این فیلم با حمایت مالی بنیاد سینمایی فارابی تولید شده است که بخش عمده قصه آن در کشور سومالی میگذرد و از معدود فیلمهایی است که فارغ از ضعف و قوتهای فیلمنامه و اجرا، دست کم تصویری ملموس و نزدیک از زندگی و جنگ و فرهنگ مردم این سرزمین را برای مخاطب ایرانی به تصویر میکشد.
اتفاقا فیلم قصه دندانگیر و درگیرکنندهای ندارد و داستان سوپراستاری را مطرح میکند که به واسطه علاقهاش به عکاسی تصمیم میگیرد به سومالی رفته و از اوضاع جنگزده مردم آنجا عکسبرداری کند. به همین دلیل فرزند چهارم بیش از آنکه به فیلم داستانی شباهت داشته باشد به یک اثر مستند پهلو میزند که اتفاقا از این حیث واجد امتیازات بیشتری است. تصاویر و قاببندیهایی که از این کشور چه در موقعیت جغرافیایی و طبیعت و چه انسانی، جنگزدگی و فقر میبینیم، تاثیرگذار و تکان دهنده است. مصداق بارز این موقعیت را میتوان به سکانسی ارجاع داد که مسعود (مهدی هاشمی) برای مردم گرسنه آنجا غذای ایرانی (احتمالا قیمه) تدارک دیده و بین آنها توزیع میکند که سقوط عزت و کرامت انسانی را زیر سلطه و استیلای فقر به نمایش میگذارد و چه تلخ و گزنده است تماشای این صحنه.
رویا (مهتاب کرامتی) به عنوان شخصیت محوری قصه که به دلیل دغدغههایی انساندوستانه و بشری به سومالی رفته، واجد دو خصلت بارز است که به نوعی کلیت قصه براساس همین ویژگیها صورتبندی میشود. یکی این که او بشدت ماجراجو و جسور است و از سوی دیگر عاشق فرزند و بچه. سهم عمدهای از بار عاطفی و رمانتیک فیلم نیز به نوع مواجهه او با کودکان سیاه و فقیر آفریقایی برمیگردد که نقطه اوج آن شیر دادن او به نوزادی سومالیایی است که در یک بیابان به حال خود رها شده بود. هرچند به نظر میرسد موسائیان در بازنمایی این صحنهها کمی سانتیمانتال عمل کرده و زیادی احساسات به خرج داده است. این در حالی است که گرایش رویا به کودک به دلیل مشکلش در بچهدارشدن بوده و اصلا دلیل اصلی جدایی او از همسرش به همین قضیه برمیگردد. او تصویری مدرن از یک زن ایرانی را به نمایش میگذارد که میتوان رگههایی از تفکرات فمینیستی را در رفتارشناسی او حدس زد با این حال جسارت و حس ماجراجوییهای او در موقعیتهایی که چندان زنانه به نظر نمیرسد، ممکن است برای مخاطب جذاب بوده و انگار خود این شخصیت نیز میل به قهرماننمایی دارد.
اگر از منظر یک مخاطب ایرانی به فیلم نگاه کنیم، قصه فارغ از سویه بینالمللی و نگاه انساندوستانهای که به موضوع دارد، روایت روابط و مناسبات سه انسان ایرانی یعنی رویا، مسعود و ابراهیم است که هر کدام با نیت خیرخواهانه در جایی خارج از وطن در بیابانهای گرم آفریقا با هم روبهرو شده و زیست مشترکی را تجربه میکنند. هرچند انگیزه مسعود که یک کفاش بوده و کسب و کار خود را رها کرده تا به پای بچههای سومالی کفش بپوشاند، کمی عجیب به نظر میرسد.
ابراهیم (حامد بهداد) نیز پزشک جوانی است که سابقه حضور بیشتری در منطقه داشته و نسبت به رویا و مسعود شناخت و آگاهی بیشتری نسبت به مردم آنجا دارد تا حدی که حتی یکی از پرستاران سیاهپوست آنجا به او دل میبندد. واقعیت این است که فرزند چهارم، قصه واحد و منسجمی ندارد و تکههایی از خرده روایتهاست که در کنار هم قرار گرفته تا تصویری مستند گونه از آنچه در سومالی میگذرد در منظر دید تماشاگر قرار دهد.
مشکل اصلی اینجاست که نوع روایت و شیوه مواجهه شخصیتهای قصه با مردم بویژه کودکان آنجا به گونهای است که بیش از آنکه همدلی یا دلسوزی مخاطب را برانگیزد، بیشتر به حس ترحمبرانگیز تماشاگر دامن میزند و به همین دلیل تاثیر حسی فیلم چندان دوام نداشته و بعد از تماشای آن از بین میرود. اکنون بماند پایانبندی عجیب فیلم که نجات این سه ایرانی از مخمصهای که برایشان به وجود آمده، بشدت دمدستی و باورناپذیر است.
نه اینکه ساخت فیلم در مرزهایی خارج از جغرافیایی ایران غلط باشد یا ضرورتی به تولید طرحهای مشترک سینمایی با کشورهایی دیگر نیست، اما دستکم این پرسش با تماشای فرزند چهارم مطرح میشود که آیا همین نگاه و رویکرد به قصه نمیتواند در درون مرزهای ایران و مناطق محروم و دورافتاده کشور خودمان دستمایه ساخت فیلم و قصه قرار بگیرد و آیا نهادها و مراکز سینمایی دولتی ضرورتی در حمایت ساخت چنین طرحهایی درکشور خودمان نمیبینند؟ بیشک اگر بنا به نگاهی بشردوستانه و انسانی باشد چراغی که به خانه رواست در مسجد جایی ندارد. با این حال فرزند چهارم فیلم ضعیف و بیارزشی نیست که اگر با فیلمنامهای قویتر همراه میشد بیش از این به دل مینشست.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن روشن در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد ؛
در گفتوگوی «جامجم» با یک کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان مطرح شد
با مسعود کاویانی، درباره تاریخچه، روند شکلگیری و افقهای پیش روی رادیو معارف گفتوگو کردیم
گپوگفت «جامجم» با چند هنرمند رادیویی در آغاز سال جدید