البته موضوع تولید و واردات گندم همیشه یکی از مسائل ناهماهنگ بین وزارتخانههای کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت بوده است اما اختلافی که سال گذشته و امسال در آمار تولید و واردات بین دو وزارتخانه وجود دارد به اندازهای است که نگرانیهای زیادی را در خصوص کارایی برنامهریزی تولید این محصول ایجاد کرده است.
بر این اساس در حالی که سال گذشته وزارت جهاد کشاورزی از تولید ده میلیون تن گندم در کشور خبر داد وزارت صنعت، معدن و تجارت از وجود سه میلیون تن گندم در سیلوها خبر داد! یعنی اختلافی هفت میلیون تنی که معلوم نیست این میزان گندم چه شده است.
البته برخی آگاهان احتمال صرف این میزان گندم برای خوراک دام (با توجه به قیمت پایینتر آن نسبت به علوفه) یا قاچاق و فروش آن به دلالان عربی و عراقی را رد نمیکنند.
آمار تولید و انبار کردن گندم، امسال هم مسالهساز شده، بخصوص اینکه آمار بالای واردات گندم نیز در حین برداشت محصول به آن افزوده شده است. این مساله از آنجا رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرد که خودکفایی گندم ـ که چند سال پیش جشن آن نیز گرفته شد ـ این روزها به واردات گسترده به کشور تبدیل شده و اتفاقا این واردات در شرایطی در حال انجام است که این روزها کشاورزان در حال برداشت محصولات خود از زمینهای زراعی هستند.
در همین حال ناصر توکلی معاون وزیر جهادکشاورزی در امور تولیدات گیاهی که بیش از ده ماه نیست در این سمت مشغول به کار شده، در عین حال که کاهش تولید گندم در کشور را رد میکند، از سرنوشت گندمهای تولیدی و اینکه آنها کجاست و چه شده، اظهار بیاطلاعی میکند. وی همچنین در برابر پرسشهای صریح جامجم کمتر پاسخ کامل و راضیکنندهای ارائه میکند.
حدود 8 سال پیش، خودکفایی کشور در زمینه گندم و بینیازی از واردات آن، جشن گرفته شد. ولی بار دیگر سال گذشته و امسال شاهد حجم وسیعی از واردات این محصول راهبردی به کشور هستیم. چرا؟
همانطور که میدانید در اغلب کشورهای جهان و از جمله ایران، گندم جزو محصولات کشاورزی استراتژیک محسوب میشود و از آنجا که نیاز به واردات آن از نقاط ضعف هر کشوری به حساب میآید، بنابراین برای تولید این محصول تلاش زیادی میشود تا به واردات نیاز نباشد.
اینکه ما در آن سال به خودکفایی رسیدیم و آن را جشن گرفتیم اتفاق بسیار مهم و فرخندهای بود که نشاندهنده ظرفیت تولید بالای کشور حتی تا مرز رسیدن به خودکفایی در تولید گندم است.
اما شما پاسخ بخش اصلی یعنی علت فاصله گرفتن از خودکفایی تولید گندم را ندادید. مساله اصلی اینجاست که چرا سال گذشته به تنهایی به اندازه واردات ده سال پیش از آن، گندم وارد شده است؟ بماند که درصدی از این گندمها به دلیل آلودگی خاک بخشهایی از کشورهای هند و پاکستان، شائبه آلودگی دارند. چرا سال گذشته ناچار به واردات این میزان گندم شده ایم؟
تا سال پیش، وزارت جهاد کشاورزی با مباشرت سازمان تعاون روستایی به عنوان فراگیرترین تشکل روستایی کشور در 2400 تا 3000 مرکز خرید در سراسر کشور به خرید و جمعآوری گندم و انتقال آن به سیلوها اقدام میکرد. از سال گذشته حرکت جدیدی آغاز شد که بر مبنای آن بخش دولتی از خرید و جمعآوری گندم کنار رفت و این کار به بخش خصوصی سپرده شد، در حالی که به هیچ وجه زیرساختهای لازم برای این اقدام مهیا نشده بود. یعنی بخش خصوصی ما نه نقدینگی کافی برای این کار را داشت و نه تمهیدات لازم جهت جمعآوری محصول درو شده مهیا شده بود. بنابراین سال گذشته، بخش خصوصی تنها در 300 مرکز خرید به جمعآوری گندم از کشاورزانی پرداخت که رغبت چندانی به این کار نشان ندادند. در هر صورت وظیفه وزارت جهادکشاورزی، تولید بود که ما کارمان را به طور کامل انجام دادیم.
