ساعت دو بعد از ظهر است؛ امروز هم از آن روزهای گرم تابستانی تیر ماه است که همه را میآزارد، اما برای بچههایی که اولین روزهای تعطیلاتشان را آغاز میکنند، دلگرمی است.
تعطیلات تابستانی شروع شده است و مدارس تعطیلاند، اما انگار کمی آن طرفتر از مرکز شهر، مدرسهای هنوز برقرار است. وارد حیاط مدرسه میشوم. خلوت است. کسی آنجا کنار در جلویم را نمیگیرد و با خیال راحت وارد میشوم.
از پلهها بالا میروم و وارد راهروی مدرسه میشوم.
از دور صدایی بلند اما خسته میشنوم که فریاد میزند: «مریم! مریم!»
وارد دومین طبقه که میشوم، مردی را میبینیم که با چهره و موهایی پریشان و خسته به دنبال یک ناجی میگردد که به او کمک کند.
آن مرد مریم را میشناسد که مدیر مدرسهی دخترش است. در راهروی مدرسه به دنبال مریم است.
یک باره از آن طرف راهرو مریم را میبیند و با صدایی بلند فریاد میزند: مریم تو کمکم کن!
از حال میرود و به زمین میخورد.
- کات...
این جمله را جواد افشار، کارگردان میگوید و سپس همه اطراف مهدی سلطانی جمع میشوند و او را به خاطر ایفای نقشش تشویق میکنند.
مهدی سلطانی از جایش بلند میشود، هوای محوطه به شدت گرم است و او به دنبال آب برای خوردن میگردد. کنارش میروم و به او خسته نباشید میگویم.
گروهی از دانشآموزان نیز برای تصویربرداری لباس مخصوص مدرسه را بر تن دارند و از اینکه از نزدیک شاهد ساخت یک سریال و بازی هنرمندان هستند، هیجان زده شدهاند؛ آنها با جدیت تمام خود را درگیر کار کردهاند.
اینجا پشت صحنه و لوکیشن سریال «مادرانه» است و پس از گفتن کلمه کات از سوی کارگردان، عوامل سکانس بعدی را آماده میکنند.
***
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، همهی عوامل این سریال در مدرسه حضور دارند و سکانسهای مربوط به بازی مهدی سلطانی و شقایق فراهانی را برای قسمت نهم این مجموعه تصویربرداری میکنند.
سعید نعمتالله، نویسنده «مادرانه» هم سر صحنه حضور دارد و خودش را درگیر بازی بازیگران کرده است.
همانجا به سراغ سعید نعمت الله میروم و از او تقاضای گپی کوتاه میکنم که میگوید باید با خصوصیات من آشنا باشید، تا زمانی که سریال پخش و تمام نشود، مصاحبه نمیکنم.
این نویسنده که بر روی متنهای دیالوگش حساس است، در صحنه حاضر شده است تا از نزدیک شاهد روند کار و بازی بازیگران باشد.
در این فاصله کوتاه است که به سراغ جواد افشار میروم، از او تقاضای گفتوگو میکنم و او علیرغم شرایط سخت و خستگی که دارد به خوبی استقبال میکند.
افشار ما را در جریان ساخت این سریال مناسبتی قرار میدهد و میگوید: منتظر بودم تا دوباره تجربهی خوب گذشته را تکرار کنم.
جواد افشار در گفتوگویی درباره همکاریاش با سعید نعمتالله و محمدرضا شفیعی، میگوید: پیش از این با سعید نعمتالله و محمدرضا شفیعی تلهفیلمی را برای سیما فیلم کار کردیم که در جشنواره فجر امسال نیز با عنوان «همان نور معروف» شرکت داده شد و سه کاندیدا هم داشتیم که این همکاری، همکاری دلچسب و قابل قبولی بود. در این راستا سعید نعمتالله سال گذشته پیشنهاد طرح اولیه اش را به من داد، من خواندم و اعلام رضایتمندی کردم. من نیز به دلیل آنکه آنها را دوست داشتم و سوابق کاری خوبی داشتند، پذیرفتم سریال را بسازم.
او ادامه میدهد: منتظر این فرصت بودم که دوباره تجربه خوب گذشته را تکرار کنم، در نتیجه با کمال میل این دعوت را پذیرفتم و این همکاری برای ساخت سریال «مادرانه» رقم خورد.
*** دو سالی بود که خانهنشین شده بودم
جواد افشار در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا این سریال میتواند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد؟ میگوید: حتما همینطور است. دو سالی بود که کار نکرده بودم و تصمیم گرفته بودم فیلمنامه حتی متوسط را هم کار نکنم. به دلیل اینکه واقعا نه سریال کار کردم، زمان، وقت و انگیزهی زیادی را صرف کردم اما هیچگاه راضی نشده بودم و شش دانگ و 100 درصد جواب توانمندی که سراغ داشتم را نگرفته بودم. اگرچه چند مورد از کارهایم از جمله «پول کثیف»، «لبهی آتش»، «روزهای زیبا» قابل دفاع و خوب است.
*** فیلنامهی «مادرانه» تکانم داد
این کارگردان در ادامه مطالبش توضیح میدهد: احساسم این بود که تا فیلمنامهی خوب و شش دونگ و 100 درصدی که دوست دارم را به دست نیاورم کار نکنم. در نتیجه دو سالی بود که خانه نشین شده بودم تا اینکه بعد از دو سال فیلنامهی «مادرانه» تکانم داد.
سوالهایم تمامی ندارد اما باید زمان را هم در نظر بگیرم که گروه قرار است به کارشان ادامه دهند. در نتیجه به صحبتهایم با کارگردان خاتمه میدهم و او نیز برای ادامه کار به عوامل میپیوندد.
***
کمی آن سوتر شقایق فراهانی را میبینم که در کنار بچهها مشغول انداختن عکس و امضاء دادن است. بچهها دور او را شلوغ کردهاند و در خواست امضا میکنند و او میگوید، قربونتون برم من اصلا برای همین کار اینجام!
به سراغش میروم و در حالی که هنوز بازیاش شروع نشده، تقاضای گپی میکنم و او صمیمانه میپذیرد. با هم به یکی از کلاسها که حالا تبدیل به اتاق لباس شده است، میرویم.
گروه طراحی لباس را میبینم که با روحیهای شاد به همراه رنگ و قلم مشغول طراحی لباسهای بازیگران هستند. جذابیت کار آنها باعث میشود به همراه شقایق فراهانی قلمو به دست بگیریم و لباسها را رنگ کنیم و در این فاصله هم با یکدیگر گپ بزنیم.
*** تم مادرانه تجربیات نزدیکی بر زندگی خودم داشت
وقتی از شقایق فراهانی دربارهی اولین حضورش در یک سریال مناسبتی میپرسم، میگوید: حضورم در یک سریال رمضانی اولین بار است که اتفاق میافتد. این سریال پس از عید کلید خورد و شتابزدگی در آن دیده نمیشود؛ البته این مساله نیز به سیاستگزاریهای شبکه برمیگردد اگر بودجه کافی در اختیار شما بگذارند، پول کافی باشد، دستمزدها به موقع پرداخت شود و همه دست به دست هم دهند کار به خوبی ساخته میشود. اما وقتی به لحاظ مالی حمایتی نشود شما میبینید که چه اتفاقی میافتد.
فراهانی در ادامه با اشاره به نقش خود در سریال «مادرانه» میگوید: نقشم خیلی متفاوت نیست گریمهای تلویزیونی نیز همه شکل هم هستند. در «مادرانه» نقش مدیری را دارم که از یک خانواده سنتی توانسته است شرایط فرهنگی را برای خودش ایجاد کند. او مدیر مدرسه شده است و در مواجهه با مسائل اجتماعی که هر زنی ممکن است با آن دست و پنجه نرم کرده باشد. این مجموعه داستانی متفاوت دارد و تم آن تجربیات نزدیکی بر زندگی خودم داشت که خیلی وسوسه شدم کار کنم.
این بازیگر دربارهی وضعیت سریالهای ماه رمضان نیز اظهار میکند: چند سال پیش که یکسری از کارهای مناسبتی را میدیدم، واقعا هر شب دنبال میکردم و خیلی دوست داشتم، اما در این یکی، دو سال اخیر دنبال نکردم، چرا که یا سریالها جذاب نبودند یا شرایطی برای دیدن برایم پیش نیامد، اما امیدوارم که امسال شرایط سریالها به این شکل نباشد.
میان کلامش است که وی را برای حضور در صحنه صدا میزنند و با عذرخواهی کلاس را ترک میکند و سر صحنه میرود.
***
همچنان در کلاس مشغول تماشای طراحی لباسها با قلمو هستم که یکی از طراحان لباس با خنده میگوید از ما مصاحبه نمیگیرید؟ و سپس از کارشان میگوید.
او توضیح میدهد که تیم طراح لباس مادرانه یکی از بهترین تیمهایی هستند که برای این سریال انتخاب شدهاند و کارشان را خوب میدانند.
او سپس به شوخی میگوید: مصاحبمون کی پخش میشه!
***
بیش از یک ساعت است که در مدرسهام. دیدن این مدرسه از نزدیک، رفتن به داخل کلاسها و نشستن روی نیمکت برایم تداعی خاطره میشود.
در همین حین ناگهان هستی مهدویفر، بازیگر نقش «رها» وارد کلاس میشود. او که یونیفرم مدرسه پوشیده است، انگار واقعا به کلاس درس آمده است.
به سمت او میروم و پس از سلام و احوال پرسی بر روی نیمکتی که او نشسته است، مینشینم و گفتوگو میکنم.
وقتی از او دربارهی نقشش و حضور در این سریال میپرسم، میگوید: نقشم در این سریال خیلی متفاوت است و چنین جسارتی را تاکنون در فیلمنامهای بر روی نقشم ندیدهام.
*** دیالوگها نقشم را متفاوت کرده است
بازیگر نقش «رها» درباره نقش خود میگوید: نقش دختری را بازی میکنم که اسمش رهاست، پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و مادرش در ایران زندگی نمیکند. «رها» درگیری شدیدی با پدرش دارد و به دنبال این است که به هر طریقی شده است کنار مادرش باشد. حال در این میان نیز معتاد شده است.
سپس با خنده میگوید، همین قدر کافی است بیش از این نمیتوانم قصه را لو بدهم.
او در عین حال دربارهی ایفای نقش خود توضیح میدهد: نقشم خیلی متفاوت است و خیلی آن را دوست دارم.
این بازیگر که سریال «جراحت» (محمد مهدی عسگرپور) را نیز در پروندهی کاری خود دارد، با اعتقاد بر اینکه «مادرانه» یکی از بهترین پروژههایی است که در آن بازیگران همه مهربان هستند، میگوید: در تجربه قبلی سریالهایم اصلا اینگونه نبود؛ سر صحنه بازیگران و چهرههای معروفی بودند که خیلی اذیت میکردند بازیگران معروف قدیمی که خیلی هم ادعایشان میشد.
مهدویفر دربارهی دیالوگهای نقش خود نیز توضیح میدهد: در نقشم یکسری دیالوگها وجود دارد که تاکنون در تلویزیون نشنیده بودم و فکر نمیکردم دختری بتواند با چنین لحنی و حالتی صحبت کند. از این جهت این دیالوگها نقشم را متفاوت کرده است و خودم شخصا چنین جسارتی را در فیلمنامه بر روی چنین نقشی تاکنون ندیده بودم.
***
بیرون از کلاس، سر و صدا زیاد است کم کم به گفت و گویمان خاتمه میدهیم و به بیرون میرویم. صدای بچههاست که با مهدی سلطانی عکس یادگاری میگیرند. به سراغش میروم.
از او تقاضای گپی کوتاه میکنم و او صمیمانه میپذیرد به سمت یکی از کلاسها میرویم تا سر و صدا کمتر باشد و به گفتوگو مینشینیم.
*** جمیل دیوار با اردلان مادرانه متفاوت است
وی دربارهی همکاریاش با سعید نعمتالله و جواد افشار توضیح میدهد: با توجه به اینکه با سعید نعمتالله در سریال «دیوار» هم همکاری داشتم، مطمئن بودم که یک اتفاقی خوبی قرار است حداقل در نویسندگی «مادرانه» بیفتد، اما بعد از اینکه وارد کار شدم این اتفاق در مورد کارگردان و سایر عوامل نیز افتاد.
او درباره نقش خود در این سریال و مقایسه آن با نقشهایی که پیشتر بازی کرده است، میگوید: نقشم در این سریال متفاوت است از این جهت که از یک طبقه اجتماعی متفاوت است.
این بازیگر میگوید: شغل این شخصیت کاملا فرق میکند روابطش با خانوادهاش فرق میکند همه این ویژگیها باعث میشود نقشی که بازی میکنم نسبت به نقشی که پیشتر سعید نعمتالله در «دیوار» نوشته بود (شخصیت جمیل) متفاوت به نظر برسد.
مهدی سلطانی در عین حال در پایان این گپ کوتاه درباره وضعیت سریال «مادرانه» میگوید: به لحاظ کیفی آنچه که دیده میشود خیلی خوب است اما به لحاظ کمی نیاز به زمان بیشتری داریم تا بتوانیم 30 قسمت را با کیفیت تصویربرداری کنیم.
***
ساعت نزدیک 4 و 30 دقیقه عصر است، زمانی که از پنجرهی کلاس، حیاط مدرسه را مینگرم، مدرسه آن شلوغی قبل از تابستان را ندارد. اما در داخل، خانواده «مادرانه» بدون شتابزدگی در حال تصویربرداری سکانسهای دیگر این مجموعه هستند تا مجموعهشان را به موقع به پخش در ایام رمضان برسانند.
هنوز چهار ساعتی به پایان کار امروز باقی مانده است که «مادرانه» را با عواملش ترک میکنم.
منبع: خبرگزاری ایسنا، سهیلا شهبازی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر