معمای 10 ساله قتل مادر و فرزند

10 سال قبل زنی جوان و پسر سه‌ساله‌اش در خانه‌شان کشته‌شدند. این قتل فجیع تیتر روزنامه‌های فردای روز حادثه شد. این پرونده با گذشت زمانی طولانی همچنان بدون نتیجه مانده و تنها متهم پرونده به دلیل کافی نبودن مدارک علیه وی همچنان آزاد است. این پرونده دو هفته قبل روز میز قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و به آن رسیدگی شد.
کد خبر: ۵۸۸۰۴۴
معمای 10 ساله قتل مادر و فرزند

نماینده دادستان تهران که برای دفاع از کیفرخواست در دادگاه حضور یافته‌ بود، می‌گوید: ده سال قبل مردی به نام جعفر به ماموران خبر داد همسرش شیرین و پسرش عرفان کشته شده‌اند. او که با کمک همسایه‌ها ماموران را خبر کرده ‌بود مدعی شد وقتی داخل خانه رفت با جسد غرق در خون آنها روبه‌رو شد. ماموران که برای بررسی صحنه جرم به محل رفته ‌بودند، با بررسی جسد این مادر و فرزند متوجه شدند آنها از سوی یک آشنا به قتل رسیده‌اند چراکه آثار شکستگی روی قفل‌ها وجود نداشت و فرد یا افراد قاتل براحتی وارد خانه‌ شده ‌بودند. همچنین وضع خانه نیز آشنا بودن قاتل را تائید می‌کرد. همسایه‌ها نیز خروج یا ورود غریبه‌ای را به ساختمان ندیده‌ بودند. با این توصیفات کاملا مشخص است انگیزه قتل انتقامگیری بود چراکه چیزی از خانه سرقت نشده و قاتل سر هر دو مقتول را از تن جدا کرده است. بنابراین او به صورت کاملا برنامه‌ریزی شده وارد خانه مقتول شده و او و فرزندش را به قتل رسانده‌ است.

نماینده دادستان درباره دلایلی که برای متهم کردن جعفر ـ شوهر شیرین ـ دارد، می‌گوید: جعفر در تحقیقات اولیه سعی کرد ماموران را منحرف کند. او دو نفر را به عنوان قاتل معرفی کرده بود که بعد از بررسی مشخص شد یکی از این افراد معلول است و دیگری زمان حادثه خارج از تهران بود. این مرد همچنین ادعاهای کذب دیگری هم داشت مثلا در ابتدا گفته بود مشکلی با همسرش نداشت و آنها خیلی با هم خوب بودند در حالی که بعدها مشخص شد مشکلات زیادی با هم داشتند و بارها با یکدیگر درگیر شده‌ بودند.

جعفر در بازجویی‌ها نیز حرف‌های ضد‌ و نقیض زیادی زده ‌است که همه اینها دلایل قانع‌کننده‌ای برای مجرم دانستن وی ‌در دادسرا بوده است. هرچند متهم بارها منکر قتل فرزند و همسرش شده است، اما نتوانسته دلیلی هم ارائه دهد که چطور روز حادثه زودتر از همیشه به خانه رسیده و چرا کسی او را در ساختمان ندیده و فقط زمانی که فریاد زده و کمک خواسته همسایه‌ها به کمکش رفته‌اند. بنابراین همه شواهد علیه او  و از نظر دادسرا مجرم است، اما در نهایت در مورد مجرم بودن این مرد دادگاه باید تصمیم بگیرد.

اختلافات قدیمی

یکی از نزدیکان شیرین می‌گوید این زن و شوهرش از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتند و حتی جعفر  چند‌ بار همسرش را کتک زده‌ بود.

او می‌گوید: «شیرین و جعفر از مدت‌ها قبل با هم درگیری داشتند، آنها چند ماه بعد از ازدواج‌شان دچار اختلاف شدند. شیرین می‌گفت جعفر خیلی بدرفتار است و اذیتش می‌کند. چون شیرین خیلی زود بچه‌دار شد به خاطر فرزندش تحمل می‌کرد و چیزی نمی‌گفت و شوهرش از این موضوع سو‌ء‌استفاده می‌کرد. شیرین هم به خاطر فرزندش این شرایط را تحمل می‌کرد.»

او می‌گوید: «ما تقریبا مطمئن هستیم جعفر، شیرین را به قتل رسانده است چون چند روز قبل از این که شیرین کشته شود جعفر او را بشدت کتک زده بود. شیرین خیلی ظریف و لاغر بود. آنقدر ظریف بود که خجالت می‌کشید دکتر برود به همین خاطر هم مقاومت بدنش کم بود و خیلی راحت می‌شد او را
مغلوب کرد.

یک روز قبل از مرگش در مورد دعوایی که با جعفر داشت شکایت کرده و گفته بود دیگر نمی‌تواند به این وضع ادامه بدهد و می‌خواهد همه چیز تمام شود. روز حادثه هم هیچ کس به خانه شیرین نرفته بود. مگر می‌شود کسی در یک آپارتمان که در ساختمانی چند واحدی قرار دارد، رفت ‌و آمد کند و کسی او را نبیند. همسایه‌ها هم صدای درگیری را شنیده‌اند، اما از آنجا که شیرین و جعفر خیلی با هم درگیر می‌شدند به تصور این که دعوای همیشگی است دخالت نکرده‌اند.

نکته دیگر این که اگر کسی با شیرین مشکل داشت فقط او را می‌کشت، لزومی نداشت فرزند سه ساله او را هم به قتل برساند. مگر این که بخواهد آن بچه مزاحم زندگی‌اش نباشد که در این میان کسی جز شوهر شیرین نمی‌توانست چنین کاری بکند. به هر حال خانواده شیرین همچنان معتقدند جعفر  قاتل است و برای او درخواست قصاص کرده‌اند و با توجه به تناقض‌گویی‌ها و دروغگویی‌هایی که مقتول داشته ما مطمئن هستیم او دست به قتل شیرین و فرزندش زده‌ است.

من بی‌گناه هستم

جعفر گفته‌های خانواده همسرش و نماینده دادستان را قبول ندارد. او می‌گوید خودش شاکی پرونده‌ و از این که فرزند و همسرش را از دست داده بشدت ناراحت است.

این مرد در ادامه می‌افزاید: روز حادثه وقتی به خانه رفتم زنگ در را زدم کسی در را باز نکرد، کلید انداختم و وارد خانه شدم. صدایی نمی‌آمد، خیلی تعجب کردم چون شیرین هر جا که می‌رفت به من خبر می‌داد. وقتی به پذیرایی رسیدم صحنه‌ای را دیدم که هرگز در عمرم فراموش نمی‌کنم. شیرین و عرفان در حالی که گلویشان بریده شده بود روی زمین افتاده بودند. خیلی شرایط بدی بود خون زیادی از بدنشان رفته بود آن‌قدر هل کرده بودم که نمی‌دانستم باید چه بکنم. فریاد زدم همسایه‌ها بیرون آمدند و تا من را دیدند که چقدر آشفته هستم با پلیس تماس گرفتند. یکی از آنها بلافاصله با اورژانس هم تماس گرفت، اما وقتی امدادگران آمدند معلوم شد زن و بچه‌ام مرده‌اند. من شکایت کردم و گفتم باید قاتل فرزند و همسرم پیدا شود، اما به جای این که به شکایت من رسیدگی کنند خودم را به عنوان متهم بازداشت کردند.

وقتی از جعفر درباره این که به چه کسی مظنون است پرسیده‌ بودند او گفته بود احتمالا خواهرزاده‌اش مرتکب قتل شده است در حالی که پلیس متوجه شد مردی که به عنوان مظنون معرفی شده روز حادثه اصلا در تهران نبود.

جعفر در این خصوص توضیح می‌دهد: «به من گفتند با چه کسانی مشکل داشتی و فکر می‌کنی چه کسانی با تو دشمنی دارند من هم گفتم خواهرزاده‌ام با من اختلاف شدید دارد و تهدید کرده بود انتقام می‌گیرد. وقتی پلیس تحقیق کرد متوجه شد او در تهران نبوده و من را متهم کردند به این که دروغ می‌گویم در حالی که من فقط یک مظنون معرفی کردم.»

جعفر درباره این که چرا پدر معلولش را متهم کرده بود، می‌گوید: «آن‌قدر من را تحت فشار قرار دادند که مجبور شدم چنین حرفی بزنم و شرمنده پدرم و خانواده‌ام شدم. اصلا نمی‌دانم چه کسی همسر و فرزندم را به قتل رسانده است، اما من این کار را نکرده‌ام.»

متهم درباره دروغی که درباره اختلاف با همسرش گفته‌ بود نیز این طور توضیح می‌دهد: «ما چند روز قبل از حادثه با هم دعوا کردیم، اما یک جر‌وبحث کوچک بود مثل همه زن و شوهرها ما هم دعوا می‌کردیم، اما بعد همه چیز حل می‌شد. خانواده شیرین بزرگنمایی کردند و با حرف‌هایی که زدند باعث شدند من بازداشت شوم در حالی که شاهد داشتم زمان قتل خانه نبودم. من شیرین را با وجود همه اختلافاتی که با هم داشتیم دوست داشتم. حتی اگر او را به دلیل اختلافی که داشتیم می‌کشتم دلیلی نداشت پسرم را هم به قتل برسانم چون او کودک بود و اصلا چیزی به یادش نمی‌ماند. دلیلی وجود ندارد، ثابت کند من قاتل هستم آنها نتوانستند ثابت کنند و به همین دلیل هم مرا با قرار آزاد کردند. وقتی کسی را که متهم به قتل است آزاد می‌کنند، نشان می‌دهد دلیل قانع‌کننده‌ای برای اتهامی که وارد کرده‌اند ندارند. من و شیرین همدیگر را دوست داشتیم. من عاشق پسرم بودم و دوست‌نداشتم به او آسیبی وارد شود.

این مرد تاکید می‌کند: «من شاکی این پرونده هستم به خاطر قتلی که اتفاق افتاده شکایت دارم، اما پرونده 10 سال است بی‌نتیجه مانده و من خواهان بررسی آن هستم.»

مرجان لقایی - ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
۰
۰
چقدر سنگ دل و بی رحم

نیازمندی ها