یعنی تولید گندم کشور در سال گذشته کاهش پیدا نکرده بلکه نتوانستهایم گندمهای تولیدی را وارد سیلوها کنیم؟
بله، بخوبی از این چند جمله من نتیجه گرفتید. تغییر و نوسان سالانه ما در سطح زیر کشت گندم، بیش از 5 یا 6 درصد نمیشود. چطور ممکن است بدون اینکه حادثه طبیعی غیرمترقبه و خاصی رخ داده باشد رقم 9 میلیون تنی خرید سالانه ما به بیش از دو میلیون تن در سال 91 تقلیل پیدا کند؟ کاهش اینچنینی تولید گندم محال است. در حقیقت تولید کافی وجود داشته است، ولی به دلیل فراهم نبودن زیر ساختهای لازم برای جذب توسط بخش خصوصی که همان نقدینگی و امکان انبار و ذخیرهسازی بوده است به مشکل برخوردیم.
آیا رقم 13 میلیون و 850 هزار تنی اعلامی فائو (سازمان خواربار جهانی ملل متحد) را درمورد میزان تولید گندم سال گذشته ایران قبول دارید؟
این رقم اعلامی آنهاست.
رقم اعلامی شما چقدر است؟
باید محاسبه کرد.
این محاسبه نباید کار سختی برای شما باشد.
چیزی حدود 13.5 میلیون تن.
پس مابقی این میزان تولیدگندم چه شده است؟ آیا این را تائید میکنید که از مرزها به کشورهای عربی رفته یا به عنوان علوفه در اختیار دامداران قرار گرفته است؟
من هم چیزهایی در مورد خروج گندم از مرزها شنیدهام. ولی این مساله در حوزه وظایف این معاونت و وزارت جهادکشاورزی نیست. البته قصد هم ندارم توپ را به زمین دستگاههای دیگر بیندازم.
بیایید خود را به جای یک دامدار قرار دهیم. وقتی قیمت یک کیلو علوفه، دو برابر قیمت خرید تضمینی سال گذشته یک کیلو گندم است، او ترجیح میدهد به جای علوفه، گندم بخرد و صرف خوراک دام خود کند. این اتفاق ساده و درعین حال دردناکی است.
لطفا راجع به حوزه تولید بپرسید.
خواهیم پرسید. اما شما به عنوان دستگاهی که از محل بیتالمال و در کوران تحریمها، سم، کود و بذر را در اختیاران گندمکاران قرار میدهید، چگونه اجازه میدهید ماحصل این همه تلاش به نان تبدیل نشود. چه تمهیداتی در نظر گرفتهاید که اتفاق سال گذشته در حوزه تولید و جذب گندم امسال تکرار نشود؟
امسال قرار شده مجدد وزارت جهاد کشاورزی با مباشرت سازمان تعاون روستایی، مسئولیت خرید و جمعآوری محصول گندمکاران و انتقال و ذخیرهسازی آن را در سیلوها به عهده بگیرد. در ضمن قیمت تضمینی خرید گندم هم به 720 تومان برای گندم معمولی و 750 تومان برای گندم دوروم (گندمی ویژه که در تولید ماکارونی مورد استفاده قرار میگیرد) افزایش پیدا کرده است. درعین حال ما پیشنهاد کردهایم 40 تومان هم به عنوان کرایه حمل و نقل به این قیمتها افزوده شود که در صورت تصویب نهایی برای سالهای بعدی اعمال خواهد شد.
فکر میکنید این قیمت، مورد رضایت کشاورزان باشد و آنها گندمهایشان را به شما بفروشند؟
تا هفدهم خرداد امسال، حدود دو میلیون و ده هزار تن گندم خریداری شده که تقریبا معادل کل گندم خریداری شده سال گذشته است. این یعنی اینکه کشاورزان از قیمتهای خرید تضمینی رضایت داشتهاند.
ولی پارسال هم تا اواسط خرداد، وضع بدی برای خرید و ذخیرهسازی گندم وجود نداشت.
به هر حال این رقم 54 درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد کرده و وضع بهتر شده است.
پس وضعمان نسبت به پارسال 54 درصد بهتر شده اما باز هم به واردات سنگین گندم به کشور نیاز داریم. میزان مصرف سالانه گندم ایران چقدر است؟
تعیین میزان مصرف هم جزو وظایف ما در وزارت جهاد کشاورزی نیست، ولی تا جایی که اطلاع دارم به حدود 9میلیون تن گندم برای تهیه نان احتیاج است.
کمبود و شوری منابع آب و خاک زراعی، کاهش بهرهوری، گرانی نهادههای مورد نیاز کشاورزی، بیتوجهی به سرمایهداری اصولی در این بخش و جایگزین نشدن زیر بناهای مستهلک شده، بخشی از مشکلات کشاورزان و بخصوص گندمکاران محسوب میشود. چه برنامههایی برای رفع این مسائل دنبال میکنید؟
اساسا کشاورزی در دنیا با یک چالش اساسی روبهروست و آن گسترش و توسعه شهرها و تغییر کاربری اراضی برای توسعه صنایع، راهآهن و... است. مشکل خشکسالی و کمبود آب و شوری منابع آب و خاک، محدودکننده و کاهنده سطح کشت در دنیا محسوب میشود که البته ایران هم از این قضیه مستثنا نیست.
ما در کشورمان،از یک طرف با این عوامل کاهنده مواجهایم و از طرف دیگر با نرخ افزایش جمعیت لذا ارزیابی صاحبنظران این است که اگر امروز از هر هکتار زمین زراعی، غذای مورد نیاز 27 نفر را تامین میکنیم، در سه دهه آینده، با توجه به محدودیتهای مورد اشاره از هر هکتار زمین باید غذای مورد نیاز 43 نفر را تامین کنیم. جامعه کشاورزی و برنامهریزان کلان کشاورزی کشور بویژه در وزارت جهاد کشاورزی با مدیریتی جامع، فراگیر و هوشمند، این موضوع را دنبال میکند و با تکیه بر سه مولفهای که به آن اشاره خواهم کرد امیدواریم با توجه به ظرفیت توسعه افقی که در کشور وجود دارد و همینطور توسعه عمودی، هم میزان غذای مورد نیاز داخل و هم زمینه صادرات را فراهم کنیم.
این مولفهها چیست؟
سه مولفهای که به آن اشاره کردم عبارتند از: یک، افزایش سرمایهگذاری در بخش کشاورزی که خوشبختانه با افزایش توجه به توسعه بخش کشاورزی، منابع سرمایهگذاری از محل صندوق ذخیره ارزی برای علاقهمندان به سرمایهگذاری در این بخش فراهم شده است.
دوم، استفاده از تکنولوژی و فناوری است که باید با تکیه بر فناوریهای روز، کشاورزی کشور را مدرنیزه کنیم.
سوم نیز بحث بهرهوری است که در حقیقت موضوع ستانده به داده است. در این بحث، این دو عامل، مقیاس سنجش ما محسوب میشوند: میزان تولید ماده خشک در مقابل مصرف یک متر مکعب آب و ارزش محصول تولیدی از مصرف یک متر مکعب آب.
به نظر میرسد منظورتان از دو بند اخیر، این نکته بدیهی است که در بحث بهرهوری برایتان تولید یک کیلو پسته یا زعفران، خیلی با اهمیتتر از یک کیلو گندم یا جوست.
دقیقا همین منظور را دنبال میکردم.
حالا که بحث را به ابعاد کارشناسی کشاندید یاد آوری میکنم فائو (سازمان خواربار جهانی ملل متحد) افق کوتاه مدت پیش روی محصولات کشاورزی را بر افزایش تولید و کاهش نسبی قیمتها پیشبینی کرده است ولی در عین حال معتقد است در افق بلند مدت ده ساله، نرخ رشد تولید محصولات کشاورزی و از جمله گندم در دنیا کمتر از نرخ رشد مصرفی ناشی از افزایش مصرف در کشورهای در حال توسعه است، بنابراین قیمتها در سالهای آینده، سیری صعودی به خود خواهند گرفت. شما چقدر در برنامهریزیهای خودتان منطبق با گزارشهای فائو و دیگر نهادهای کارشناسی معتبر بینالمللی عمل میکنید؟
وزارت جهاد کشاورزی در بیشتر سازمانهای بینالمللی عضویت دارد و از ظرفیتهای این سازمانها در برنامهریزیها و تولید استفاده میکند. از نظر تبادل دانش و اطلاعات، مواد ژنتیکی، تربیت نیروی انسانی، بازدیدهای علمی ما در حال همکاری نزدیک با آنها هستیم. بنابراین میدانیم بدون نگاه به ظرفیتهای دنیا نمیتوانیم برنامه جامعی تدوین کنیم. لذا با عضویت در نهادهای بینالمللی، از دانش و تواناییهای سازمانهای بینالمللی در توسعه کشاورزی کشور حتما استفاده میکنیم.
بروز نوسانات ارزی و به تعبیر صحیحتر، افزایش قیمت ارز طی یک سال اخیر، در کنار اینکه فرصت مناسبی برای صادرات محصولات کشاورزی ایجاد کرده است ولی به علت افزایش قیمت مواد اولیه تولید، کار کشاورزان و گندمکاران را سختتر از گذشته کرده است. چه تمهیدی برای کمک به کشاورزان و کاهش تاثیر رشد قیمت ارزبر این بخش در نظرگرفتهاید؟
سال 1390 قیمت یک بسته کود اوره، حدود 5000 تومان بود. در سال 1391 قیمت این کود به 20 هزار تومان رسید. چنین افزایشی در مورد سایر مواد اولیه بخش کشاورزی هم نمود داشت ولی در عین حال، من نوسان نرخ ارز را تهدیدی برای کار تولید نمیبینم و نگاهی فرصتی به آن دارم . این نوسانها و تغییرها، مزیت نسبی بخش کشاورزی را نشان داد.
اگر بخش کشاورزی را با بخش خدمات و صنعت مقایسه کنیم آن را خیلی سرحالتر و چابکتر میبینیم به طوری که امسال به بیش از صد کشور دنیا محصولهای باغی و غیرباغی صادر کردهایم، مثلا با افزایش بیش از 100درصدی صادرات سیبزمینی روبهرو شدهایم.
این درست است که رشد صادرات کالاهای غیرنفتی ومحصولات کشاورزی برای اقتصاد ایران بسیار ارزشمند است اما به شرطی که در داخل نیاز مبرمی به آن کالاها نداشته باشیم و در حقیقت مازاد نیاز مردم را صادر کنیم. وقتی سیبزمینی در کشورمان اینقدر گران به فروش میرسد یا به دلیل کمبود گندم، ناچار به واردات این محصول با قیمتهای جهانی که کیلویی حدود 1200 تومان است، میشویم، قبول دارید چنین صادراتی افتخار ندارد؟
در مورد صادرات هم نهادهای دیگری متولی و پاسخگو هستند، ولی ما به عنوان یک وزارتخانه تولیدی خوشحالیم که امکان صادرات برای اغلب محصولات زراعی و باغی فراهم است و این نوید را میدهد که سرمایهگذاری در بخش کشاورزی اقتصادیتر شود. به طوری که اکنون سرمایهگذاری در کشاورزی به شکلگیری و رشد اقتصادی کافی رسیده است.
اگر در دو دهه گذشته، بیشترین پولها روی صنعت و ساختمان سرمایهگذاری میشد با توجه به اشباع شدن بخش ساختمان، الان بخش کشاورزی سرمایهپذیرتر خواهد بود و من به کسانی که به دنبال سودآور شدن سرمایههای خود هستند پیشنهاد میکنم به وضع سوددهی این بخش نگاهی بیندازند و مزیت نسبی آن را در شرایط تحریم ببینند. در این صورت حتما به سرمایهگذاری اقدام خواهندکرد.
منظورتان این است که موج نقدینگی که هر از گاهی به سوی بازارهایی نظیر ارز، سکه و طلا و ساختمان میرود به سمت تولید محصولات کشاورزی بیاید و آن را احیا کند؟ اساسا فکر میکنید با وجود مشکلات و تنگناهای موجود بر سر راه تولید، چنین حرکت ارزشمندی امکانپذیر باشد؟
بله. در نظر بگیرید بازارهای دیگر نظیر ارز، سکه و ساختمان ظرفیت مشخصی برای سرمایهگذاری دارند و بعد از آن به اشباع میرسند. ولی در بخش کشاورزی هر چقدر هم تولید بیشتر شود باز هم بازار فروش وجود دارد. اگر نیاز داخلی رفع شد، حدود 200 کشور دیگر در دنیا وجود دارند که میتوانیم سرریز تولیداتمان را روانه آنها کنیم و با افزایش قیمت ارز، سود خوبی به دست آوریم.
رونق این بخش، رونق اقتصاد ملی را در پی دارد. کسانی که در محصولات گلخانهای سرمایهگذاری میکنند در همان سال اول، محصولاتشان نتیجه میدهد و امکان سوددهی سرمایهشان رابه دست میآورند. همچنین کسی که در صنایع تبدیلی و تکمیلی، سرمایهگذاری میکند با توجه به وفور منابع اولیه در کشور، بدون نیاز به طی مسافتی، آنها را در اختیار میگیرد و همان سال میتواند به بازدهی برسد. کشاورزی بخش پر بازدهی در اقتصاد ماست و درآمد خوبی دارد.
در اینکه چقدر خوب است سرمایه ها به سمت تولید و بویژه کشاوزی بیایند بحثی وجود ندارد. بحث این است که در طول سالهای اخیر که درآمدهای نفتی کشور تا حد قابل توجهی بالا رفته، چه گلی بر سر بخش کشاورزی زده شده که مثلا از رهگذر آن در تولید محصولات راهبردی مثل برنج، شکر و دانههای روغنی به خودکفایی نزدیک شویم؟ قابل انکار نیست که در زمینه تولید دانههای روغنی، خیلی عقب هستیم یا در حالی که قرار بود با اجرای طرحی سه ساله در قالب برنامه چهارم توسعه به خودکفایی در تولید برنج برسیم، اما این طرح به برنامه پنجم موکول شده است.
من در مورد درآمدهای نفتی و مسیر مصرف آن بحثی ندارم، چون نمیتوانم اظهار نظری کنم. اما در مورد برنج، دانههای روغنی و قند و شکر هم برنامهریزیهای لازم به منظور رسیدن به خودکفایی انجام شده است. مثلا همانطور که اشاره کردید در برنامه چهارم قرار بود با اجرای طرحی سه ساله به خود کفایی در تولید برنج برسیم که نرسیدیم تا طرحی در برنامه پنجم تدوین شود که بر اساس آن امکان رسیدن به تولید در حد نیاز کشور بدون نیاز به واردات از خارج به وجود آید. در این زمینه ما نیازمندیم که بازدهی تولید برنج شالیزارها را حدود 26 درصد افزایش دهیم. به این منظور باید مجموعهای از کارها را به صورت ویژه انجام دهیم تا با افزایش عملکرد در واحد سطح، امکان رسیدن به این بازدهی را به وجود آوریم.
ولی پرسش متقابل من این است که آیا میتوان بدون دادن امکانات و اختیارات، مسئولیتی را طلب کرد؟ آیا وقتی مثلا طی کردن فاصله تهران تا مشهد با پای پیاده، حدود یک ماه طول میکشد میتوان از کسی بدون در اختیار قرار دادن وسیله و امکانات انتظار داشت همین مسیر را دو ساعته طی کند؟ اعتقاد دارم باید در کشاورزی پول خرج کنیم و نباید در هزینه کردن این پول بترسیم. در بخش کشاورزی هر چقدر هزینه کنیم، چند برابر درآمد کسب خواهیم کرد، بنابراین نگاه مثبت و نگاه به تفاضل هزینه باید به این بخش تسری پیدا کند. در نظر بگیریم هیچ بخشی مثل کشاورزی زود بازده و پر بازده نیست. ما در ارتباط مستقیم با چهار میلیون تولیدکننده کشاورزی کشور هستیم و بخوبی لمس میکنیم که نباید هیچ ابایی در هزینه کردن در بخش کشاورزی داشته باشیم.
پس میتوان اینطور نتیجه گرفت که میخواهید اعلام کنید مشکل عمده شما در جذب و تامین منابع مالی است و دولت به میزان لازم بودجه در اختیار این بخش قرار نمیدهد.
البته دولت در چند سال اخیر سرمایهگذاریهای زیادی در زیر ساختهای کشاورزی انجام داده است بویژه در سیستمهای آبیاری تحت فشار نوین که دولت با مشارکت 80 - 20 یعنی تامین 80 درصد هزینه توسط دولت و 20 درصد به صورت آورده کشاورز، کمک شایانی به تولید کرده است. در دو سال گذشته هم از صندوق توسعه ملی، منابع خوبی به کشاورزی اختصاص پیدا کرده، ولی واقعیت این است کشاورزی ایران در طول تاریخ دچار عقبماندگی بوده است و به این زودی نمیتوان با وجود چنین سرمایه گذاریهای خوبی، تمام عقب ماندگیاش را جبران کرد.
در حقیقت به این جمعبندی رسیدهایم که برای رسیدن به خودکفایی زراعی باید بیشتر از 10 درصد درآمد ناشی از صرفه جویی کاهش واردات را به توسعه خود بخش کشاورزی اختصاص دهیم و این پیشنهاد مشخص ماست.
برخی معتقدند بعد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها، زندگی روستایی از لحاظ مصرفی شدن به زندگی شهری شباهت بیشتری پیدا کرده، مثلا کشاورزی که با ده سر عائله، یارانهای معادل درآمد کشاورزی خود دریافت میکند با توجه به هزینههای پایین زندگی در روستا، انگیزههای تولید را از دست میدهد، در حالی که یارانه باید در خدمت تولید و بویژه تولید روستایی هدفمند شود. در ضمن اجرای نهچندان مناسب این قانون، هزینههای تولید روستایی و کشاورزی را نیز به طور محسوسی بالا برده تا قیمت فرآوردههای کشاورزی، افزایش پیدا کند و از دسترس بسیاری از مصرفکنندگان خارج شود. به این ترتیب، کاهش مصرف هم برای تولیدکننده مشکلساز شد. لذا نتیجه گرفته میشود اجرای مرحله دوم این قانون هم، مشکلات قبلی را تشدید خواهد کرد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
ما معتقدیم با اجرای این قانون، یارانهها هدفمند شدهاند و خود همین واژه هدفمندی، پاسخگوی همه چیز است.
اما اینکه گفته شود پرداخت یارانه به یک روستایی موجب رخوت او و کمانگیزه شدن در تولید شود اصلا مورد قبول ما نیست، چون در صورتی ممکن است رخوت و کمانگیزگی به وجود آید که سرریز در آمد، داشته باشیم در حالی که یک روستایی هم همان میزان یارانهای را دریافت میکند که بقیه میگیرند. در عین حال که هزینههای تولید او بالا رفته است و برای جبران آن نیازمند دریافت چنین یارانهای است. قبلا اشاره کردم تا سال گذشته یک کیسه کود اوره به قیمت 5000 تومان عرضه میشد در حالی که اکنون کشاورز باید همان کود را به قیمت 20 هزار تومان بخرد. همینطور این افزایش قیمت را باید به بذر، کرایه حمل و دیگر مواد، امکانات و ماشینآلات تولید کشاورزی هم تعمیم داد.
در نتیجه میخواهم بگویم بخش کشاورزی با وجود محدودیتها، رشد خوبی داشته و از نظر میزان تولید در سال گذشته رشدی 21 درصدی را نسبت به سال قبل از آن تجربه کرده است، ولی هنوز ظرفیت خالی زیادی وجود دارد، چون هنوز نیاز زیادی هم در داخل و هم خارج از کشور به محصولات کشاورزی وجود دارد. لذا راه توسعه اقتصاد کشور و خودکفایی و اقتدار از بخش کشاورزی میگذرد.
مجید عباسقلی - گروه اقتصاد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد