ایده‌های خلاقانه فروش و جذب مشتری در گفت‌وگو با یک کتابفروش موفق

بازی برد ـ برد مشتری و کتابفروشی

شهری به وسعت کتاب

به گفته جامعه‌شناسان، «شهر» پد‌ید‌ه‌ای اجتماعی است که بر سبک زند‌گی و شخصیت افراد‌ درون خود بشدت تاثیر می‌گذارد‌، رفتارهای آنها را ساخته و توجیه می‌کند‌ و بتدریج جزئی از زندگی‌شان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۸۸۳۴
شهری به وسعت کتاب

«شهر» می‌تواند فضای بکر و مناسبی را به شهروندان خود ارائه کند و توانایی دارد که با ارائه محصولات و فضاهای مناسب، ذائقه شهروندانش را نیز تغییر دهد. انواع فضاهای تفریحی، فرهنگی، تجاری و... راه می‌اندازد و یکی پس از دیگری شهروندان درگیر در زندگی شهری را به خود جذب می‌کند.

پاتوق‌های فرهنگی از مهم‌ترین این فضاها هستند. سینماها، کافی‌شاپ‌ها، شب‌شعرها، مغازه‌های مختلف عرضه محصولات فرهنگی، کتابفروشی‌ها و... جزو همین پاتوق‌ها هستند.

«شهر کتاب‌ها نیز همان طور که از نامشان پیداست، فروشگاه‌های زنجیره‌ای کتابفروشی و یکی از این فضاهای شهری هستند که حالا دیگر چند وقتی است در کنار عرضه محصولات فرهنگی، مکانی برای عرضه محصولات فانتزی، تجاری، زینتی و... نیز شده‌اند.

آنها حتی گاهی به مثابه آکادمی و فضای آموزشی نیز عمل می‌کنند و برای حرفه‌ای‌های حوزه فرهنگ و اندیشه، نشست‌ها و کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کنند.

این موسسات فرهنگی زنجیره‌ای یا همان شهر کتاب‌ها به گفته موسسان آن، با این باور شکل گرفت که در تولید و توزیع اطلاعات ـ که مهم‌ترین ابزار توسعه‌یافتگی در جامعه جهانی امروز است ـ سهمی داشته باشد و با این هدف فعالیت خود را عملا در اسفند 74 با افتتاح نمایشگاه و فروشگاه تخصصی آغاز کرد و در بیست و چهارم اردیبهشت 75 رسما به ثبت رسید.

هنگامی که موسسه نام‌آشنای «شهر کتاب» فعالیت خود را آغاز کرد، کسی گمان نمی‌کرد این مغازه‌های کوچک کتابفروشی روزی به فروشگاه‌های زنجیره‌ای و بزرگ عرضه محصولات فرهنگی تبدیل شوند و پای هر کتابخوان و حتی کتاب‌گریزی را به این پاتوق‌های فرهنگی کوچک باز کنند.

آن وقت‌ها رایج نبود کتاب‌ها اینقدر زیبا چیده شوند. تلی از کتاب در گوشه‌ای از یک کتابفروشی زهوار در رفته تلنبار می‌شد و همین که وارد مغازه می‌شدیم باید از بین صدها جلد کتاب هم شکل و هم موضوع و شبیه هم، آن را بیرون می‌کشیدیم که می‌خواستیم و کسی نبود که راهنمای ما باشد.

آن‌وقت‌ها کتاب‌ها هنوز پایشان به «شهر کتاب‌های خوش‌آب و رنگ و منظم باز نشده بود، مرتب چیده نشده بودند و جلدهای رنگی‌شان آنقدر زیبا در ویترین خودنمایی نمی‌کرد. آنها حتی در کنار سایر محصولات فرهنگی ننشسته بودند و وقتی دست دختر جوانی آنها را ورق می‌زد، موسیقی دلنوازی در حال پخش نبود.

یا وقتی دست مردانه‌ای کتابی را از هم‌قطارانش در قفسه جدا می‌کرد، دخترکی آن‌سوتر گوشواره و دستبند و آویزانک برای خودش انتخاب نمی‌کرد و پسربچه‌ای برای خودش خودکار و خودنویس و جامدادی گلچین نمی‌کرد. حالا اما انگار همه اینها در کنار هم جمع شده‌اند و می‌توانیم همراه با خرید کتاب، چیزهای دیگری ـ که در کنار هم مکمل حس خواندن است ـ را هم انتخاب کنیم و با خود به خانه ببریم. یا اصلا نه، می‌توانیم فقط کتاب بخریم و وقتی آن را انتخاب می‌کنیم موسیقی گوشنوازی را هم بشنویم یا اصلا برویم و تنها از ورق زدن یک کتاب لذت ببریم، بدون این ‌که دغدغه‌ای ذهنمان را بیازارد.

شهر کتاب‌ها همین چیزها را به شهروندان هدیه کرده‌اند؛ همین اوقات خوش به ظاهر کوچک که فقط کسانی که تجربه سرک کشیدن به کتابفروشی‌های در هم ریخته چند دهه پیش را داشته‌اند، می‌فهمند که این چیزها اصلا هم کوچک نیستند.

آنها که کتابخوانند و برایشان فرقی نمی‌کند کتاب را از کجا و با چه کیفیتی می‌خرند حسابشان جداست، از این که بگذریم «شهر کتاب‌ها توانسته‌اند مختصات انسان امروزی و مدرن را بشناسند و محصولاتی را برای عرضه انتخاب کنند که کاملا منطبق با سلیقه و نظر این شهروند جدید است. آنها خوب می‌دانند شهروند مدرن آنقدرها کتابخوان نیست؛ یا از آن می‌گریزد یا آنقدر‌ها وقت ندارد که در برنامه‌ریزی‌هایش فصلی را برای کتاب خواندن بگنجاند.

حالا باید خیلی چیزها را بسته‌بندی کرد و چشم‌نواز. البته باید میل به خواندن و آگاهی را در یک بسته وسوسه‌برانگیز ارائه کرد تا توانایی این را داشته باشد که از میان این همه شلوغی تحمیل شده به شهروند امروزی بخوبی خودنمایی کند و شهر کتاب‌ها در انجام این مهم موفق بوده‌اند. آنها با مدرنیته همگام شده‌اند و به گفته خودشان گام بلندی برای توزیع و تولید اطلاعات و به دنبال آن توسعه‌یافتگی برداشته‌اند.

مهراوه فردوسی - ‌جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها