
چطور شد که مصرف مواد را شروع کردی؟
بیشتر بچههایی که با آنها صحبت کردهام میگویند براثر ناآگاهی اما در مورد من یک قسمتی بهخاطر ناآگاهی بود و قسمت دیگرش بهخاطر این بود که ببینم آنهایی که مصرف میکنند در مواد چه میبینند. بار اولی هم که مصرف کردم انرژی خاصی به من داد. بعد از مدتی پیش خودم گفتم بهترین مادهای که پیدا کردهام تریاک و شیره است. خلاصه شروع به مصرف کردم. اولش تفننی بود. اوج لذت و مصرف تفننی در تریاک و شیره دقیقا پنج سال زمان برد و بعد آن بود که فهمیدم یک مصرفکننده حرفهای شدهام.
اولین بار چند ساله بودی و کجا مصرف کردی؟
اولین بار که مصرف کردم 16 سالم بود. مصرف اصلی من با حشیش شروع شد. یک مدت حشیش مصرف کردم. بهدلیل ناآگاهی نمیدانستم حشیش هم جزو مواد مخدر محسوب میشود و فقط شنیده بودم که جزو مواد محرک است و اعتیاد ندارد و تاثیر جسمی و روانی به وجود نمیآورد. بعد از آن یک روز من و دوستانم برای تماشای فوتبال میخواستیم به استادیوم آزادی برویم. ساعت 10 صبح به خانه دوستم رفتم تا از آنجا راهی شویم. در آنجا دیدم بچهها پای بساط تریاک نشستهاند. در همان لحظه اول از بوی تریاک خوشم آمد و بدون اینکه سوالی بکنم بیاختیار رفتم و مصرف کردم. برای بار اول چهار پنچ پک زدم و حالم بد شد اما یک لیوان آب قند که خوردم حالم جا آمد و از آن لحظه به بعد حداقل هفتهای یکبار تریاک مصرف میکردم. بعد از آن بود که مصرف حشیش کم شد و تریاک جای آن را گرفت. من مکانیک بودم و کارم سنگین بود و باید تمرکز بالایی میداشتم. همین مسائل باعث شد مصرف تریاک را شروع کنم. با تریاک تمرکز مورد نیاز به من داده میشد و کارم را بهتر انجام میدادم. به همین دلیل به مصرف ادامه دادم.
اگر تریاک به تو انرژی میداد پس چرا تصمیم گرفتی ترک کنی؟
ما میگوییم اعتیاد اندک اندک شکل میگیرد و خودش را جایگزین مواد داخلی بدن میکند. چون بدن انسان مخدرهای طبیعی تولید میکند و انرژی روزمرهای که داریم و کارهایی که در روز انجام میدهیم در اثر تولید طبیعی این مواد است. من آن زمان فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد و من مصرفکننده شوم و این مواد جایگزین مواد درونی بشود. بعد از پنج سال که فهمیدم اعتیاد دارم لذت به ذلت تبدیل شد و بعد از آن مدام دنبال ترک و درمان بودم. برای درمان هم هرجا که میرفتم میگفتند ما معجزه میکنیم، ما درمان میکنیم و کارمان را طوری انجام میدهیم که شما مصرف نکنی. بارها و بارها ترک کردم اما هیچ جواب مثبتی نگرفتم و اگر هم تاثیری داشت کم و کوتاه مدت بود. بیشترین مدتی که طاقت آوردم شش ماه بود و دوباره به شرایط قبل برگشتم. بعدا که روش درست ترک را یاد گرفتم فهمیدم دلیل شکستهای مکرر من چه بود. یک روز در ماه مبارک رمضان برای سحری بیدار شده بودم و تلویزیون روشن بود و ما شبکه 5 را نگاه میکردیم که دیدم آقایی به نام دژکام در مورد چگونگی به وجود آمدن و درمان اعتیاد صحبت میکند و آن موقع بود که احساس کردم او حرفهای دل من را میزند و بعد هم راجع به صورت مساله اعتیاد صحبت کرد و گفت درمان باید انجام شود و مرفینهای طبیعی باید سر جای اولش برگردد. فردای این ماجرا من به 118 زنگ زدم و از طریق آن بود که آدرس جایی را که آن آقا مدیرش بود گرفتم و برای درمان اقدام کردم. موقع شروع درمان تنها چیزی که توجه من را جلب کرد انرژی و محبت بچهها بود و زمانی که صورت مساله اعتیاد را برایم توضیح دادند و مشخص شد اعتیاد براثر چه بوجود آمده و چه اتفاقی در جسم و روان من افتاده و چه قسمتهایی باید درمان شود آن موقع بود که متوجه شدم کار در اینجا برایم هموارتر از تجربیات قبلی است.
چه شد که متوجه شدی مصرفکننده حرفهای شدهای؟
اخلاقم تغییر کرده بود در خانواده کمتر به من محبت میکردند و علاوه بر پدر، مادر و خواهرم در محل کار هم به من بد نگاه میکردند. احساس میکردم نگاه جامعه به من خیلی بد شده است. حتی بچه کوچولوهایی که در خیابان بودند و یک زمانی من خودم همبازی آنها بود، مسخرهام میکردند که بعدها فهمیدم دلیلش همان اعتیاد است.
چه راههایی را برای درمان امتحان کردی؟
داروها و کپسولهای گیاهی. به اکثر مراکزی که برای درمان اعتیاد بود سر زدم و به جز سم زدایی تمام روشهایی را که برای درمان اعتیاد بود استفاده کردم اما به هیچ نتیجهای نرسیدم.
واکنش خانوادهات در برابر اعتیاد تو چه بود و چطور شد که متوجه شدند مواد مصرف میکنی؟
پدر من تقریبا 76 سال دارد و در 12 سالگی به تهران آمده بود. خودش هیچوقت مصرفکننده نبود اما به نوعی با مصرفکنندههای قهاری دوست بود و زندگی میکرد. اوایلی که من مصرفکننده بودم احساس کردم تنها کسی که متوجه شده خواهرم است. هر وقت با او صحبت میکردم به من میگفت عزت تو یک مشکلی داری. چشمانت همیشه قرمز است و شبها که به خانه میآیی حالتت تغییر کرده است. خواهرم تغییر رفتار من را متوجه شده بود و من چون ارتباط صمیمانهای با او داشتم گفتم گرفتار مصرف تریاک شدهام و بارها و بارها برای درمان اقدام کرده و به نتیجه نرسیدهام. با این وجود میترسیدم موضوع را با پدرم درمیان بگذارم. در نهایت پدرم متوجه مصرف من شد. یک شب که به خانه میرفتم آنقدر نشئه بودم که پدرم جلویم را گرفت و بدون اینکه گفتوگویی کنیم به من گفت تو معتاد شدهای و من را به باد کتک گرفت.
آن موقع چند سالت بود؟
فکر کنم 23 سالم بود و در اوج مصرف بودم. آن شب آنقدر من را کتک زد که بیحال شدم. به هر حال اینطور بود که پدرم هم متوجه شد من مصرفکننده هستم و بعد از آن باز هم بارها برای درمان اعتیاد اقدام کردم ولی چون موفق نبودم پدرم من را از خانه بیرون کرد. بعد از آن کم کم تمام اعتمادها هم از من سلب شد و همه دار و ندارم را از دست دادم و تنها چیزی که برایم ماند خانواده خودم بود، همسرم و پسرم.
توصیهات برای آنهایی که مصرفکننده هستند، چیست؟
به هر حال یک مصرفکننده زمانی که میخواهد به درمان برسد باید خواست قویای داشته باشد و به نوعی باید از مصرف کردن مواد مخدر خسته شده باشد. به هر حال هر فردی خط قرمزی برای خودش دارد. آدم حتما نباید از این خط قرمز عبور کرده باشد تا بخواهد درمان شود. این جرقه در جایی باید زده شود حالا ممکن است این جرقه از طرف همسر، جامعه، پدر و... باشد. این جرقه زمانی در من زده شد که دو موضوع اتفاق افتاد.
اول اینکه اعتیاد آنقدر روی چهره و صورت من تاثیر گذاشت که وقتی با همسرم در خیابان راه میرفتم احساس میکردم او از من جلوتر یا عقبتر راه میرود اما هر چه فکر کردم دلیلش را پیدا نکردم. با خودم گفتم که شاید من زیادی تند راه میروم یا شاید او زیادی آرام راه میرود. مورد بعد اینکه علیرضا پسرم دقیقا 9 سالش بود و رفته بود کلاس دوم ابتدایی.
یک روز خانمم گفت برو مدرسه دنبالش و بیاورش. زمانی که رفتم دم مدرسه دنبالش، اولین چیزی که گفت این بود که برای چی آمدهای؟ اصرار کرد دیگر دنبالش نروم. به خانمم گفتم قضیه این است و همسرم گفت علیرضا احساس شرم میکند بهدلیل اینکه تو مصرفکننده هستی. او نمیخواهد دوستانش بفهمند معتاد هستی. این دو موضوع جرقهای بود تا دنبال درمان بروم. در مجموع همانطور که گفتم جرقه باید در یک مرحلهای از زندگی زده شود. ما حتما نباید کارتن خواب شویم و زندگی و خانوادهمان را از دست بدهیم تا برای درمان اقدام کنیم.
توصیهات به خانوادهها برای رفتار با یک مصرفکننده چیست؟
خانوادهها هم به دلیل آگاه نبودن ممکن است رفتارهای اشتباهی از خود نشان بدهند. من که الان بهعنوان کمک راهنما برای درمان مصرفکنندگان در حال خدمت هستم و وقتی یک مصرفکننده برای مشاوره میآید ما میفهمیم چه میگوید. آن خماری و نشئگی و بیحالیها و خلاصه تمام چیزهایی که برای او اتفاق افتاده است را خودمان حس کردهایم ولی خانواده فقط میگوید تو مواد نزن و ترک کن. مواد که نان یا پفک نیست که آدم بخواهد یک دفعه آن را استفاده نکند. من پیامم به خانوادهها این است که اطلاعات لازم را در مورد مواد مخدر و درمانش کسب کنند و خودشان را در مرحله آموزش قرار دهند تا بدانند چطور باید با بیمار برخورد کنند.
شاهد حلاج نیشابوری - ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان غذا و دارو در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی در گفتوگو با «جامجم» تاکید کرد