذار کنند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: کسی اگر کاری را بلد نیست قبول نکند. امام رضا(ع) هم می‌فرماید: کسانی که کار را ضایع کنند خیانتکارند؛ بنابراین تکیه بر خرد جمعی و واگذار کردن هم یک اصل اخلاقی است وهم یک اصل سیاسی.

متاسفانه مشکلی که ما در کشور داریم این است که تقریبا همه ما به دنبال کسب قدرت هستیم. اشکالی که همیشه در ایران وجود داشته این است که تلاش برای تصاحب قدرت و نشستن بر صندلی قدرت همواره بوده و این امر موجب شده بعضا آدم‌هایی برعرصه مدیریت کشور چنگ بزنند که در توانشان نیست.

حضرت علی(ع) که تجربه و سابقه طولانی در حکومت و سیاست دوران نبوی داشته و خود نیز چند سالی عهده‏دار زمام امور مسلمین بوده، اهداف حکومت اسلامی و موانع رویاروی آن را به بهترین وجه تبیین و ترسیم نموده است. طبق فرمایشات حضرت می‏توان علل سیاسی اجتماعی سقوط یک جامعه را در چهار عامل خلاصه کرد: اول- ضایع و تباه کردن اصول اساسی دوم- مغرور شدن، سوم- فرومایگان را مقدم داشتن و چهارم- مؤخر داشتن فرزانگان‏.

هریک از علل فوق به ضعف مدیریت و ضعف سیاسی حکومت بازگشت می‏نماید برای همین است که همه شاهد بودند که برخی در مجلس در چند روز گذشته کارها وخطابه‌هایی انجام دادند که در شأن و جایگاه مجلس نبود. حضرت علی(ع) می‌فرماید در زمان جاهلیت کارهایی انجام می‌شد که آدم‌های متخصص به دهانشان لگام می‌زدند و آدم‌های ناتوان و ناکارآمد را سرور و آقا می‌کردند.

در قضیه انتخابات ریاست جمهوری سال92 برخلاف انتخابات سال84 بزرگان اصلاح‌طلب وارد عمل شدند و سعی کردند اجماعی را بین نیروهای کارآمد و شایسته پدید بیاورند. همین اجماع موجب شد که اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شوند و کاندیدای موردنظر آنها که دکتر حسن روحانی بود رای بیاورد بنابراین این پیروزی جز با اتحاد و تکیه بر خرد جمعی امکان‌پذیر نبود.

 در مورد انتخابات شهردار تهران توسط اعضای محترم شورای شهر هم باید این رویه توسط اصلاح‌طلبان دنبال شود که رویه درست واخلاقی هم همین است. یکی از کاندیداهای اصلاح‌طلب به نفع کسی که اقبال بیشتری دارد کنار بکشد و به او کمک کند تا او پیروز شود، این روند کار اصلاح‌طلبان واعتدالگرایان را پیروز میدان سیاست خواهد کرد و شخصی را انتخاب خواهند کرد که اولا بیشترین اجماع روی وی انجام شده است و ثانیا این شخص به سبب اینکه بیشترین رای را دارد از قدرت وتوان کافی نسبت به افرادی که شایسته نیستند برخوردار خواهد بود.

بهار:مطالبات مطبوعات از وزیر ارشاد

«مطالبات مطبوعات از وزیر ارشاد»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم  لطف‌الله آجدانی است که در آن می‌خوانید؛جناب آقای علی جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید، بی‌تردید بر جنابعالی پوشیده نیست که دغدغه‌های اهالی مطبوعات در ایران یک دغدغه تاریخی و نه جدید اما جدی است. از شکل‌گیری آغازین مطبوعات غیردولتی در تاریخ معاصر ایران تاکنون، بسیاری از مطالبات و حقوق مطبوعات از سوی دولت‌ها در بسیاری از مقاطع و با درجات متفاوتی نادیده گرفته و غالبا به مطبوعات و اهالی آن به عنوان مخاطبی مکلف و موظف نگریسته شده است و نه مخاطبی محق. اعتدال در سرشت خود معطوف به ایجاد توازن میان تکلیف و حق است.

آزادی قلم و بیان، امنیت سیاسی، امنیت شغلی و صنفی، عدالت در حمایت و تسهیلات دولتی از مطبوعات و تناسب مجازات مطبوعاتی با جرایم مطبوعاتی، از جمله حقوق و مطالبات قانونی و مدنی اهالی مطبوعات از دولت تدبیر و امید و به‌ویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ریشه اصلی بی‌توجهی به بسیاری از حقوق قانونی و مدنی مطبوعات و اهالی آن را می‌توان و باید در افراط و تفریط‌های ناشی از عملکرد بعضی از مدیران نالایق و اتوبوسی دولتی متولی امور مطبوعات خواه در لباس اصولگرایی دروغین و خواه در لباس اصلاح‌گرایی دروغین جست‌وجو کرد.

نادیده گرفتن حقوق و مطالبات قانونی و مدنی اهالی مطبوعات، مهم‌ترین عامل بی‌اعتمادی بسیاری از آنان نسبت به متولیان دولتی مطبوعات و موجب کاهش تعامل سازنده دولت و مطبوعات مستقل و غیردولتی به شمار می‌رود و باید آن را جدی گرفت. به صراحت بگویم: مدیریت‌های غلط بعضی از مدیران فرهنگی و مطبوعاتی چه در سطوح عالی وزارتی و چه در حوزه‌های کلان استانی و شهرستانی، تنفس و تجربه هوای اعتماد و تعامل سازنده و کارآمد مطبوعات مستقل و غیردولتی با متولیان دولتی مطبوعات را با دشواری‌های جدی روبه‌رو کرده است.

راه برون‌رفت از این بی‌اعتمادی و فراهم کردن زمینه‌های هرچه بهتر و بیشتر تعامل اهالی رسانه‌ها و مطبوعات با وزارتخانه‌ای که جنابعالی بر مسند آن نشسته‌اید در نخستین گام، از ضرورت برخاستن و از پای ننشستن شما برای خانه‌تکانی در مدیریت‌های وزارتخانه و اداره‌های کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌ها خبر می‌دهد.

همان گونه که به درستی و با تدبیر اذعان دارید، باید از بعضی از مدیران کارآمد دولت پیشین و البته در صورت همسویی آنان با برنامه‌های دولت و وزارت ارشاد بهره گرفت. اما این واقعیت نباید مانع ضرورت خانه‌تکانی مدیریتی وزارت ارشاد شود. به‌ویژه اگر این مانع ناشی از مماشات و محافظه‌کاری برآمده از اعمال فشارهای احتمالی از سوی این و آن باشد.

در خانه‌تکانی مدیریتی و تحولات در عزل و نصب‌ها، اجتناب وزیر محترم ارشاد از تن دادن به اعمال فشارهای احتمالی و قابل پیش‌بینی برای تحمیل بعضی از مدیران که از سوی افراد و گروه‌هایی که منافع‌طلبی شخصی و جناحی و باندی خود را بر منافع و مصالح ملی و عمومی ترجیح می‌دهند، بسیار ضروری است. آقای جنتی، به اعتبار سوابق، کارنامه و تفکر شما، می‌توان تحقق تدبیر در وزارتی که بر مسند آن نشسته‌اید برای کاهش مشکلات مطبوعات و اهالی آن را به امید نشست.

اما تحقق این امید مستلزم هوشمندی و قاطعیت شما در به‌کار‌گیری مدیران لایق و کارآمد به اعتبار تفکر و برنامه‌ها و سوابق آنان است و نه توصیه و سفارش مبتنی بر روابط دوستی و خویشاوندی و جناحی و باندی. باید از تنگنای به‌کارگیری چرخه مدیران تکراری و سفارشی و رانتی روی برگرفت تا زمینه‌های مناسب‌تری برای ضرورت گردش نخبگان و شایسته‌سالاری فراهم شود.

از شما که به تدین و اخلاص، مشورت گرایی و گفتمان و رفتار عقلایی و اعتدالی شهرت دارید، امید می‌رود در حوزه مدیریت مطبوعات، با توجه به اصول عقلانی گردش نخبگان و شایسته‌سالاری، از مدیرانی بهره‌مند شوید که از جنس مطبوعات و آشنا با مسائل، مشکلات و نیازهای اهالی آن باشند. انتخاب و انتصاب مدیرانی که نه مطبوعات و رسانه‌ها را می‌شناسند و نه مسائل و مشکلات و چالش‌ها و راه‌های برون‌رفت از آن چالش‌ها را و فقط برآن هستند تا بر صندلی مدیریت بنشینند و برای آنان فرقی نمی‌کند که صندلی مدیریت آنان در وزارت خارجه باشد یا داخله، وزارت نفت باشد یا ارشاد، نه با شعارها و برنامه‌های جنابعالی برای توسعه و غنای جایگاه و منزلت مطبوعات و فرهنگ و هنر راست می‌آید نه با رویکرد دولت تدبیر و امید در تحقق گفتمان عقلانیت.

ابتکار:به بهانه هفته دولت نوپای یازدهم

«به بهانه هفته دولت نوپای یازدهم»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛هفته دوم فعالیت دولت یازدهم مصادف با هفته دولت شده است. مطابق رسم هر ساله دولتمردان در این هفته دست آوردهای یکساله خود را به سمع مردم می‌رسانند و اگر چه دولت یازدهم هم زمان کوتاهی است که فرمان اداره کشور را به دست گرفته است و انتظار گزارش عملکرد زود هنگام است ولی آثار آن در بخش‌های مختلف نمایان است و مردم همچنان امیدوار به تدبیر دولتمردان یازدهم می‌باشند. آنچه این روزها موجب امید آفرینی و دلخوشی مردم شده است ایمان به تدبیر در دولت کنونی است. واقعیت اینست که مردم در نتیجه مشکلات اقتصادی در نهایت فشار و تنگنا می‌باشند. فشارهای زندگی، عرصه را بر مردم تنگ کرده است ولی امید به تدبیر دولتمردان مقاومتشان را افزون نموده است.

آنچه مردم از این دولت تاکنون دیده اند تغییر رویکرد‌ها و تفاوت نگرش مدیران عالی است. رویکرد و جهت گیری مدیریتی نوید بخش آینده ای بهتر می‌باشد.مردم امیددارند که دولت کنونی در پرتو تدبیر گرفتار تصمیمات لحظه ای نشوند مردم امیدوارند که دیگر شاهد بازی دولتمردان با آمارهای غلط نباشند. آن چیزی که مشکلات زندگی مردم را دو چندان می‌کرد و احساس فقر را در جامعه بیش از واقعیت‌ها دامن می‌زد فاصله آمارهای رسمی با واقعیت زندگی مردم بود.

آمار سازی‌ها نه فقط مسئله را حل نمی‌کند که اعتماد عمومی را نیز تضعیف می‌کند. مردم انتظار دارند که دولت تدبیر و امید بر عهد خویش به فاصله گرفتن از دروغ و آمار سازی‌های کاذب و شفافیت در رفتار پایبند باشند. اکسیر تدبیر با قانون گرایی و اعتدال رفتار قابل تحقق است. مردم انتظار معجزه از دولت یازدهم ندارند ولی انتظار خدمت بی منت و همچنین تلاش شبانه روزی را دارند. بی شک اگر تدبیر رویکرد دولت در تصمیمات باشد این دولت به دولت فرصت ساز شهرت خواهد یافت.

اگر رویکرد دولت در اداره کشور افزایش منابع درآمدی و بهره وری در کار باشد به سرعت اسب چموش مشکلات از پای درخواهد آمد. ولی اگر همچنان ما با دولت هزینه ساز روبرو باشیم آنگاه امید‌ها به یاس تبدیل خواهد شد. به هر روی شعارها و رویکرد‌های دولت کنونی امید بخش بوده و آینده را روشن نشان می‌دهد. اما دولت به تنهایی قادر به حل مشکلات انباشته کنونی نیست. باید به دولت فرصت داد و دستش برای تدبیر در حوزه‌های مختلف بخصوص در سیاست خارجی با رعایت اصل حکمت و عزت باز باشد تا بتواند گام‌های اساسی بردارد.

رویکرد این دولت توجه به منافع ملی و مصالح مردم است، جهت گیری دولت بر کلام نیکو و پرهیز از حاشیه سازی‌های بی مورد است. وقت مردم و منابع سرمایه ای برای دولتمردان امانتی است که می‌بایست به بهترین وجه از آن استفاده نمود. بنای دولت بر دوری از شعار زدگی‌های مرسوم و کار بر اساس خرد جمعی است. خود شیفتگی،خود محوری و خود حق بینی در این دولت جای ندارد. حقوق شهروندی،کرامت آدمها برایش اصل محوری است.

دنیای اقتصاد:مقابله با تمامی وجوه تحریم

«مقابله با تمامی وجوه تحریم»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می‌خوانید؛در زمانی که عراق در اوج تحریم‌های فلج‌کننده قرار داشت، جنبش مدنی بین‌المللی بر ضد تحریم وجود داشت. جنبشی که خواستار آن بود تا جای ممکن جلوی خسارات انسانی تحریم‌ها را بر مردم عراق بگیرد. نتیجه این فعالیت‌ها منجر به آن شد که غذا و دارو از فهرست تحریمی بیرون آید؛ اما این تمام داستان نبود.

در حالی که فعالان حقوق بشر خوشحال بودند که به هر ترتیب مردم عراق غذا و دارو خواهند داشت، ولی همین مستثنی کردن غذا و دارو از فهرست تحریم، عامل کلیدی بود بر تداوم بلندمدت تحریم‌های غیر‌انسانی که تنها یکی از نتایج آن، کشته شدن حداقل صد هزار کودک بود. شادی فعالان حقوق بشر بسی زود گذر بود. آنان درک نکردند آنهایی که به دنبال تحریم‌های خرد‌کننده بر علیه عراق بودند با مستثنی کردن غذا و دارو تنها به دنبال کسب مشروعیت برای تداوم تحریم‌ها بودند.

با این تجربه دردناک، می‌توان عنوان کرد که گام برداشتن در استراتژی که به دنبال کاهش فشار‌ها تنها بر کالاهای ضروری مانند دارو باشد، استراتژی درستی در جهت تامین منافع ایرانیان نخواهد بود، بلکه می‌تواند در جهت عکس عمل کند. راهکار مناسب، مبارزه با تمامی وجوه تحریم است و باید با اصل آن به مخالفت برخاست؛ اما آیا می‌توان یک مبارزه مدنی را بر ضدتحریم تشکیل داد که نتیجه ملموسی هم داشته باشد؟ اگرچه موردی وجود ندارد که تحریمی تا این سطح علیه کشوری وجود داشته باشد و جنبشی مدنی آن را متوقف کرده باشد، اما بارقه‌هایی وجود دارد که امید به سرانجام رسیدن این امر را زنده نگه می‌دارد.

اولین نکته آن است که در همان غربی که این تحریم‌ها به‌وجود آمده‌اند، ارگان‌ها و سازمان‌های تاثیرگذاری وجود دارند که به سخن مخالفان این تحریم‌ها گوش دهند. موفقیت برخی از بانک‌های ایرانی برای خروج از تحریم‌ها موید این نکته است. استقلال و تفکیک قوا و آزادی رسانه‌ها خصوصیات ذاتی جوامع باز است و می‌توان با استفاده از آن در جهت نیل به هدف گام برداشت.

این ساخت اجتماعی – سیاسی در غرب اتفاقا از آن روی به‌وجود آمده است که اگر تصمیمی اشتباه گرفته شده است، تصحیح شود و چه اشتباهی از این فاجعه‌آمیزتر! دوم آنکه جنبش مدنی ضد تحریم، خروج با ثبات از وضعیت فعلی را در توافق میان بازیگران اصلی آن می‌داند و هر چند این امر بسی دشوار است، اما با روی کار آمدن دولت جدید می‌توان به این امر امید بست که توافق پایدار و گام به گام رخ نماید.

سوم آنکه با طولانی‌تر شدن پرونده هسته‌ای ایران، انتظار برای به سرانجام رسیدن آن بیشتر می‌شود و اگر دوطرف به دنبال تقابل نهایی نباشند، پس گزینه دیگر را انتخاب می‌کنند. ذات طولانی‌تر شدن این مساله آن است که گزینه‌های روبه‌روی دو طرف تقلیل می‌یابد و تنها دو گزینه باقی می‌ماند. حال اگر هر دو طرف مشتاق به استفاده از گزینه تقابل نباشند، امید به توافق بیشتر می‌شود. در چنین تصویری است که به نظر می‌رسد جنبش ضد تحریم می‌تواند دلگرم باشد که مطالبه اصلی‌اش به سرانجام رسد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها